< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است/تیمم/کتاب الطهارة؛

تکمیل پاسخ به اشکال دلالت «افضل» بر لزوم، در بحث تقدم وضو به برف بر تیمم

در آخر مسأله گذشته [تقدم وضو با برف بر تیمم] ایرادی مطرح شد که در روایت [صحیحه علی بن جعفر(ع)][1] تعبیر افضل دارد و این دلالت بر استحباب دارد و بر لزوم تقدم بر تیمم نمی کند. جوابی دادیم که طبق قاعده تا وقتی وضو صحیح باشد نوبت به تیمم نمی رسد و در اینجا چون می تواند با کشیدن برف به اعضاء رطوبتی بر آنها ایجاد کند حق تیمم ندارد [ومؤیدش این است که می بینیم در روایت به "بَلَّة" تعبیر شده یعنی نَمی یا رطوبتی و این با کشیدن برف هم حاصل می شود؛ پس مقدم‌ است و لذا مجبوريم که این افضل را بر افضل الزامی حمل کنیم و ما "افضل" یا "ینبغی" یا "خیر" در موارد الزام هم داریم. این جوابی است که‌ دادیم.

اما بعد دیدیم‌که جواب واضح تری دارد و آن ذیل خود روایت است. چون در ذیل همان صحیحه ‌می فرماید: فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی أَنْ یَغْتَسِلَ بِهِ فَلْیَتَیَمَّمْ. یعنی فقط در صورتی که قدرت نداشت که غَسل کند (که یا برای غُسل یا برای وضوست) آن وقت نوبت به تیمم می رسد. پس معلوم می شود که این افضل، افضل استحبابی‌ نیست.

از طرف دیگر گفتیم که منحصر به این روایت نیست و روایت دیگری هم داریم که همین مطلب را به طور معین دارد. [و آن صحیحه محمد بن مسلم است.] [2]

مسأله: اگر با خاک یا شن، چیزی مثل کاه مخلوط باشد که تیمم‌ بر آن جایز نیست

مسألة ۶۸ إن اختلط بالتراب أو الرمل ما لا يجوز التيمّم عليه كالتبن، لم يجز التيمّم عليه إلّا إذا كان قليلاً جدّاً بحيث كان مستهلكاً في نظر العرف.

مسأله در فرضی است که چیزی که تیمم بر آن جایز نیست مثل تِبن یعنی کاه با خاک مخلوط شده است. سابقا دیوارها را کاه گل می کردند. کاه را با گل مخلوط می کردند و به آن کاه گل می‌گفتند. حالا اگر این [کاه گل] پر از کاه است، می‌توانیم سر کاه تیمم کنیم؟ قطعا باطل است. مگر اینکه مقدار کاهَش به قدری کم‌ باشد که عرفا مستهلک باشد و عرفا بگویند ‌لا وجود له. اگر این طور بود اشکالی ندارد.

مسأله: وجوب خرید چیزی که تیمم بر آن صحیح است، در صورت نبود آن

مسألة ۶۸ إن لم يكن عنده ما يصحّ التيمّم عليه وجب أن يشتريه إن كان ممكناً.

یک کسی، چیزی که تیمم بر آن صحیح‌ است، ندارد؛ مگر اينکه بخرد. سنگ و خاک و شن و ریگ و این چیزها وجود ندارند. منتهی فروشی هست مو جبور است بخرد. در این صورت‌ واجب است که بخرد. چون قدرتش بر خریدن، از انحاء قدرتش بر امتثال واجب است. چون پول دارد و می تواند از تراب امتثال تکلیف کند. چون قادر حساب می شود و مادام که انسان قادر بر کاری است و [می تواند برایش هزینه] کند، نمی‌تواند ترکش کند.

 

سؤال: قاعده لاضرر در اينجا نمی آید؟ در اينجا ضرر مالی می کند.

جواب: بالأخره واجب است و باید انجام بگیرد. از انحاء [قدرت است]. این نیست که لاضرر یعنی آدم هيچ وقت، [چیزی] در راه خدا ندهد. پس با این حساب خمس و زکات هم ندهد؛ چون که لاضرر هست. خیر چنین‌ چیزی صحیح نیست.

 

مسأله: صحت تیمم بر دیوار گِلی

مسألة ٦٨۴. یصحّ التیمم علی الجدار المطیّن و الأحوط استحباباً أن لا يتمّم على التراب المرطوب مادام التراب الجافّ موجوداً.

این گلی که ما داریم، به دیوار مالیده شده است‌. ما که می‌خواهیم تیمم کنیم دستمان را از بالا به پایین روی ما یصح التیمم علیه می زنیم. حالا این دیوار است و در دیوار این طور نیست و روبه روی آدم ‌است. از این بابت مهم نیست و اشکالی ندارد؛ چون فرق نمی کند. شما کف دو دستت را باید به این خاک بزنی. اگر خاک روی دیوار باشد، اشکال ندارد.

حالا اگر خاکی که ما داریم، دو نوع است. یک‌ نوعش خشکِ خشک ‌است و یک نوعش کمی ‌مرطوب است. تیمم بر مرطوب هم تیمم‌ جایز است‌. یک مرطوب و یک گل‌ داریم. گل که یسمّی بالطین و یسمّی بالوحل، لا يجوز التیمم علیه. تیمم بر آن جایز نیست. اما در اینجا گل‌ نیست و خاک است. فقط نَمی دارد و خیس شده است. مثلا چند روز بارندگی بوده و نَمی، مانده است. این اشکالی ندارد. کما اینکه اگر زمین ‌از مقوله کمر [تخت سنگ] است و باران زده و متوقف شده و حالا زمین کمی‌ خیس است. این هم اشکالی ندارد.

لکن احتیاط مستحبی ای داریم.‌ در صحیحه رفاعة می فرمايد: فَانْظُرْ أَجَفَّ مَوْضِعٍ تَجِدُهُ فَتَیَمَّمْ مِنْهُ.[3] حضرت(ع) فرموده‌ است به خشک ترین موضعی که هست، نگاه کن و بر آن تیمم کن. جوابش این است که این مستحب است و الا هیچ کس فتوا نداده است. مثلا اگر دو [موضع] داریم که یکی از آنها خیلی خشک و دیگری کمی خشک است، این [مهم‌] نیست‌. بنابراين روایت برای استحباب‌ است. یعنی رعایت ‌خشک ترین نقطه مستحب است.

 

سؤال: می فرمایید دلیل استحبابش، نظر اصحاب است؟

جواب: بله.

 

بنا بر اطلاق ادله تیمم علی وجه الأرض، اگر زمین چون بارندگی بوده است نَمی دارد یا شب ‌مثلا رطوبتی از هوا پایین آمده‌ و مرطوب شده است، اشکالی ندارد چون بالأخره اين هم مصداق وجه الأرض است و دلیل ﴿فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا﴾[4] شاملش می شود. از این جهت، این اجفی که حضرت(ع) فرموده است برای استحباب است.

 

سؤال: دلیل صحیحه رفاعه، اطلاق وجه الأرض را تقیید نمی زند؟ یعنی مثبتین‌ هستند.

جواب: نه؛ مثبتین نیستند؛ چون دلیل که می فرماید "فَانْظُرْ أَجَفَّ مَوْضِعٍ تَجِدُهُ فَتَیَمَّمْ مِنْه"، معیّنش کرده است. اما عرض کردم چون اطلاقات شاملند و اينکه روايات، اطلاقات را تقیید کند، احتمالش هست؛ اما کسی فتوا نداده است. ... مشهور بالاتر از این‌ است. قطعا اصحاب قائل نشده اند. از این جهت، این مسأله، یقینا برای استحباب‌ است.

 

سؤال: روایت که می فرماید: "إِذَا کَانَتِ الْأَرْضُ مُبْتَلَّةً لَیْسَ فِیهَا تُرَابٌ و وَ لَا مَاءٌ"[5] ، قرینه نمی شود که اصلا در اینجا ناظر به طین ‌است تا روايت از محل بحث خارج شود؟ یعنی به قرینه صدر، اصلا اينجا ناظر به طین ‌بشود؟

جواب: بله؛ چون در صدرش‌ گفته است که تراب نداریم. از "لیس فیها تراب" معلوم است که فرض کرده که زمین، گل است. حضرت(ع) فرمود که از بین زمین‌هایی که جلویت هستند، هر کدام خشکتر و سفتتر بود، آن را بگیر. آن درست است. باید تیمم کند. اجف را بگیر. این‌ روایت، روایت چهارم از باب‌ نهم است.

 

سؤال: دیگر احتیاط مستحب هم نمی‌خواهد ...؟

جواب‌: آن روايت، در مقام رد طین است. اما در عبارتش وارد شده که "فانظر الی موضع اجف". این را چه کنیم. می فرماید هر چه که اجف ‌باشد، آن را انتخاب کن.

 

سؤال: نمی توانیم بگوییم چون قدر متیقن ‌است و در طین خلاف اصل است و در خلاف اصل باید به قدر متیقّن اخذ نمود؟

جواب: نه؛ طین، اجف ندارد. یعنی غیر از آن. یک جایی پیدا کن که از بقیه جاها اجف باشد. این معنایش است.

حالا اگر جایی پیدا کردیم که اجف نبود، برای اينکه مثلا رطوبت مختصری داشت، کسی فتوا نداده که تیمم بر این باطل است. به هر حال مسأله از جهات مختلفه قابل پیگیری است.

 

شرائط ما یتمّم علیه

الشرط الأول: أن يكون طاهرا

مسألة ۶۸۵. یشترط في ما يتيمّم عليه أن يكون طاهراً و إن لم يوجد الطاهر فلا يجب عليه التيمّم و الصلاة و لكن وجب عليه القضاء.

شرط اول این است که باید چیزی که بر آن تیمم می کنیم‌، پاک باشد. اگر آب و خاک طاهر‌ نداریم و هيچ چیز طاهری وجود ندارد، این دیگر فاقد الطهورین است. ساقط است و باید بعدا قضای نماز را به جا بیاورد.

حالا دلیل شرط ‌طهارت چیست؟ این است که آیه شریفه دارد: ﴿فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا﴾. اگر نجس باشد، طیّب صدق نمی کند. پس باید طاهر باشد.

باز در روایات داریم: "التراب أحد الطهورین". معنای طهور، الطاهر بنفسه، المطهّر لغیره است.

"التیمم احد الطهورین"[6] را هم داریم. عیب ندارد. می گویند که "التیمم احد الطهورین" درست‌ است. "التیمم أحد الطهورین" یا "التراب أحد الطهورین". معنی طهور این است که خودش پاک و مطهّر باشد. بنابراین حتما‌ باید پاک باشد. اما اگر‌ چیز پاکی نداشتيم، نه آبی که با آن وضو بگیریم و نه ترابی که با‌ آن تیمم بگيريم و غیر از نجس چیزی موجود نیست، فاقد الطورین می شویم. در مورد فاقد الطهورین بین‌ علما محل بحث است و نظر مشهور علما‌ این‌ است که نمازش‌ ساقط است. ولی بعدا که آب بدست آورد یا صعید طاهر پیدا کرد، باید قضایش را به جا بیاورد.

 

سؤال: یعنی صورت نماز را هم ‌نمی‌خواهد در آن حالت به جا بیاورد؟

جواب: نه‌؛ بعضی هم گفته اند احتیاطا بخواند.‌ اما مشهور فرموده اند که واجب نیست.

 

سؤال: الصلاة لا تسقط بحال، تخصیص می خورد.

جواب: می گویند این صلاة نیست.

 

مسأله: کشف نجاست‌ خاکی که با آن تیمم کرده است

مسألة ۶۸۶. إن اعتقد بطهارة التراب و تيمّم عليه ثمّ بان نجاسته كان التيمّم باطلاً و وجب إعادة الصلاة.

اگر گمان کرد که این خاکها یا این سنگ ها پاک است و تیمم کرد و نماز خواند و بعد فهمید که نجس بوده ، تیممش باطل است؛ برای اینکه طهارت، شرط واقعی است و شرط علمی‌ و شرط ذکری نیست. و لذا «اذا انتفی الشرط انتفی المشروط». پس تیمّم باطل است.

 

سؤال: قاعده لا تعاد هم شامل نمی شود؟ جواب: لا تعاد شاملش نمی شود.

سؤال: چون که طهارتش باطل بوده ؛ پس طهارتی نبوده است.

جواب: از طرفی طهارت، نبوده و از طرفی تیمم و غسل و وضو، طهارت از حدث هستند و طهارت از حدث از ارکان ‌است. حدیث لا تعاد، غیر ارکان را ساقط می‌کند. نباید رکن باشد. اما اگر جهلا یا سهوا رکنی را در نماز خراب کردیم، حدیث لا تعاد شامل ‌نمی شود. حدیث لا تعاد، ارکان را هیچ دست نمی زند. ارکان سر جایشان هستند. اگر چنانچه رکوع را سهوا، جهلا و نسیانا خراب کردیم، نماز باطل است. حدیث لاتعاد، ناظر به ارکان نیست؛ چون عقد مستثنا دارد. لاتعاد الصلاة الا من خمس و یکی از این خمس، طهارت از حدث است. پس‌ شامل نمی شود.


[1] ف«َقَالَ الثَّلْجُ إِذَا بَلَّ رَأْسَهُ وَ جَسَدَهُ أَفْضَلُ فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی أَنْ یَغْتَسِلَ بِهِ فَلْیَتَیَمَّمْ» وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص357، أبواب التیمم، باب10، ح3، ط آل البيت.
[2] «سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يُجْنِبُ‌ فِي السَّفَرِ لاَ يَجِدُ إِلاَّ الثَّلْجَ‌ قَالَ‌ يَغْتَسِلُ‌ بِالثَّلْجِ‌ أَوْ مَاءِ‌ النَّهَر»وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص356، أبواب التیمم، باب10، ح1، ط آل البيت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo