< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اعداد فرائض و نوافل/تیمم/کتاب الطهارة؛

اعداد فرائض و نوافل

بحث ما در فرائض و نوافل بود. خواستیم در بحث اوقاتشان وارد شویم. ولی این بحث را تأخیر می اندازیم و مختصری راجع به اعداد فرائض صحبت می کنیم. اما اعداد فرائض پنج تایند و معلوم است. صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء. اما رکعاتشان هم باز معلوم اند و از ضروریات دین است که نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر چهار رکعت، نماز عصر چهار رکعت، نماز مغرب سه رکعت و نماز عشاء چهار رکعت است. چون از ضروریات دین بودند، شاید هیچ روایتی نباشد که به خصوص بیان کند یا کسی نبوده است که راجع به تعداد رکعات سؤال کرده باشد. مثلا سؤال کند که نماز ظهر یا عصر چند رکعت است. به این صورت، روایتی ندیدیم. چون از اولی که پیامبر(ص) آمده‌ است، نمازها را در مدینه این طور خوانده است و مردم هم خوانده اند و جزء بدیهیات و ضروريات دین اند و متفق علیه بین شیعه و سنی است و هیچ بحثی در آن نیست. بعد هم ائمه(ع) به همین کیفیت خوانده اند و نسلا بعد نسل اینها جزء بدیهیاتند. ولی از بعضی از روایات هم می شود استفاده‌ کرد؛ چون روایاتی به این بیان داریم که مجموع نمازهای یومیه ۵۱ رکعتند و از علائم مؤمنند و خیلی هم بر آنها تاکید هست که ۱۷ رکعت اینها واجباتند و ۳۴ رکعت نوافلند و جمعشان ۵۱ رکعت می شود. کیفیت نوافل هم شرح داده شده است. اما خود نمازهای واجب، شرح داده نشده اند. نمازهای واجب، ۱۷ رکعتند و این ۱۷ رکعت معلومند. دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت هم عشاست. در روایتی هم دارد که در اصل تشریع، همه نمازها دو رکعتی بودند که ما فرض الله دو رکعت دو رکعت بودند. بعد پيامبر اکرم(ص) با اجازه خدا این طورشان کرد و هفده رکعت شدند و به نماز ظهر و عصر دو رکعت اضافه کرد و به نماز مغرب یک رکعت و به نماز عشا هم دو رکعت اضافه کرد. آن ما سنّه النبي در سفر، ساقط می شود؛ مگر نماز مغرب که سه رکعت است و کم و زیاد نمی شود. اما بقیه ما سنّه النبي، در سفر ساقط و به دو رکعت تبدیل می شود. نماز صبح هم که دو رکعت است و چیزی به آن اضافه نشده است.

 

سؤال: نماز مغربش که اضافه پیامبر اکرم در آن، یک رکعت است ...

جواب: بله؛ این یک رکعت است؛ چون که روایت این طور دارد که اول، همه نمازها دو رکعتی بودند و پیامبر(ص) این رکعت را اضافه کرد. اما این یک رکعت به منزله ما فرض الله است و در سفر ساقط نمی شود.

اما در نوافل گفتیم که ۳۴ رکعتند که دو برابر فرائضند و روایاتشان در وسائل در باب ۱۳ از ابواب اعداد الفرائض و نوافلها آمده‌ است. باب عدد الفرائض اليومية و نوافلها و جملة من أحکامها.

روایتی از فضیل بن یسار هست که چنین می فرمايد:

قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ فِی حَدِیثٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الصَّلَاةَ رَکْعَتَیْنِ رَکْعَتَیْنِ عَشْرَ رَکَعَاتٍ فَأَضَافَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَی الرَّکْعَتَیْنِ رَکْعَتَیْنِ وَ إِلَی الْمَغْرِبِ رَکْعَةً فَصَارَتْ عَدِیلَ الْفَرِیضَةِ (چون یک رکعت بود، مشابه فریضه شد.) لَا یَجُوزُ تَرْکُهُنَّ إِلَّا فِی سَفَرٍ.[1]

بعد شرحی دارد.

 

سؤال: معنای این "لایَجُوزُ تَرْکُهُنَّ إِلَّا فِی سَفَرٍ" چیست؟ یجوز حرف سنی ها می شود که تخییر است.

جواب: نه؛ این را از دلیل دیگر می فهمیم که واجب است. این دلالتش همین مقدار است و تخییر را می رساند. اما از ادله دیگر می فهمیم که این جواز بر سبیل جواز به معنای اعم است که شامل وجوب هم می شود.

 

روایت روایت سوم از باب ۱۳ را هم داریم که از فضیل بن یسار است.

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْفَرِیضَةُ وَ النَّافِلَةُ إِحْدَی وَ خَمْسُونَ رَکْعَةً مِنْهَا رَکْعَتَانِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ جَالِساً تُعَدَّانِ بِرَکْعَةٍ وَ هُوَ قَائِمٌ الْفَرِیضَةُ مِنْهَا سَبْعَ عَشْرَةَ وَ النَّافِلَةُ أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ رَکْعَةً.[2]

۵۱ رکعت می شوند که ۱۷ رکعت واجب و بقیه، مستحبند.

این باب را مراجعه کنید که خیلی روایات متعدد و صحیحه دارد که بر همین مطلب دلالت دارند.

بررسی روایات دال بر جواز کم کردن عدد نوافل يوميه

منتهی روایاتی هم داریم که می شود نافله ها را کمتر کرد. صحیحه زراره چنین دارد.[3] در نافله عصر، هشت رکعت آمده است. در آن روایت دارد که چهار رکعت هم کافی است.

 

سؤال: دو رکعت چه؟

جواب‌: در صحیحه زراره چنین نیامده است. در صحیحه زراره همین چهار رکعت آمده است.

 

در نافله مغرب هم که چهار رکعت است، بیان شده که‌ دو رکعتش کافی است. البته زراره سؤال که می کند، می گوید من آدم تاجری هستم و کاسبی دارم و کارم زیاد است و وقتم کم است و حضرت‌(ع) به این صورت‌ فرموده اند. یعنی دلالت دارد بر اینکه اگر انسان به جهتی از جهات عجله دارد و سختش است، می تواند به این‌ مقدار اکتفا کند که در این صورت، ديگر آن ۵۱ رکعت در کار نیست. شش رکعت که رفتند، ۴۵ رکعت می مانند. منتهی جمع بین روايات این است که برای آدمی که‌ معذور است و مشکل دارد، به این صورت تخفیف داده شده است.

سؤال: دو رکعت غفیله از نافله مغرب، کفایت می کنند؟

جواب: بله؛ می شود دو رکعت از نافله نماز مغرب به صورت غفیله باشد. یعنی به صورت غفیله باشد؛ اما نافله را هم نیت کند.

 

نافله عصر که در روایت زراره چهار رکعت آمده است، در روایت دیگری شش رکعت آمده‌ است. به هر حال همه اینها بر اختلاف فضیلت حمل می شوند. يعنی همه اینها جایز و صحیحند. اما افضلش همان ۵۱ رکعت است که از امام(ع) سؤال می کنند که شما چطور می خوانید؟ حضرت(ع) فرمود ۵۱ رکعت. پس آن اصلی است و اینها تخفیفا بدل هایی هستند که عیبی ندارند.

 

سؤال: حتی نماز شب هم تخفیفاتی دارد. مثلا اگر نتوانی، شفع و وتر را بخوان.

جواب: بله؛ در آنجا هم دارد.

 

سؤال: تخفیف برای کسی است که معذور است یا به صورت کلی است؟

جواب‌: نه؛ تخفیف برای همه است و البته ثوابش کمتر است. "افضل الأعمال أحمزها".[4] کثرة المباني تدلّ علی کثرة المعاني. هر چه عمل، کاملتر باشد، ثوابش بیشتر است. ولی منظور این است که به این صورت هم صحیح است. در صحیحه زراره آمده است. به این صورت بین روایات جمع می‌شود که اینها اختلاف مراتب فضیلتند.

بحثی پیرامون جواز ایستاده خواندن نماز وتیره

بحث دیگری راجع به نماز وتیره داریم که در روایات معتبره آمده که دو رکعت نشسته است که در حکم یک رکعت ایستاده است. وتیره، نافله عشاست. در اینجا بحثی پیش آمده است که مرحوم سید هم در عروه دارد که این جايز است که وتیره را ایستاده بخواند؛[5] چون که روايات مختلفند. بعضی از روایات این طور دارند که امام صادق(ع) دو رکعت را به جای نشسته، ایستاده می خواند.

 

سؤال: نماز وتیره، راجع به نافله شب است.

جواب: نه؛ آن نماز وتر و این نماز وتیره است. روایتش هم این است: "مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ص مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَبِیتَنَّ إِلَّا بِوَتْرٍ"[6] که منظور همین نماز وتیره است. یعنی شب را به روز نیاورد و حتما بخواند و بخوابد. تأکید شده است که این، دو رکعتِ نشسته‌ است.

 

بیان مرحوم سید در جواز ایستاده خواندن نماز وتیره و پاسخ مرحوم خویی به ایشان

مرحوم سید در عروه می فرمايد که جایز است که اینها را ایستاده انجام دهد؛ بلکه افضل است.

محقق خویی(ره) رد کرده است و می فرماید که این مطلب بر آقايان مشتبه شده است.[7] از بابت اینکه این دو رکعت وتیره، در روایات داریم که "تعدّان برکعة" که با بقیه ضمیمه می شوند و ۵۱ رکعت می شوند که ۳۴ رکعتشان نافله و ۱۷ رکعت فریضه است. این حساب، نبايد به هم بخورد. بنابراین این دو رکعت حتما به صورت نشسته اند که در حکم یک رکعتند و اگر دو رکعتش کردیم، دیگر حساب، خراب می شود و ۵۲ رکعت می شود. این همه داریم که صلاة احدی و خمسین هست. این از دستمان می رود. پس سنت قطعیه است. لهذا مطابق روایات مستفیضه یا متواتره، یقینا اینها دو رکعت نشسته اند که یک رکعت حساب می شوند. چون داریم که دو رکعت نشسته در حکم یک رکعت قیامی است.

بعد توجیهی دارند و می فرمایند که این دو رکعت، از روایت استفاده می شود که نماز دیگری بوده است. دو رکعت دیگر است که قائما مستحب است و جزء نوافل هم نیست و ربطی به آنها ندارد. اما مستحب است که انسان دو رکعت بخواند. آن هم که وارد شده است که مستحب است صد آیه خوانده شود، در این دو رکعت است. این نماز، هیچ اسمی ندارد. دو رکعت نماز مستحبی است. ولی این نمازی مستقل و جداست و ربطی به نوافل ندارد. آنکه جزء نوافل است، همان وتیره است که دو رکعت جلوسی است. بعدش مؤیدی از روایات می آورند که روايت می فرماید که امام صادق(ع) بعد از نماز عشاء، هم دو رکعت قياما و هم دو رکعت جلوسا می خواند. دو رکعت جلوسا همان وتیره و دو رکعت قیاما همان دو رکعت مستقل است که صد آیه را هم در آن دو رکعت مستقل می خواند.[8] جمع دو رکعت باید صد آیه باشد و لازم نیست مساوی باشند. کما اینکه‌ مرحوم ابوی هم این کار را می کرد. در رکعت اول، سوره واقعه را که ۹۶ آیه است، می خواند و سوره قل هو الله را که چهار آیه است، در رکعت دوم می خواند. این طوری صد آیه را می خواند. جمعش باید صدتا باشد. امام صادق(ع) در دو رکعت نشسته، در یک رکعت سوره قل هو الله را می خواند و در رکعت بعدی سوره قل یا أيّها الکافرون را می خواند. بنابراين نشان می دهد که دو رکعت ایستاده ای که در روایات آمده است، عمل مستحبی مستقلی است و ربطی به وتیره ندارد و وتیره حتما جلوسا است. این نمازی که مرحوم سید در عروه تصور کرده است که همه اش وتیره است که هم جلوسا و هم قیاما می شود و قياما هم افضل است، چنین نیست و اشتباه است و آن دو رکعت قیامی، نماز جداگانه ای است.

در یکی از روایات راوی از امام صادق(ع) سؤال می کند که اگر من می توانم بیش از اینها بخوانم؟ این خیلی آدم با حالی بوده است؛ چون خواندن اینها کار آسانی هم نیست. آقايی از آقایی سؤال کرد که شما علائم مؤمن را انجام می دهید؟ گفت وقت در ماه رمضان می توانم بخوانم. خیلی مشکل است. مخصوصا نافله ظهر و عصر که اگر در نماز جماعت باشد، ممکن نیست‌ و مردم تحمل نمی کنند. لهذا باید قضایش را به جا بیاوریم؛ یعنی بعد از نماز به جا بیاوریم. قبل از ظهر که نمی شود. شرطش این است که وقت ظهر برای نافله باید اذان ظهر باشد و مردم تحمل نمی کنند. ولی آقای مشکینی که خدا رحمتش کند، مقید بود و به مأمومین اعتنا نمی کرد و حتما نافله ها را می خواند. ظاهرا حاج شيخ محمد تقی(ره) هم همین کار را می کرد. البته شک دارم. اما آقای مشکینی را که دیدم، مقید بود و حتی در نماز جماعت می خواند.

 

سؤال: من دیدم شیخ نجم الدین طبسی در کویت، همین طوری است و نمازگزارانش را تربیت کرده است و اصلا نمازگزاران با ایشان می خواندند.

جواب‌: بارک الله. بنده آقایی را هم در قم دیدم که به فاصله بین مغرب و عشاء که یک ساعت است، مقید بود. نماز مغرب را که خواندیم، مستحب است که نماز عشاء بعد از زوال حمره مغربیه باشد. یعنی یک ساعت یا کمی بیشتر می نشست و بعد از نماز مغرب تا زوال حمره مغربيه، مسأله می گفت و نافله می خواند. یعنی یک ساعت یا بیشتر صبر می کرد و دوباره اذان و اقامه می‌خواند و نماز عشا را می خواند و این برنامه همیشه همین طور بود. آن وقت بعضی ها هم صبر می کردند و با ایشان می ماندند و بعضی نماز عشایشان را می خواندند و می رفتند. ایشان هم در مسجد امام قم بود و نامش هم سید ابوالقاسم روحانی بود. نمی دانم که فصل بین الفریضتین به نظر ایشان واجب بود یا چه بود؟

 

سؤال: کسی که نمی تواند نافله ظهر را بخواند، می تواند نماز ظهر را بخواند و بعد قضایش کند؟

جواب: بله؛ می شود. قضای نوافل يوميه صحيح و مشروع است. حتی نافله عصر هم چنین است.

اما آن روایتی که راوی از امام صادق(ع) سؤال کرد که اگر من حال دارم،‌ می توانم نافله بیشتر بخوانم؟ حضرت‌(ع) فرمود هر چه بیشتر بخوانی اشکال ندارد؛ اما کمش نکن. فإنّ الله یعذّب علی ترک السنة.[9]

نباید این را به عذاب جهنم معنا کنیم. بلکه به معنی این است که خدای تبارک و تعالی عکس العملی بر ترک سنت نشان می دهد و لطفی ندارد.

 

سؤال: همین که برکات آن عمل گیرش نمی آید و محروم می شود ...

جواب: بله.

 

سؤال: ديروز سؤالی نسبت به آیه ﴿وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا ۚ إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُّبِینًا﴾[10] پرسیده شد ...

جواب‌: بعدا در این مورد نگاه می کنیم.

سؤال: "ان خفتم" قید توضیحی نیست؟ ظاهرا بعضی از آقايان فرموده‌ اند که احترازی نیست. چون غالبا این طوری می شود ...

جواب: بالاخره خلاف ظاهر است و نمی شود. حالا مراجعه می کنیم تا ببینیم آقايان چطور معنا کرده اند و نتيجه اش چه می شود؟ این آیه را راجع به نماز خوف بگیریم؟ نماز خوف هم شکسته است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo