< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است/تیمم/کتاب الطهارة؛

مسألة: جواز تیمم برای زندانی در مکان غصبی

مسألة ۶۹۰. یجوز للمحبوس في مکان مغصوب أن يتيمّم فيه و يصلّي بل يجب ذلك؛ و إذا کان عنده ماء مغصوب في مکان حبسه و دار الأمر بین الوضوء بذلك الماء و التيمّم، تیمّم و صلّی.

اگر کسی در محلی زندانی شده که آن محل، غصبی است، باید برای نماز، تیمم بگیرد. حالا این ‌غصبی است و تیممش هم غصبی است و تیمم غصبی هم علی القاعده باطل است. می گوییم در صورتی که بی اختیار و با جبر در این‌ محل محبوس‌ شده ، حرمتش ساقط است. حالا تیمم هم عرفا تصرف زائدی محسوب نمی شود. این چیزی است که سید(ره) در عروه فرموده است.[1] تیمم در نظر عرف تصرف زائدی حساب نمی شود. مثل اینکه آدم وقتی در زندان است، می ایستد و می نشیند و می خوابد؛ این تصرفات مختلفی است و عرفا اشکالی ندارد‌.‌

 

سؤال: یعنی بعدا نيازی نیست رضایت بگيرد.

جواب: ... محبوس است. محبوس است یعنی او را به زور در زندان انداخته اند. به زور که باشد، ... . ... به واسطه جبر، تکلیف ساقط است.

 

سؤال: این کسی که بدون جرم حبس می شود، می تواند‌ در این مکان غصبی نماز بخواند؟ اگر با جرم،‌ حبس شده باشد چطور؟

جواب: بله می‌تواند نماز بخواند. فرقی بین مجرم و غیر مجرم نیست. اگر با جبر حبسش کرده اند، باید نماز بخواند. اگر مقصر است، ... . لکن ‌نماز صحیح‌ است. چون به زور در زندان انداخته شده است.

 

سؤال: قید الامتناع بالاختيار که فرمودید دوباره در اینجا هم می آید؟

جواب: نه؛ ... باید نماز را با همین تیمم بخواند.

 

حالا فرعی در اینجا مطرح شده است‌ که اگر در اينجا تیمم هست و آب غصبی هم هست، آب ... غصبی است دیگر. بنابراین در مقابلش دو اختیار است. تیمم و توضی. آیا با آب وضو بگیرد یا تیمم کند؟ علما می فرماید باید تیمم کند. تیمم مقدم است. نباید وضو بگیرد. دلیلش چیست؟ چرا ؟ الدليل عليه أنّ التوضي محتاج الى اراقة الماء و اتلاف الماء؛ لکن تیمم چنین نیست. دستش را روی زمين می گذارد ... ؛ ما یتلف بالتیمم. تصرفات وضو بیشتر است.

مسأله: بطلان تیمم بر خاکی که در ظرف طلا و نقره است

مسألة ۶۹۱. یبطل التیمّم علی التراب الموضوع في آنية الذهب و الفضة.

اگر پیش ما ظرفی غیر از ظرف طلا و نقره نیست و این‌خاک در ظروف طلا و نقره موجود است. تیمم بر اوانی طلا و نقره باطل است. ... باید ظرف های غیر از طلا و نقره را جست و جو کند. می تواند خاک را روی زمين بگذارد. چرا بر روی ظرفی از طلا بگذارد. بنابراين تیمم بر ظرفهایی که گفتیم باطل است.

 

سؤال: اگر خاک را نمی شود روی زمین ریخت، مثلا ظرف پر شده است، چطور؟

جواب: به طور کلی اگر هیچ امکانی ندارد مگر اینکه خاک توی این ظروف باشد و نه ظرف ديگری و نه امکان دیگری داریم، آب هم که نداریم و فرض می کنیم آب هم غصبی است، این از موارد فاقد الطهورین است که بحثی داريم که چه باید بکنیم.

 

مسأله: استحباب وجود علوق بر دست در تیمم

مسألة ۶۹ ‌یستحبّ أن يكون لما يتيمّم عليه عَلوقا يلصق باليد؛ ثمّ يستحبّ نفض اليدين و إزالة ذلك العلوق.

علوق مستحب است. معنای علوق چیست؟ یعنی انسان بعد از اینکه‌ تیمم کرد یعنی دستهایش را روی زمین یا سنگ یا چیز دیگر زد، به دستش‌اثری‌ از زمین می چسبد؛ یعنی بر دستهایش اثری مثل غبار آشکار می شود. این اثر را علوق می گویند. مستحب است. ولو اینکه بعدش هم ‌مستحب است که دستش را بتکاند.

 

سؤال: خصوصیت خود تراب است که علوق باشد؟

جواب: خاک، سنگ؛ سر هر چه تیمم‌ می‌کند.

 

سؤال: به آن متعلق و آنچه که چسبيده است، علوق می گویند؟

جواب: بله.

 

دلیل استحباب علوق

این مستحب است و علما فرموده‌ اند که مستحب است. ولی دچار بحثی هم شده اند و آن بحث این است که دلیلش چیست؟ چون که در روایات چنین چيزی نداریم که علوق مستحب است. با آیه شریفه بر آن استدلال کرده اند که می فرماید: ﴿فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ﴾[2] . این در سوره مائده است. در سوره نساء هم همین آیه آمده‌ است ولی "منه" ندارد. در سوره مائده "منه" دارد. این «من» تبعیضیه است. من تبعیضیه دلالت دارد که از این ضمیر ارض که بر آن تیمم کردی، یک جزء یا بعضی از آن‌ باید روی دست شما بیاید که بعد با دست که روی پیشانی می کشید صدق کند که شما تیمم گرفتید با بعض صعید که بعض صعید روی دست شما آمد و بعد دستتان را روی پیشانیتان‌ کشاندید. پس این باید باشد و ... .

آقای حکیم(ره) اضافه کرده است که ما در بعضی از روایات [همین مطلب را] داریم که صحیحه حلبی و صحیحه عبدالله بن سنان در باب ‌چهاردهم از ابواب تیمم است. عبارت این‌ است: "فَلْیَمْسَحْ مِنَ الْأَرْضِ".[3] یعنی پیشانی و پشت دستش را مسح کند. از تعبیر "من الارض" معلوم است که جزئی از ارض، باید روی کف دست شما بیاید. این استدلال برای اعتبار علوق ‌است.[4]

رد دلیل استحباب علوق

جواب داده اند که علوق که علما فرموده اند در حد غبار است. یعنی نداریم که قسمتی ‌از خاک روی دست ما بیاید و دست ما مثلا آلوده به خاک شود. فقط غبار است و این خلاف اجماع است و هیچ کس قائل نشده است. از طرف ديگر اگر این طور است پس چرا مستحب است که دست ها را بتکانیم تا خوب پاک شوند؟ این هم تناقض دارد. از آن طرف گفته اید که یک جزئی باید بیاید و از این طرف گفته اید که باید دست را بتکانی تا پاک شود. این تناقض است. فلهذا واضح نیست. مضافا به اینکه در احادیث چیزی تحت عنوان علوق نیامده است‌.

سؤال و جواب: ... یک سنگ کمر و کوه است‌ و تازه هم ‌باران زده است و هیچ گردی و غباری نمانده است‌. ... این صحیح است یا نه؟ به نظر ما اگر علوق باشد، بهتر و مستحب است. نبود هم ‌نبود.

 

سؤال: ولی آقای حکیم واجب می دانند.

جواب: نه؛ آقای حکیم می گوید حتی مستحب هم نیست. بله؛ این را گفته است؛ ولی بعد ردش کرده است که این خلاف ظاهر است. بعد هم فرموده است که خلاف اجماع هم است. اجماع بر عدم داریم. آن وقت آقای حکیم می‌گوید بنابراین واجب که نیست، مستحب هم نیست. دلیل درستی بر استحبابش نداریم. به هر حال آقای حکیم تا این قدر جلو رفته است که استحبابش را هم منکر شده است. حالا ما استحباب‌ را از باب قاعده تسامح در ادله سنن می گوییم. عده ای از علما فتوا داده اند؛ این ‌فتوای علما برای حکم به استحباب از باب تسامح در ادله سنن، کافی است. این حرف ماست. اما اگر بخواهيم بگوییم‌ واجب است، چنین نیست. خلاف اجماع است. اولا این ادله هم دلالت واضحی ندارند. ... از جهت دیگر تناقض هست که از یک طرف علوق بیاید و از طرف ديگر مستحب است که‌ بتکانی تا گرد و غبار برطرف شود.

 

سؤال: [تسامح] در ادله سنن به نظر فقهاست؟

جواب: بله؛ فقها هم گفته اند. فتوای فقهای جامع الشرائط هم مصداق تسامح در ادله سنن است. حالش حال روایت است. چون که ادله اش عموم دارند و دارد که: "من بلغه منّی ثواب علی عمل فعمله التماس ذلک الثواب، کان له ذلک و إن کان رسول الله‌ لم یقله". "بلغه" به وسیله علما.

مسأله: بطلان نماز در صورت تیمم بر چیزی به اعتقاد صحت آن و اکنشاف بطلان آن

مسألة ۶۹‌ لو تيمّم على شيء باعتقاد صحّته ثمّ انكشف له بطلانه، فالصلوات التي أتى بها مع ذلك التيمّم باطلة و وجب قضاؤها.

خیال می کرد که این تیمم صحیح است و بعد معلوم شد که این تیمم باطل بوده است. مثلا خاکها نجس بودند. تیمم روی خاک نجس، باطل است. این تیمم را گرفته و نماز هم خوانده است. هم تیمم و هم‌ نمازها باطلند. اما اینکه تیمم باطل است، ‌معلوم‌ است؛ برای اينکه شرایط را ندارد. آن شرایط، واقعی و دخیل اند و اگر نبودند، پس حتما باطل است.

اما نماز برای چه با آن تیمم باطل است؟ چون "لاصلاة الا بطهور"[5] و در اینجا ما طهور نداریم. پس لا محاله نماز باطل است.‌ حالا اگر در حال نسیان بوده است و به سراغ حدیث لا تعاد برويم‌ هم‌ فایده ندارد؛ چون تیمم و وضو و غسل مثل ارکان اند. اگر آدم نسيانا رکنی را خراب کرد، مثلا رکوع را به جا نیاورد، نمازش باطل‌ است. این هم جزء ارکان است. طهارات ثلاث یعنی تیمم، غسل و وضو جزء ارکان‌اند. چرا جزء ارکان اند؟ چون که در حدیث، جزء مستثنا‌ آمده‌ اند. حدیث می فرماید: "لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ".[6] منظور از طهور همین طهارات ثلاث اند. اینها ارکان اند که به هر نحوی خلأی وارد شد، نماز باطل است؛ ولو سهوا و نسيانا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo