< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:وقت نماز جمعه/فصل فی صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 بحث در تعیین وقت نماز جمعه بود که معرکه الآراء شده است.ابوالصلاح حلبی و سید بن زهره قائلند که وقت نماز جمعه از اول ظهر شروع می شود و به مقداری هم که نماز امکان برگزاریش به نحو متعارف باشد باقی است ، و به این معنا مضیّق است و سید بن زهره هم بر این مطلب ادعای اجماع کرده است.قول دیگر قول مجلسیین است که گفته اند وقت نماز جمعه وسعت دارد تا اینکه سایه به سبعی الشاخص برسد و ظاهرش این است که شروع و اتمامش باید در این وقت باشد و قول دیگر قول مشهور است و علامه هم در منتهی ادعای اجماع براین قول کرده که گفته اند وقت نماز تا جایی است که سایه به نصف شاخص برسد و تا این وقت باید نماز را تمام کرد که محقق خویی(ره) هم نظرشان همین است.و نظر ما موافق نظر سید بن زهره و حلبی است که البته اول وقت عقلی منظور نیست ، بلکه منظور اوائل عرفی است ، زیرا اول وقت به دقت عقلی ممکن نیست و پیامبر(ص) هم از خبر جبرئیل متوجه می شدند والّا به صورت عادی ممکن نیست.به نظر ما نماز، اوائل عرفی شروع می شود و انتهایش نباید از میزان متعارف خارج شود واز متأخرین هم می شود گفت نظر مرحوم گلپایگانی همین است.مقابل این نظریه ، نظریه ی جُعَفی است که همان ابن جُنید است که می فرماید از اول ظهر وقت نماز شروع می شود و انتهایش تا یک ساعت است که معنا کرده اند به یک ساعت اصطلاحی که در این مقطع زمانی باید تمام شود که در اصل منظورهمان یک ساعتِ 60 دقیقه ای است که مستند این قول عبارت است از دو روایت:
 1)از شیخ در مصباح المتهجد(کتابی که شیخ در باب دعا نوشته است)ودر وسائل باب 8 از ابواب صلاه الجمعه حدیث 19:
 *وسائل الشيعة؛ ج، ص: 320
 وَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: أَوَّلُ وَقْتِ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ الشَّمْسُ- إِلَى أَنْ تَمْضِيَ سَاعَةٌ تُحَافِظُ عَلَيْهَا- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ فِيهَا خَيْراً- إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ. [1]
 2)از شیخ صدوق. در وسائل باب 8 از ابواب صلاه الجمعه حدیث 13:
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 318
 قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) أَوَّلُ وَقْتِ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ الشَّمْسُ- إِلَى أَنْ تَمْضِيَ سَاعَةٌ فَحَافِظْ عَلَيْهَا- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ فِيهَا خَيْراً إِلَّا أَعْطَاهُ. [2]
 یعنی نماز در این یک ساعت باید خوانده شود ولو اوائل عرفی شروع نشود یعنی اگر نیم ساعت بعد از اذان شروع شود و در نیم ساعت دوم مختصراً خطبه و نماز خوانده شود وتمام شود صحیح است
 روایت اول مرسله ای است از شیخ صدوق در حالیکه مقابلش روایات صحیحه ای است که دیگر این مرسله نمی تواند قابل قبول باشد .
 و روایت دوم هم ظاهرش مرسله است زیرا بین شیخ که متوفی سال 460 است وحریز که متوفی زمان امام صادق(ع) است خیلی فاصله است
 ولی محقق خویی(ره) فرموده شیخ در مشیخه اش اسنادش به حریز را بیان فرموده که سه طریق ذکر کرده است،شیخ در آنجا فرموده این سه،طرق من است به کتاب حریز ولی اینجا نفرموده از کتاب حریز بلکه گفته عن حریز که شاید شخصی بوده که شفاهاً از حریز نقل کرده است.
 ولی محقق خویی(ره) منصرف دانسته عن حریز را به کتاب حریز و روایت را مسنده میدانند و به نظر ما هم ظاهرش همین است و عن زراره هم قرینه است بر اینکه از همان کتاب نقل شده زیرا حریز در آن کتاب روایات زیادی از زراره نقل میکند پس سند این حدیث خوب است.
 *اما دلالتش چند اشکال دارد:
 اول اینکه فرموده اول وقت الجمعه و نفرموده وقت الجمعه پس تعیین وقت جمعه نکرده و ممکن است وقت موسع باشد و ابتدایش از زوال باشد،برخلاف نماز ظهر که اول وقت فضیلتش بعد از ذراع است پس وقت الجمعه غیر از اول الوقت است یعنی روایت ظهور در موسّعه بودن وقت نماز جمعه دارد و اول وقت هم که گفته برای واجب موسّع معنا دارد والّا واجب مضیّق که اول وقت ندارد وبعد می فرماید «الی ان تمضی ساعه» که گفته اند یعنی ابتدا و انتها،یعنی ابتدایش ساعت زوال شمس است و آخرش «الی ان تمضی ساعه» است ودیگراینکه ساعت را بمعنای اصطلاحی و 60 دقیقه ای گرفته اند که مقداری مشکل است و عبارت ساعه،ظهور در 60 دقیقه ندارد هرچند بعضی مواقع استفاده می شده وباید توجه داشت به اینکه ابتدای روایت که می فرماید «اول وقت الجمعه ساعه تزول شمس»،دیگر ساعه معنای اصطلاحی را ندارد پس اینکه کلمه ساعه متعین باشد در ساعت اصطلاحی بعید است پس به معنای برهه ای از زمان وپاره ای از زمان است.
 نکته دیگر اینکه در آن زمان هنوز ساعت اختراع نشده بود.
 اشکال دیگر اینکه دو قرینه وجود داردکه بیانگر این مطلب است که این بحث یک ساعت(60دقیقه) امری الزامی نیست بلکه امری است استحبابی و تأکید بر فضیلت است:
  1)قرینه اول،ذکر عبارت «فحافظ علیها» در روایت شیخ صدوق و عبارت«تحافظ علیها»(تحافظ علیها خبر بمعنی الانشاء است که یعنی حافظ علیها)که در روایت دوم گذشت ، می باشد، که به معنای محافظت بر نماز است که غیر از اصل نماز است و برای اول وقت استفاده می شود که امری استحبابی است پس این بیان ، روایت را ناظر میکند به محافظت بر نماز که در آیات و روایات هم هست که به معنای وقت فضیلت است.
  2)قرینه دوم تعلیلی است که برای این بازه ی زمانی آمده که اگر می خواهی دعایت مستجاب شود در این وقت بخوان که این هم معنای استحباب می دهد،زیرا اگر وقت اجزاء بود این تعلیل نباید آورده می شد بلکه باید می گفت ، اگر در این وقت انجام نشد نمازت باطل است پس این تعلیل های استحبابی برای اجزاء و وجوب نیست بلکه برای امری استحبابی است.بنابراین با صرف نظر از ضعف سند باز هم دلالتش محل اشکال است.


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج7، ص320
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج7، ص318

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo