< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نحوه تیمم کردن/تیمم/کتاب الطهارة؛

مرور مباحث گذشته

بحث‌ ما به اينجا رسید که گفتيم سه چیز در تیمم واجب است. یکی اينکه دو کف دستش را بر زمین می‌زند. دوم‌ اینکه پیشانی را با‌ تمام کفین، از رستنگاه مو تا دو ابرو مسح کند. سوم این‌ است که ظاهر ‌یعنی پشت دست راست را با باطن دست چپ و سپس ظاهر دست چپ را با باطن دست راست مسح کند.

این سه مورد را خواندیم. حالا می خواستيم تکرار کنیم که اینها واجباتند؛ ولی مستحب است که برای بار دوم که کفین را مسح می کند، دستهایش را دوباره به زمین بزند. نتيجه بحث‌هایی که دیروز خواندیم استحباب شد. این منافاتی ندارد‌. آنچه که قبلا خواندیم‌ واجبات بودند.‌ اما این هم‌ مستحب هست که برای بار دوم دستش را‌ به زمین بزند و پشت دستهایش را مسح کند.

 

سؤال: طبق این ‌فرمایش شما پشت دستها در واقع دوبار مسح می شوند.

جواب: نه؛ یک بار مسح می شوند. آن دومی برای احتياط بیشتری ‌است. اما ما می‌گوییم که دستش را به زمین می زند و پیشانی را مسح می کند. بعد دوباره به زمین می زند و پشت دستش را مسح می کند. این مستحب‌ است. حالا اگر که بازهم تکرارش کند، احتیاط بیشتری است. اینها را که خواندیم.

 

لزوم زدن دو دست به صورت‌دفعی برای تیمم

حالا مطلب دیگر این‌ است که این ضرب دوتا دست باهم باید به صورت دفعی باشد. یعنی اگر‌ اول، یکی و بعد ديگری را بزند، فایده ندارد و باید دفعی باشد.

المستفاد من ظاهر الروایات کون الضرب بهما‌ معاً في دفعة واحدة لا واحدة بعد أخرى.

دلیل لزوم زدن باطن دو دست برای تیمم

حالا دلیل بر‌ لزوم اینکه ‌ضرب با باطن دو کف باشد، نه با ظاهرشان یعنی پشت‌ دست، متعارف بودن است؛ چون که طبق متعارف که کلام به متعارف منصرف می شود، این طور است که انسان با کف دستش نه با پشت دستش، چیزی را مسح می‌کند. مثلا روایت دارد که "من مسح یده علی رأس یتیم"[1] یعنی کسی دستش ‌را بر سر یتیمی بکشد. چطور می کشد؟ با پشت‌ دست یا با کف دستش می کشد؟ معلوم است که با کف دستش مسح‌ می‌کند. سیلی زدن هم با کف دست‌ است و امثال این. در این ‌باب هر چه از روایات داریم، ‌منصرف به کف دست‌ است.

 

سؤال: معذور چطور می شود؟ اگر دستشهایش سوخته است، چه کند؟

جواب: اگر معذور باشد با پشت‌ دست مسح ‌می کشد.

 

سؤال: سیره متشرعه را می توانیم دلیل ‌بگیریم و بگوییم ‌در مرئی و منظر امام بوده است و تیمم‌ می گرفتند و با کف دست ‌انجام می دادند.

جواب: اگر به این مطلب علم‌ داشته باشیم که عمل اصحاب ائمه(ع) تا بعد این طوری بوده و مورد تایید امام(ع) واقع شده است، آن هم ‌خوب است. منتهی ما چون به این ‌قضیه علم نداریم، از این جهت [نمی توانیم چنین بگوییم.]

 

محل مسح صورت در تیمم

اما‌ ما‌هو الممسوح من‌الوجه فالتعبیر في الروایات مختلفة.

بحث‌دیگر‌ راجع به این است که وقتی می‌خواهیم صورت را مسح کنیم، کجایش را مسح کنیم.‌ تعابیر در روایات مختلفند. در بعضی از روایات، وجه آمده و فرموده اند:‌ "یمسح بها وجهه"[2] . در بعضی‌ از روایات، ‌جبهه و در بعضی دیگر‌جبین ‌آمده است. حالا این چطوری می شود. اصل مطلب این ‌است که جایی که باید مسح شود، جبهه یعنی پیشانی است. پیشانی در قسمت قدّام ‌الوجه و بالای دو چشم ‌و در سمتی است که مقابل قرار می گیرد و مواجهه با آن‌ حاصل می شود. این جبهه است و اصل، این ‌است.

اما ‌روایات دیگر را باید بر این حمل کنیم؛ از بابت اینکه روایتی که وجه، یعنی کل صورت را دارد، کل صورت، خلاف اجماع است و کسی به ‌این‌ قائل نشده است. پس ‌مراد از وجه، آنجایی است که مواجهه با آن حاصل می شود. مواجهه با پیشانی یعنی با‌ این طرف صورت ‌حاصل می شود. با سمت راست و چپش مواجهه عمل ‌نمی‌آید. وقتی مقابل کسی قرار می گیرد و مواجهه می‌کند‌ و می خواهد با او حرف بزند، پیشانی و چشمهایش رو به رو قرار می گیرند.

 

سؤال: مسح پشت چشم‌ ها هم‌ لازم است؟

جواب: نه؛ حد و نهایتش تا حاجبین است.

 

اما‌ جبینین چطور است؟ در جبینین هم می فهمیم که مسح جبینین هم لازم است. جبین یعنی شقیقه. سمت راست و چپ پیشانی تا نرسیده به گوش را جبین می گویند. این جبینین چطور ملحق می شوند‌؟ از بایت اينکه دلیل آمده است که کل دو دست، بأجمهما باید روی پیشانی قرار بگیرد، وقتی که دو دست را به هم متصل کنیم و روی پیشانی قرار دهیم، خود به خود جبینین هم زیرش می آیند.

 

سؤال: شاید یک ذره نیاید.

جواب: نه؛ می‌آیند‌.

 

هر مقدار از جبینین که آمد‌. دست ها را که روی پیشانی گذاشتيم، آخرش دو انگشت‌ ابهام‌ اند. این دو انگشت یقینا روی جبینین‌اند. چون که کیفیت تیمم به این صورت‌ است؛ یعنی باید از دو کف دست، به صورت کامل روی پیشانی استفاده شود و اینها وقتی که پهن شوند، روی جبینین لا محاله واقع می شوند. جبینین این دو قسمتی اند که سمت راست و چپ جبهه هستند و آنها هم زیر دست می آیند.

 

سؤال: لازمه امرار این است که دو دست می‌آیند.

جواب: نه؛ امراری که در تیمم داریم، از بالا به پایین است. اعلی و اسفلش هم واجب است.

 

سؤال: چپ و راست احتیاطی که می گویند ...

جواب: بله؛ آن چیزی است که گوینده اش از علمای بزرگ خوزستان بوده است. نکته ای دارد که بعد شرح می دهیم. ولی ربطی به این مطلب ندارد. اصلش از بالا به پایین است و بایستی به این صورت تیمم گرفته شود و این دو دست را که پهن کنیم و به هم پچسبانیم و روی پیشانی بیاوریم، خود به خود شامل جبینین ‌هم ‌خواهند شد‌.

 

سؤال: اگر بر جبینین اطلاق جبهه نمی شود، وجوبش دلیل دیگری نمی خواهد؟

جواب: نه؛ خود همین که دلیل داریم بر اینکه‌ دستها را به اين کیفیت باید قرار دهیم، پس هر چه زیر دستها قرار می گیرد، لازم المسح است.

 

سؤال: چون امام(ع) فقط جبهه را فرموده است‌.

جواب: نه؛ امام(ع) تصادفا جبهه را به صورت واضح نفرموده است. ما از این طرف و آن طرف [استنباط می کنیم‌]. جبینین هم که این طرف و آن طرف جبهه هستند، خود به‌ خود دلیل اند بر اینکه اصل، جبهه است و جبینین هم ملحق اند. ولی آن را از پهن کردن دست ها می توانیم ‌بفهمیم. باید پهنشان کنیم و آنها را روی جبهه بگذاریم. این کار را که کردیم، دست ها بزرگند و تا حد جبینین می آیند. از این می‌فهمیم که واجب است.‌ چون که این صدق تیمم می‌کند بر این‌چیزی که زیر دست ها‌ می آید. مصداق تیمم واقع می شود.

 

سؤال: انگشت ها هم واجب اند؟ ...

جواب: بله؛ وقتی دو دست را به هم چسباندیم، بعدش این انگشتهایمان را به بقیه انگشتها می چسبانیم و بعد این را از بالا تا پایین روی پیشانیمان می‌کشانیم. خود به خود این انگشتهای آخری روی جبینین می آیند.

 

حالا این جبهه فقط در یک روایت آمده است که آن روایت دو جور نقل شده است‌. در یک نقل، جبهه و در یک نقل، وجه آمده‌ است. از این جهت گفتیم که چون روایات در اينجا مجمل اند. "مسح بها جبینه"[3] هم‌ آمده‌ است.

 

بیان شیخ صدوق و والد ایشان در‌ حد مسح دو دست

صدوق[4] و والدش[5] ذراع را مطرح کرده اند.‌ مستندشان همان روایتی بود که پریروز خواندیم‌ و ظاهرا صحیحه محمد بن مسلم بود‌ که فرمود: "فَمَسَحَ بِهَا مِرْفَقَهُ"[6] . آن روایت مرفق دارد. روایت‌ لیث مرادی می فرماید: "وَ تَمْسَحُ بِهِمَا وَجْهَکَ وَ ذِرَاعَیْکَ"[7] . لهذا شاید مرحوم‌ صدوق به استناد اینها فتوا داده است به اینکه باید ذراع باشد. ما گفتیم که باید پشت دست، آن هم از حد زند، مسح شود؛ یعنی مچ تا آخر دست. ولی ایشان فرموده است از حد ذراع باید مسح کنیم. دلیلش همین دو روایتند.

فلا یمکن المساعدة علیه لمخالفته للنصوص الصحيحة الصریحة.

با این‌ نمی توانیم موافقت کنیم؛ به این دلیل که مخالف نصوص زیادی ‌است که صراحت دارند ‌به اینکه‌ تیمم از زند است. لهذا دیگر ‌از این دو روایت، باید صرف نظر کنیم.

فإما تحمل الروايتان على المقدمة العلمية أو الإستحباب أو التقية.

دو روایت را بر مقدمه علمیه حمل کنیم‌. مقدمه علمیه یعنی برای اینکه‌ یقین کند که از حد زند تا انگشت ها را مسح کرده است، بالاتر را مسح‌کند تا یقین حاصل شود. دیگر اینکه حمل بر استحباب کنیم هم ‌خوب است. اما اينکه به عنوان‌ مقدمه علميه بگیریم صحیح ‌نیست؛ چون ذراع، خیلی بالاتر است و ربطی ندارد. بهتر این ‌است که بر استحباب‌ حملش کنیم‌. استحباب را داريم و تقیه را هم داریم. حالا در تقیه باید ببنیم که سنی ها این کار را می‌کنند یا نه. باید در این رابطه مراجعه کنیم. اما بهتر از همه، استحباب است.

 

سؤال: نباید بین تیمم بدل از غسل و وضو فرق بگذاریم؟

جواب: نه؛ چون در ادله نیامده است.

 

سؤال: صحیحه زراره گفته‌ بود که برای وضو یک ضربه و برای غسل دو ضربه هست‌. این روایت می فرمايد:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ کَیْفَ التَّیَمُّمُ قَالَ هُوَ ضَرْبٌ وَاحِدٌ لِلْوُضُوءِ وَ الْغُسْلِ مِنَ الْجَنَابَةِ تَضْرِبُ بِیَدَیْکَ مَرَّتَیْنِ ... .[8]

 

سؤال: صاحب جواهر(ره) هم این مطلب را به مشهور اسناد داده است. ... اعراض کرده است.

جواب: ولی بقیه روايات، ساکتند.

 

سؤال: قدر متیقن در روایات، خود غسل است؛ نه وضو. بعد برای همان هم در برخی روايات، یک ضربه لحاظ کرده است.

جواب: به هر حال روایات دیگر از این تفصیل ساکتند. لهذا نمی توانیم به این روایت عمل کنیم؛ اما مثلا روایات متعدده که ساکتند، اینها را صرف نظر کنیم. حالا من بیشتر نگاه می‌کنم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo