< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواز بدار در تیمم/تیمم/کتاب الطهارة؛

بحثی پیرامون جواز بدار در تیمم

مسأله ای تحت عنوان بدار داریم. یعنی اینکه انسان که بناست تیمم بگیرد، آيا می‌تواند اول وقت تیمم بگیرد یا باید تا آخر وقت صبر کند‌؟

این مسأله سه صورت دارد. یک صورتش این است که به بقای عذر تا آخر وقت علم و قطع دارد و قادر به وضو و غسل نخواهد بود؛ در این صورت جایز است که در اول وقت تیمم‌کند.

صورت دوم این است که علم دارد که در اثنای وقت، عذر مرتفع می شود و می تواند وضو بگیرد و غسل کند و هنوز هم وقت باقی است. در این صورت‌ هم‌ قطعا باید صبر کند تا عذر برطرف شود و وضو بگیرد و غسل کند. اگر عجله کرد و تیمم گرفت، تیممش باطل است.

صورت سوم این‌ است که نمی داند آیا این عذر برطرف خواهد شد یا این عذر ماندگار است و تا آخر وقت برطرف ‌نمی شود. عمده مسأله در اینجاست و الا حکم آن دو صورت، معلوم است. این است که قدری محل خلاف و اختلاف است. بعضی گفته اند یجوز البدار و بعضی گفته اند لا یجوز البدار. ولی اقوی این‌ است که در این صورت‌ شک هم، لا یجوز البدار و باید صبر کند. این عدم ‌جواز بدار، این طور نیست که عملی حرام‌ باشد؛ بلکه به معنی این است که اگر بدار کرد و تیمم گرفت و نماز خواند و بعد عذر برطرف شد، آن تیممی که کرده و نمازی که خوانده‌، مجزی و کافی نیست و بايد دوباره با وضو و غسل، اعاده کند.‌ بنابراین می تواند در صورت شک بگويد من دوباره انجام می دهم؛ اما فعلا رجاءا یعنی به امید اينکه ان شاء الله شاید عذر باقی ‌بماند، تیمم می کنم و نماز را می خوانم و بنا دارم که اگر عذر برطرف شد، دوباره با وضو و غسل اعاده کنم. این را هم اگر رجاءا انجام‌ دهد، عمل‌ حرامی نکرده‌ است.

 

سؤال: یعنی امر دارد که می‌خواهد تیمم‌کند؟

جواب‌: نمی داند امر دارد یا نه. ممکن است امر داشته باشد و ممکن است نداشته‌ باشد. مبتنی بر بقای عذر و عدم‌ بقای عذر است. بالأخره احتمال امر را می دهد. با وجود اصل است. اصل هم قطع نمی‌آورد و عیب ندارد.

 

سؤال: محبوبیت ذاتی برای تیمم، برای ما تصویر نشد؛ چون‌ بدلیت دارد. یعنی محبوبيت ذاتی که نمی‌تواند داشته باشد و باید امر داشته باشد و در اینجا هم در وجود امر شک دارد. رجاءا‌ دیگر معنی ندارد.

جواب: شک است‌؛ قطع به عدم که نیست. هميشه رجاء با شک‌ و احتمال است. همین که احتمال واقع را می دهیم، [کافی است.] رجاء به ‌معنی رعايت واقع است. اگر قطع به عدمش هست، فایده ندارد؛ چون قطع، حجت است و باید مطابق حجت عمل کنیم. اما هر وقت آدم احتمال می دهد که واقع چیست و نمی دانیم ...

 

سؤال و جواب: همان‌ امر احتمالی را به رجاء ادارک واقع انجام‌ می دهیم. رجاء ادراک واقع، احتمالش کافی است.

گفته ایم اگر‌رجاءا بخواهد انجام دهد، إن شاءالله اشکالی ندارد که بعد هر طور شد ... . اما معنی اش این است که اگر در اثنای وقت، عذر برطرف شد و توانست وضو بگیرد یا غسل کند، مجزی نیست و باید اعاده کند.

 

سؤال: یعنی اگر عذر برطرف نشد و اگر قبلش [تیمم]‌ گرفته‌ باشد، کشف می شود که امری بوده است.

جواب‌: اگر برطرف نشد، تیمم گرفته است و دیگر صحیح است.

 

سؤال: ... معلوم می شود که امری بوده‌ است که ...

جواب‌: بله و تیممش صحيح است و دیگر اعاده ای ندارد. حالا بعد از وقت اگر قضیه اتفاق افتاد، اعتبار ندارد. همان در خود وقت، مناط است. اگر تا آخر وقت، عذر باقی بود، تیممی که کرده است، صحیح است. چون با قصد رجاء هم‌ انجام داده و کافی است.

 

استدلال‌ احکام مسأله

اما استدلالش این‌ است که اگر انسان در اول وقت عذر را دارد و قطع دارد به اینکه عذرش تا آخر وقت باقی می‌ماند، پس قطع دارد به اینکه خداوند وضو و غسل را از او نمی‌خواهد و قطع دارد به اینکه وظیفه اش ‌تیمم است. قطع هم‌ حجت است و مطابق حجت عمل می کند و هیچ مشکلی نیست.

اما اگر به عکس صورت سابقه، قطع داشت که عذر مرتفع می شود، مأموربه، تیمم با عجز مستوعب است؛ چون که مأموربه، یکی‌ از افراد بوده است؛ یعنی مأموربه به وضو و غسل، یکی از افراد است که اگر بر یک فرد، چه طولی و چه عرضی قدرت داشت، ولو در آخر وقت، کافی است. در آخر وقت، مصداق مأموربه است. یعنی بالأخره قادر بر مأموربه است و اطلاقش می گیرد و بر یک فرد که قادر بود، کافی است. این یک فرد ولو آخر وقت باشد، اگر نسبت به آن قادر است، پس این آدم، عاجز حساب نمی شود و قادر است. می تواند طبیعت مأمور به را در ضمن فردی در آخر وقت انجام دهد. پس این آدم، عاجز نیست و قادر است؛ چون در قدرت، قدرت بر یکی از افراد کافی است؛ ولو یک فرد در آخر وقت باشد. پس وظیفه این شخص، دیگر وضو و غسل است و بنابراین باید صبر کند تا همان یک فرد را ادراک کند و آن وضو یا غسل را انجام دهد و نمازش را بخواند؛ ولو آخر وقت باشد. چون مأمور به نفس طبیعت و صرف طبیعت است که بر یکی از افراد صادق است؛ ولو در آخر یا اول یا وسط وقت باشد. بر یکی که قدرت داشت، کافی است؛ یعنی قادر بر طبیعت حساب می شود.

این دو صورت معلوم اند. صورت‌ سوم می‌ماند و آن صورت شک است. حالا وقت داخل شد و الان هم عاجز است؛ اما نمی داند که این عجز تا آخر وقت، برطرف می شود یا باقی می‌ماند؟ وظیفه اش چیست؟ وظیفه اش عدم جواز بدار است. معروف بین اصحاب، عدم جواز بدار است؛ چون احتمال می دهد که تمکن پیدا کند و بر وظیفه اولیه قادر شود. وظیفه اولیه وضو و غسل است. لهذا بر او جایز نیست که وضو و غسل را ترک کند. احتمالش را هم که می دهد باید صبر کند و بدار جایز نیست.

 

سؤال: دو احتمال که بیشتر ندارد. احتمال برطرف شدن و احتمال برطرف نشدن.

جواب: بله؛ احتمال برطرف شدنش که هست و آن بر گردنش هست، اگر واقعا به وضو و غسل قادر خواهد شد، آن وظیفه اش است. بنابراین‌ نمی تواند تخلّی کند و باید صبر کند تا آن را انجام دهد.

 

حالا‌ حرام نیست که الان انجام دهد. به رجاء ادراک واقع، در اول وقت انجام دهد و این احتمالی است و ممکن است هم عذر باقی‌ بماند و وظیفه اش تیمم باشد و ممکن است باقی نماند و وظیفه اش وضو یا غسل باشد. احتمال هردویش هست. چون احتمال هست، پس به این، احتمال ادراک واقع می گویند. به رجاء ‌ادراک واقع اشکالی ندارد که تیمم کند و نماز را بخواند و منتظر بماند که اگر عذر برطرف شد، با وضو و غسل اعاده اش کند. اگر برطرف نشد، تیممش صحیح‌ است.

 

سؤال: اگر بدارش برای ادراک فضیلت اول وقت باشد، چه اشکال دارد؟

جواب‌: بله؛ اضافه می شود و فضیلت اول وقت هم‌گیرش می آید. احتمالش هم‌کافی است. احتمال می دهد که این عذر، مرتفع نشود و وظیفه اش تیمم باشد و نمی خواهد فضیلت اول وقت از دستش برود. چه اشکال دارد رجاءا انجام دهد. اما اگر برطرف شد، باید اعاده کند و مجزی نیست.

 

اینها طبق قاعده است؛ مضافا به اینکه روایات متعدده هم در این رابطه داریم. روایات هم‌ مؤيدند.

روایات محل بحث

فمنها صحيحة زرارة عن أحدهما (یعنی‌ امام باقر(ع) یا امام صادق(ع)‌. گاهی می گويد عنهما یعنی هردویشان. هم امام‌ باقر و هم امام صادق(علیهما السلام) فرموده اند. زراره یادش رفته است که کدام‌ امام است و می گويد أحدهما. اجمالا می داند که از امام معصوم شنيده است. اما نمی داند کدامشان است‌ و می گوید عن أحدهما.) قَالَ: إِذَا لَمْ یَجِدِ الْمُسَافِرُ الْمَاءَ فَلْیَطْلُبْ مَا دَامَ فِی الْوَقْتِ فَإِذَا خَافَ أَنْ یَفُوتَهُ الْوَقْتُ فَلْیَتَیَمَّمْ وَ لْیُصَلِّ فِی آخِرِ الْوَقْتِ. (صورت خوف است.‌ خوف یعنی احتمال. آن وقت این باید در آخر وقت نماز بخواند.) فَإِذَا وَجَدَ الْمَاءَ فَلَا قَضَاءَ عَلَیْهِ (اگر بعد از وقت آب دید، قضا ندارد. تیممش صحیح است؛ چون خود وقت مناط است.) وَ لْیَتَوَضَّ لِمَا یَسْتَقْبِلُ.[1] (لکن برای اعمال بعدی‌ اش وضو می گیرد. اما نمازی که قبلا در وقت خواند، صحیح است و قضایش واجب نیست.)

و منها صحيحة یعقوب بن یقطین (احتمالا‌ برادر علی بن یقطین بوده است. این طور یادم می آید. یقین ندارم. اما به احتمال قوی برادر علی بن یقطین است.) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ تَیَمَّمَ فَصَلَّی فَأَصَابَ بَعْدَ صَلَاتِهِ مَاءً أَ یَتَوَضَّأُ وَ یُعِیدُ الصَّلَاةَ أَمْ تَجُوزُ صَلَاتُهُ؟ قَالَ إِذَا وَجَدَ الْمَاءَ قَبْلَ أَنْ یَمْضِیَ الْوَقْتُ تَوَضَّأَ وَ أَعَادَ فَإِنْ مَضَی الْوَقْتُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَیْهِ.[2]

آب نبود و شخص تیمم گرفت و نماز خواند و بعدش آب پیدا شد. حضرت(ع)‌ می فرمايد زمانی که آب پیدا شد، در وقت نماز یا بعد از وقت بوده است؟ اگر بعد از وقت بوده است، اعتبار ندارد. چون که از اول تا آخر وقت عاجز بوده است، وظیفه اش تیمم است و تیمم و نمازش هم صحیح است. اما اگر در اثنای وقت، آب پیدا کرد، باید اعاده کند. میزان، خود وقت است و فرض این است که در وقت، برای وضو یا غسلش آب پیدا کرد؛ پس آن تیمم و نماز باطل است. برای اینکه قدرت بر یک فرد، ولو در آخر وقت، کافی است که انسان، عاجز حساب نشود. چون تیمم، مال آدم عاجز است‌. وظیفه آدم‌ قادر، تیمم نیست.

 

سؤال: شاک هم عاجز است؛ ولی شما فرمودید که رجاءا ...

جواب: نه؛ بعد از آنکه آب پیدا کرد، رجاء هم اعتباری ندارد. اگر شاک هم بود و رجاءا هم‌انجام داد، این معلق است بر اینکه اگر بعدش آب پيدا کرد و وقت باقی بود، باید اعاده کند؛ برای اینکه معلوم می شود که تیممش واقعا وظیفه اش نبوده‌ است. ما از واقع خبر نداریم و علم‌ غیب می‌خواهد. اما وقتی آب پیدا کردیم، مطلع می شویم که ما واقعا به تیمم وظیفه نداشته ایم.

 

سؤال: یعنی می‌توانیم بگوییم‌ که‌ غیر شاک منجز است.

جواب: آن، چیز دیگری است. حالا شاک را داریم‌ بحث می‌کنیم. بحث را جای ديگری نبرید.

 

سؤال: ... آخر وقت هم‌ ممکن است. آخر هم‌ نه. بلکه در اثنای وقت.

جواب: یقین دارد که آب دیده است. حالا که آب دیده است و هنوز هم وقت هم باقی است، تکلیف به غسل و وضو، بر قدرت بر آب معلق است؛ ولو در یک جزء از وقت مثلا یک دقیقه. یک دقيقه از وقت که در وقت آب می بیند، دیگر وظیفه اش وضوست و تیمم‌ نیست. پس آن تیمم، باطل بوده است و باید وضو بگیرد و نماز را بخواند. چرا باطل بوده است؟ برای اینکه تیمم، وظیفه کسی است که مطلقا عاجز است. یعنی اگر در تمام وقت عاجز ‌است، وظیفه اش تیمم‌ است. این در تمام وقت عاجز نبوده است. در بعضی از وقت عاجز بوده است. پس معلوم می شود که تیمم باطل است. این برای شاک است.

 

سؤال: ولو‌ اینکه بیش از یک رکعت را نتواند با وضو بخواند.

جواب: قاعده من ادرک، بحث دیگری است.

 

سؤال: چون فرمودید ملاک، وقت است.

جواب‌: بله؛ ما هم می گوییم در وقت آب را می بیند.

 

سؤال: آنکه حالا غیر شاک هم بوده‌ است، ممکن است در حین وقت و هنوز وقت تمام نشده است، به آب برسد. تکلیف این چیست؟

جواب: یعنی قطع داشت به اینکه آب نمی بیند و بعد آب دید. آن هم احتياط دارد و بايد اعاده کند. اما جواز بدار را دارد؛ چون قطعش حجت است. منتهی حجیتش طریقی است؛ یعنی موضوعیت ندارد. بنابراين چون صرف طريق بوده‌ است و بعد چون آب دید مخالفت طریق با واقع، منکشف شد، بنابراين همان را هم باید اعاده کند. اما جواز بدار دارد؛ چون که قطع داشت و قطعش هم‌ حجت است. بر طبق حجت شرعیه، بدار بر او جایز است. اما بعد که آب را دید، کشف خلاف شد و باید اعاده کند.

 

سؤال: جلوتر فرموديد که مجزی است و از روایات این طور فهمیده‌ می شود.

جواب: بحث از روايات، بحث دیگری است. در اینجا فقط روی قواعد بحث می کنیم. روایات ممکن است که دلالت ديگری داشته باشند.

 

منها موثقة منصور بن‌حازم عن ابی عبدالله(ع) فِی رَجُلٍ تَیَمَّمَ فَصَلَّی ثُمَّ أَصَابَ الْمَاءَ فَقَالَ أَمَّا أَنَا فَکُنْتُ فَاعِلًا إِنِّی کُنْتُ أَتَوَضَّأُ وَ أُعِیدُ.[3]

حضرت(ع)‌ همین چیزی که گفتيم فرموده‌ است. می فرمايد اول آب نبود و تیمم کرد و نمازش را خواند و بعد آب دید.‌ ظاهرش این است که وقت‌ نماز، باقی است.‌ حضرت(ع) فرمود من هم همین کار را می کنم.‌ اگر عذر داشتم، در اول وقت تیمم ‌می‌کنم و نماز می‌خوانم. اما اگر آب دیدم، بعد اعاده می کنم. حضرت‌(ع) که‌ انجام ‌می داده است، رجاءا بوده است.

منها صحيحة محمد بن مسلم عن ‌أبي عبدالله(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِذَا لَمْ تَجِدْ مَاءً وَ أَرَدْتَ التَّیَمُّمَ فَأَخِّرِ التَّیَمُّمَ إِلَی آخِرِ الْوَقْتِ فَإِنْ فَاتَکَ الْمَاءُ لَمْ تَفُتْکَ الْأَرْضُ.[4]

ظاهر این روایت این ‌است که شک دارد و نمی داند آب پیدا می شود یا نمی شود؟ حضرت(ع) فرمود باید تأخیر بیندازی. اگر آب به دست آمد، وضو می گیری. اگر به دست نیامد، همان تیمّمت کافی است. تیممت را تاخیر می اندازی. تیمم می کنی و نماز می خوانی. در اینجا بر عدم جواز بدار و بر تأخیر دلالت دارد.

منها موثقة عبدالله بن بکیر عن أبي عبدالله‌(ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ أَمَّ قَوْماً وَ هُوَ جُنُبٌ وَ قَدْ تَیَمَّمَ وَ هُمْ عَلَی طَهُورٍ قَالَ لَا بَأْسَ فَإِذَا تَیَمَّمَ الرَّجُلُ فَلْیَکُنْ ذَلِکَ فِی آخِرِ الْوَقْتِ فَإِنْ فَاتَهُ الْمَاءُ فَلَنْ تَفُوتَهُ الْأَرْضُ.[5]

امام‌ جماعتی جنب بود؛ اما مریض بود و نمی‌توانست غسل کند یا وضو بگیرد و تیمم کرد‌. حالا می تواند برای مأمومینش که مریض نبودند و وضو گرفتند یا غسل کردند، امام جماعت شود؟ حضرت(ع) فرمود: بله می‌تواند. اشکالی ندارد.

فَإِذَا تَیَمَّمَ الرَّجُلُ فَلْیَکُنْ ذَلِکَ فِی آخِرِ الْوَقْتِ فَإِنْ فَاتَهُ الْمَاءُ فَلَنْ تَفُوتَهُ الْأَرْضُ.

حضرت(ع)‌ ابتدا به ساکن فرع دیگر را بیان کرده است که این امام‌جماعت که به دلیل مریضی یا نبود آب، می خواهد برای نمازش تیمم کند، باید تا آخر وقت بگذارد؛ چون شاید در اثنای وقت آب پیدا شود. حضرت(ع) قضیه عدم جواز بدار را فرموده است. یعنی همه، هم‌ مأموم و هم امام، در آخر وقت‌ به جماعت نماز بخوانند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo