< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام تیمم/تیمم/کتاب الطهارة؛

مسأله: جواز هر عمل مشروط به طهارت، برای کسی که برای غایت خاصی تیمم کرده است

مسألة ۷۱۷. من کانت وظيفته التيمّم، فتيمّم لغاية خاصّة كقرائة القرآن مثلاً، فله مادام تيمّمه باقياً أن يأتي بكلّ عمل مشروط بالطهارة؛ و لكن إن لم يكن تيمّمه رافعاً للحدث كما إذا تیمم للصلاة على الميّت مع وجود الماء لأجل الإستعجال كي لا تفوته الصلاة على الميّت أو تيمّم لأجل النوم مع كونه واجداً للماء، فلا يستباح به إلّا ذلك العمل. و كذلك التيمّم لضيق الوقت عن الوضوء أو الغسل لا يؤتى به إلّا تلك الصلاة دون سائر الغايات على الأحوط.

بحث اول ما این است که اگر وظیفه کسی به خاطر فقدان آب یا مرض یا خوف، تیمم بود، پس برای غایت خاصی مثل قرائت قرآن‌ تیمم کرد، با این تیمم می تواند نماز هم بخواند و می تواند همه کارهای دیگر را انجام دهد؛ برای اینکه تیممش صحیح است. صحیح که بود، رافع حدث و موجب طهارت است. وقتی این طور شد، می تواند عملی مثل نماز را بیاورد که مشروط به طهارت است یعنی مثل وضوست.

مواردی که با تیمم نمی شود کار دیگری که مشروط به طهارت است انجام داد

لکن مواردی داریم که وقتی‌ انسان تیمم کرد، فقط همان کاری که برای آن، تیمم را نیت کرده است، می تواند انجام دهد و کار دیگری نمی تواند انجام دهد. اینها سه موردند.

یکی از این موارد، این است که‌ جنازه ای هست که مؤمنین آماده‌ اند تا بر آن نماز بخوانند و این می بیند اگر وضو بگیرد، به جماعت نمی رسد؛ اما می تواند تیمم را سریع انجام دهد و برسد؛ در این صورت، جایز است که تیمم کند و خود را به نماز میت برساند. حالا با این تیمم غیر از نماز میت، نمی تواند کار دیگری مثلا نماز واجبش را انجام دهد یا قرآن بخواند. فقط نماز میت را می تواند بخواند. چرا؟ برای اینکه این وقت‌ داشته‌ که برای کارهای دیگر وضو بگیرد؛ فقط به خاطر تعجیل [باید برایش تیمم می گرفت] و الا فاقد الماء نبوده است. عذرش ضیق وقت و از باب نرسیدن به نماز میت بوده است و لذا همین نماز میت را می تواند با آن بخواند؛ چون فرض این است که می توانسته برای کارهای دیگر وضو بگیرد. بنابراین تیممش فقط برای نماز میت به درد می‌خورد و برای کارهای دیگر نامشروع است. این تیمم، استحبابی است. اصل نماز میت، واجب کفایی است؛ یعنی اگر یک نفر خواند، از همه ساقط است. این یک مورد است.

مورد دوم این است که اگر شب است و می خواهد بخوابد، مستحب است که وضو بگیرد. ولی اگر تنبلی اش می شود وضو بگیرد و عذری مثل مریضی ندارد، می تواند تیمم کند و بخوابد. این هم صحیح است. اما فقط خواب بر این تیمم‌، مترتب می شود و نه بقیه اعمال؛ چون که این قادر به وضو بوده است و تنبلی هم عذر صحیح و معتبری نیست؛ اما استثنائا در روایات تجویز شده است که آدم ولو به خاطر تنبلی، می تواند تیمم‌ بگیرد و بخوابد. اما بقیه کارها با آن مشروع نیست و این به همین خواب اختصاص دارد.

 

سؤال: اعم از واجب و مستحب است؟

جواب: واجبی نداریم. این فقط مستحب است. خوابیدن که واجب نیست.

 

سؤال: با این تیمم نمی تواند نوافل را بخواند؟

جواب: نه؛ با این تیمم تنبلی نمی تواند نوافل را بخواند. فقط برای خواب است.

 

مورد دیگرش این است که هیچ مرض و عذری نداشته‌ است؛ ولی وضو نگرفت تا وقتی که اگر بخواهد بگیرد، دیگر به نماز نمی رسد. این تکلیفش تیمم است که به نماز برسد. تیمم می کند و نمازش را می خواند. لا یستباح بهذا التیمّم الّا الصلاة. چرا؟ چون که این تیمم، فقط برای نماز است؛ چون ضیق وقت نماز است که‌ این تیمم را مشروع کرده است. اما این آدم نسبت به بقیه کارها واجد الماء است. مثلا می خواهد قرائت قرآن کند. قرائت قرآن وقت معینی ندارد و می تواند وضو بگیرد و قرآن بخواند. اما این نماز است که وقتش ضیق می شود و از بین می رود. لهذا این تیمم، به نماز اختصاص دارد. این آدم نسبت به بقیه کارها [وقت دارد]. اگر می خواهد به زیارت برود، یک ساعت ديگر برود. ضیق وقتی وجود ندارد. بنابراين نسبت به بقیه کارها واجد الماء است. موضوع تیمم، فاقد الماء است. اینها چند مورد بودند که عرض کردیم و استدلالهایشان هم معلوم اند.

 

سؤال: آخرش علی الأحوط فرموديد.

جواب: حالا یادم نیست که چرا علی الأحوط گفته ام. حتما چیزی در ذهنم بوده است. ولی الآن می بینم که علی الأحوط نیست؛ چون نسبت به بقیه اعمال، واجد الماء است.

 

سؤال: به‌اندازه یک رکعت وقت داشته باشد، می تواند تیمم کند؟

جواب: بله؛ اما ای بسا اینجا را نگیرد. این قاعده لا تعاد است. فرض کلام در این آدمی است که عمدا تأخیری کرده است تا بگوید که یک رکعت مانده است؛ حدیث، این مورد را شامل نمی شود؛ چون تأخيرش عمدی بوده است. تیمم می کند و نماز را می خواند؛ اما در اینکه تا این حد عقب انداخته، گناه کرده است. اما تیممش و نمازش صحیح است.

 

سؤال: اگر بعد از خواندن نماز، فاقد الماء شد و مثلا آب قطع شد، تیمم قبلی کافی است؟

جواب: نه؛ اگر برای بقیه کارهاست، تیمم ديگری بگیرد.

 

مسأله: استحباب اعاده نمازهای خوانده شده با تیمم در موارد خاص

مسألة ۷۱۸. يستحبّ إعادة الصلوات الّتي صلّاها بالتیمّم في موارد خاصّة:

چند مورد داریم که باید تیمم بکند و نماز را هم بخواند. اما در عين حال اعاده یا قضاء مستحب است. ببینیم این موارد کدامند.

اول کسی که با خوف استعمال آب خود را جنب کند

الأوّل: من أجنب نفسه عمداً مع خوف إستعمال الماء فتيمّم و صلّى.

کسی مریض بود و می ترسید اگر آب [را بر بدنش] استعمال کند، مرضش بدتر شود. این آدم اگر جنب نباشد، می تواند وضو بگيرد و نماز بخواند و نمازش هم صحیح و با طهارت مائیه است. اما آیا می تواند خود را جنب کند یا نه؟ بله می تواند خود را جنب کند و تیمم بگیرد. [البته] یک درجه پایین می آید. چون اگر جنب نبود، وضو می گرفت و نماز می‌خواند. حالا که جنب شد، نمی تواند غسل کند. تیمم می گیرد و طهارت مائیه به طهارت ترابیه تبدیل می شود. نمازش هم صحیح است؛ چون الصلاة لا تسقط بحال. لکن گفته اند که مستحب است که بعدا اعاده کند. یعنی وقتی که مرضش برطرف شد و توانست غسل کند، مستحب است نمازی را که با تیمم خوانده است، اعاده کند.

دلیل بر این مطلب، صحیحه عبدالله‌ بن سنان است:

أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ تُصِیبُهُ الْجَنَابَةُ فِی اللَّیْلَةِ الْبَارِدَةِ وَ یَخَافُ عَلَی نَفْسِهِ التَّلَفَ إِنِ اغْتَسَلَ؟

نمی تواند غسل کند. "فی الليلة الباردة" یعنی اینکه هوا خیلی سرد است. این قرینه است که مراد این است که مریض می‌شود. "و یخاف علی نفسه التلف" از بابت این است که اگر غسل کرد ... . اما با غسل کردن که آدم نمی میرد. احتمالی هست که لیله بارده است. حالا بارده اش را همین طوری گفته است. اما اگر بخواهد بگردد و آب پيدا کند، در معرض وحوش باشد و با حمله وحوش تلف شود. یعنی دوتا [مورد هستند؛] یکی اینکه بارده را که گفته است، سرما باعث مریضی است؛ لذا منصرف به مریضی است. اما از طرف دیگر، اينکه گفته است که "یخاف علی نفسه التلف"، بعید است که با غسل، آدم مریضی تلف شود و بمیرد. حالا شاید هم کسی مرضی داشته باشد که سرماخوردگی اش به قدری شدید شود که بمیرد. بارده موجب سرماخوردگى است. هر چند بعید است و آدم معمولا با سرماخوردگی نمی میرد. فوقش این است که کمی گل بابونه یا گل گاوزبان می خورد.

 

سؤال: ... شاید مریض بوده است.

جواب: نه؛ بارده و یخاف علی نفسه التلف دارد. لیله بارده است. چیزی نیست. همین لیله بارده است.

 

يعنی در اثر سرما یخاف علی نفسه التلف. آیا اگر آدم با وجود سرما غسل کند، می میرد؟ مقداری بعید است. پس یا مراد، این است و یا مراد، تلف با وحوش است. مثلا آب نیست مگر اینکه به صحرا برود و در صحرا آب هست. اگر در آنجا برود، گرگ و پلنگ هست.

 

سؤال: تلف سلامتی اش باشد.

جواب‌: نه؛ تلف، تلف نفس است.

 

به هر حال هر چه معنایش باشد، خوف تلف نفسش را دارد.

ادامه روایت می فرماید:

فَقَالَ یَتَیَمَّمُ وَ یُصَلِّی فَإِذَا أَمِنَ مِنَ الْبَرْدِ اغْتَسَلَ وَ أَعَادَ الصَّلَاةَ.[1]

قطعا وحوش نیستند و فقط تمرکز سر سرماست. حضرت(ع) فرمود: تیممی بگیرد و نماز را بخواند. اما موقعی که از سرما ایمن و مثلا نزدیک ظهر شد، غسل می کند و نماز را اعاده می کند.

پس اگر یک بار تیمم گرفت و نماز را خواند، معلوم می شود که باید اعاده شود.

 

سؤال: مستحبی اش را از کجا می فهمیم؟

جواب: این دلالت بر وجوب دارد. با معارض [می فهمیم.]

 

معارضش صحیحه حلبی است که حضرت(ع) در آن فرمود:

فَإِذَا وَجَدَ مَاءً فَلْیَغْتَسِلْ وَ قَدْ أَجْزَأَتْهُ صَلَاتُهُ الَّتِی صَلَّی.[2]

حضرت(ع)‌ در صحیحه حلبی تصریح فرمودند که تیمم می گیرد و نماز را می خواند و بعد هم که غسل کرد، دیگر نمی خواهد نماز را اعاده کند. پس مجبوریم "اغتسل" را بر استحباب حمل کنیم.

 

سؤال: صحیحه حلبی باز در فرض این است که خودش را از عمد مجنب کرده یا نه؟ می خواهم بگویم که ما بر این حالت خاص حمل کنیم و ممکن است امام(ع) گفته باشد ...

جواب‌: نه؛ اینکه عمدا خودش را جنب کند، تأثیر ندارد. روایت عبدالله بن سنان می فرماید: "تصیبه الجنابة" که اعم است از اینکه عمدی خودش را جنب کرده یا در خواب محتلم شده است. اما صحیحه حلبی در مورد جنابت است؛ چون "فلیغتسل" دارد و وقتی آدم، جنب نباشد، غسل نمی کند.

 

این هم تمام شد. پس دیگر به قرینه صحیحه، بر استحباب حملش می کنیم.

سؤال: در صحیحه حلبی می گوید آب پیدا کند ...

جواب‌: نه؛ همه اش یکی است. آب پیدا کند یا آب پیدا شود، فرقی ندارد. فاقد الماء یا آدم مریض مثل همند و وظیفه شان تیمم است. چه فاقد الماء باشد و چه مریض باشد و نتواند آب سرد استعمال کند، مثل همند و تفاوتی ندارند.

 

سؤال: استحباب،‌ در صورت عدم انقضای وقت است.

جواب: بله؛ اعاده است. در صورت عدم انقضای وقت است؛ چون اعاده دارد.

 

دوم کسی عالم بفقدان آب است و خود را جنب کند

الثاني: من كان عالماً بفقدان الماء أو ظانّا به و مع ذلك أجنب نفسه و تيمّم و صلّى.

آن صورت قبلی مسأله خوف تلف نفس از بابت مرض بود. این مسأله این است که علم یا ظن به فقدان آب دارد. یعنی اگر خودش را جنب کرد، آب برای غسل پیدا نمی کند؛ ولی در عین حال خودش را جنب کند. دیگر وظیفه اش تیمم است. تیمم کند و نماز را بخواند. حالا بعد که آب گیرش آمد و غسل کرد، مستحب است که نماز را اعاده کند. اگر هم نکرد، نکرد. ... روایت داریم که اگر عالم به فقدان آب یا مریض باشد و خودش را جنب کند، اشکالی ندارد. روایت، صحیحه است. چون که فقدان آب و خطر استعمالش مثل همند و فرقی ندارند، از این جهت روایت ابن سنان و روایت حلبی هم که معارضش است، شاملش می شوند.

 

سؤال: ... خودش را اختیارا یا اضطرارا جنب کند؟

جواب: اختیارا خودش را جنب می کند. روایت داریم.

 

سؤال: حدیث لا تعاد شامل اينجا نمی شود؟

جواب: نه؛ چون حدیث لا تعاد، تصادفا خرابش می کند؛ چون که طهور که قضیه غسل و وضو است، جزء موارد وجوب‌ اعاده اند؛ نه عدم اعاده؛ چون که جزء ارکانند.

سوم کسی که در یافتن آب کوتاهی کند تا وقت تنگ شود

الثالث: من تهاون و ماطل في الفحص عن الماء إلى أن ضاق وقت الصلاة فتيمّم و صلّى؛ ثم علم بوجود الماء على تقدير الفحص؛ بل الأحوط وجوباً الإعادة في هذه الصورة.

مورد سوم این است که آب نیست و وظیفه اش است که از آب فحص کند. اما تهاون و مسامحه و سهل انگاری کند که منشأش تنبلی است تا اینکه ضیق وقت‌ شود. وظیفه اش این است که تیمم کند و نماز بخواند. اما مورد تهاون هست و این تهاون، حرام است. پس به سبب تهاونش معصيتی کرده است. تبدیل طهارت مائیه به ترابیه با تهاون، معصیت است؛ اما نمازش صحیح است. ولی اعاده هم مستحب است. حالا ببینیم دلیل این چیست؟

دلیل خاصی ندارد. مطلب را در اینجا باید این طور درست کنیم که بنويسيم: فهو عاص بترکه الفحص مع التهاون. این معصیت کار است. اما نمازی را که با تیمم خوانده، صحيح است. چون الصلاة لا تسقط بحال و در این صورت نماز قطعا وجود دارد؛ پس امر هم دارد و چون که قادر به وضو نیست و دیگر به جز تیمم ندارد، خود به خود امرش به نماز با تیمم است. بنابراین وقتی این نماز به همین کیفیت امر داشت، صحیح و مجزی است. پس هر چند معصیت کرده، اما نمازش صحیح است.

حالا احتیاط استحبابی از جهت این است که اگر فحص می کرد، آب پيدا می کرد و نماز با طهارت مائیه می خواند و احتمال هست که این نمازش کافی نباشد. هر چند دلیل داریم بر اینکه کافی است؛ اما احتمال دارد که این دلیل درست نباشد. این احتمالی است. بنابراین احتیاط مستحبی برای ادراک واقع اشکال ندارد.

 

سؤال: در اینجا الامتناع بالاختیار نیست؟ یعنی خودش کاری کرده که به این حالت رسیده است. با این وجود نمازش ...

جواب‌: بله؛ الإمتناع بالاختیار هست؛ اما در نماز تأثیر ندارد؛ چون الصلاة لا تسقط بحال. پس این نماز امر دارد و چون قادر به وضو نیست، خود به خود تیمم هست. پس این نماز چون امر داشت، دیگر صحیح است. وقتی که صحیح شد، دیگر اعاده هم ندارد. مگر اینکه به رجاء ادراک واقع بگوییم اعاده کند. به خاطر تهاون، معصیت هم کرده است.

 

سؤال: این موارد اعاده، فقط در وقت هستند یا خارج ...

جواب: بله؛ این فعلا در داخل وقت مقصود است؛ چون که عنوان اعاده در مقابل قضاست و قضا بعد از وقت است.

از آقایان خیلی خوشم می آيد با اینکه من از سوالهای زیادی عصبانی هم می شوم، اما با اين وجود ترک نمی کنند و دست برنمی دارند. من دیدم در درسی، یک شاگردی که از همه بزرگتر بود، بنا شد با آقا مباحثه کند. آقا درس می داد. اشکال کرد. هر چه آقا جواب داد، دوباره اشکال می کرد و قبول نمی کرد. این قدر طول کشيد تا آقا از منبر پایین آمد و درس را رها کرد و قدری هم تند شد. یادم نیست چه عباراتی بود. به او می گفت که شما متوجه شدید که من چه می گفتم؟ گفت بله آقا. آقا دوباره‌ حرفش را شرح دارد و او اعتنا نکرد و دوباره اشکال کرد. همین طور رد و بدل شد تا آقا یا خسته شد یا طول کشيد و جمعیتی زیادی هم نشسته بودند و این جریان در مسجد گوهرشاد هم بود. تصادفا بنده رفته بودم جلوی آن استاد که او را پیش پدرم بیاورم. پدر به مشهد مشرف شده بودند و بنا شد که آن آقا به دیدن پدرم بیاید. بنا شد که راهنمایی برود. در آن وقت موبایل نبود که نقشه بفرستند. ما رفتیم و گفتند که در مسجد گوهرشاد دارد درس می دهد. این قضیه اتفاق افتاد. آن مدرس هم آیت الله میلانی(ره) بود. شاگردش هم سید ضیاء علم الهدی بود. پدر این علم الهدایی بود که پیش نماز است. او سید بزرگی بود و خیلی با سواد بود. آقا به منبر می رفت؛ اما به احترام ایشان که شاگرد بزرگی بود هم پتویی می گذاشتند. بقیه سر فرش معمولی بودند. آدم متشخصی بود و این طور اشکال کرد تا اینکه آقا ادامه نداد. مختصری که مطرح کرد، هی رد و بدل شد. آقا هم می گفت که شما مثل اینکه نبودید و نمی دانید ما چه گفتیم. او هم اعتنا نمی کرد و همین طور اشکال می کرد تا از منبر پایین آمد. من به خدمتشان عرض کردم که آقا خدمت شما آمدم که پیش پدر برویم. گفت همین امشب از تهران برای من مهمان آمده است. برو به آقا بگو من فردا شب می آیم. این بحثها فایده ای برای شما ندارد و وقتتان هم تلف می شود. آقای میلانی در زمان حیاتش مشهور به اعلمیت از بقیه آقایان بود. يعنی حاج آقا مرتضی حائری [به ايشان ارجاع می کرد.] علامه طباطبایی هم رسما به او ارجاع می کرد و تقلید از بقیه را جایز نمی دانست و می گفت که ميلانی اعلم است. بعضی از فضلای مشهد می خواستند برای ادامه تحصيل به نجف بروند. به قم آمدند و گفتند دیداری با آقای طباطبایی کنیم و برای رفتن به نجف خداحافظی کنیم. وقتی پیش ایشان رفتند، تازه آقای میلانی به‌ مشهد آمده‌ بود. گفتند که برای خداحافظی آمدیم تا به نجف برای ادامه تحصیل برویم. آقا کلمات تندی به آنها گفت و بعد گفت خود نجف پیش شما آمده‌ است؛ شما می خواهيد نجف بروید. مقصودش آقای میلانی بود. اینها به تذکر علامه طباطبایی برگشتند و به نجف نرفتند. علامه طباطبایی هر وقت به مشهد مشرف می شد خیلی جالب بود که در نماز جماعت آقای میلانی جای خاصی بود که می نشست. من هم پهلوی علامه طباطبایی می نشستم و با ایشان سؤال و جواب می کردم. همه روزه دید و بازدید علامه‌ طباطبایی پیش آقای میلانی بود. آنجا می نشست و هر که کار یا سؤالی داشت، آنجا می رفت و با حضور آقای میلانی بود.

این خاطرات به‌نظرم شاید مال سالهای ۴۱ یا ۴۲ بود. این اعلمیت بعد از آقای بروجردی بود و آقای بروجردی در سال ۴۰ به رحمت خدا رفت. در سال ۴۱ یا ۴۲ بود که این قضیه اتفاق افتاد و ما رفتيم. یادم نیست که معمم بودم یا نه.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo