< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است/تیمم/کتاب الطهارة؛

چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است

در یک بحث جدید وارد شدیم که‌ ما یصح التیمم علیه است. یعنی تیمم بر چه چیز جایز است. بالاخره قیودی دارد که تیمم بر چه باشد؟

مسألة ۶۷۷. یصحّ التیمّم علی کلّ ما یطلق علیه الأرض من التراب و الحصی و المدَر و الحجر و الرمل و إن لم یوجد الطین غیر المطبوخ وجب التیمّم علی المطبوخ مثل الطابوق و الکو

تیمم بر چیزی که مصداق ارض باشد صحیح است. ارض‌ یعنی زمین و مصداق زمین مثل خاک، سنگ، شن، ریگ و .... همه اینها مصداق ارض اند.‌

اما گِل هم اشکالی ندارد؛ البته اگر خیلی شل نباشد به طوری که بشود از آن استفاده کرد.‌ اما در الطین ‌المطبوخ یعنی گِل پخته شده تا‌ اینکه آجر یا کوزه شده است، گفتیم که احتیاط شود. یعنی ‌اگر غیر مطبوخش هست از آن ‌استفاده شود. اگر نبود، از آن ‌مطبوخ استفاده شود. اگر به طین مطبوخ مثل کوزه یا آجر منحصر بود، از آن استفاده می شود.

 

منشأ اصل قضیه، آیه شریفه است که می فرمايد: ﴿فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا﴾[1] . تیمم کنید یعنی به سمت صعید طیب برويد.‌ طیب، معلوم است که به معنی پاک است. اما صعیدش به چه معناست؟ از کلمات‌ لغویین‌ و روایات استفاده می شود که ارض به‌معنای مطلق وجه الارض است‌. ممکن است کمر [تخته سنگ] یا شن یا ریگ باشد و فرقی ندارند؛ همه اینها ارض حساب می شود‌. ارض‌ یعنی زمین و به همه اینها در زبان فارسی زمین گفته می شود. همه اینها جزء زمین اند. پس اشکالی در کار نیست.

مشهور بین لغویین‌ همین است که گفتیم. فلهذا زجاج هم فرموده‌ است: "الصعید وجه الأرض ترابا کان أو غیره".[2] وجه الأرض باشد؛ چه خاک و چه شن باشد. رمل باشد. ریگ‌ باشد. تجتمع‌ حَصَیات. در این صورت، ‌مانع نیست و از زمینهستند. بر همه اینها تیمم‌ جایز است.

اما ازهری مخالفت کرده که [نظر او] در اقلیت است و نظر معروف و مشهور، نظر زجاج است. ازهری گفته است: "هو التراب الطاهر الذی یکون علی وجه الأرض". به تراب تخصیصش داده است. ما روایات مستفیضه ای هم داريم که احتمال اول را تایید می کند. از جمله این روایات، روایاتی هستند که وسائل در باب هفتم از ابواب تیمم آورده است. در روایتی از رسول خدا(ص) هست که فرمود:

فُضِّلْتُ بِأَرْبَعٍ جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِی أَرَادَ الصَّلَاةَ فَلَمْ یَجِدْ مَاءً وَ وَجَدَ الْأَرْضَ فَقَدْ جُعِلَتْ لَهُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً.[3]

حضرت(ص) بر ارض تاکید کرده که این هم‌ مسجد و هم طهور است. طهور است يعنی می شود بر آن تیمم گرفت. مسجد است یعنی می شود بر آن سجده کنیم. مسلما سجده بر سر هر چیزی که جزء ارض است، جایز است؛ ولو ریگ یا شن باشد. مسجدیت و طهوریت را ردیف قرار داده است. طهوریت یعنی بر آن تیمم کنیم و از طریق تیمم بر آن، طهارت را تحصیل کنیم. بنابراين شامل همه اقسام زمین‌ می شود.

محدث نوری در مستدرک فرموده است:

و في رواية: "اعطيت خمساً لم يعطها أحد قبلي : جعلت لي الأرض مسجداً وطهوراً ، وأحلّ لي المغنم ، ونصرت بالرعب ، واُعطيت جوامع الكلم ، واُعطيت الشفاعة".[4]

خدا پنج‌چیز به من داده است که به ديگران قبل از من نداده است. یکی اینکه خدا زمین را برای من مسجد و طهور قرار داده است. مسجد یعنی می‌توانم بر آن سجده کنم. البته می دانيد که سجده بر زمین است یا هر چیز که از زمین بروید ولی پوشیدنی و خوردنی نباشد. اگر خوردنی مثل خربزه، هندوانه، انار و انگور و غیر اینها بود، جایز نیست. اگر پوشیدنی مثل پنبه بود که از زمین‌ می روید و میوه اش هم همان پنبه است، سجده بر آن جایز نیست؛ چون پوشیدنی است. پنبه در غلافی است که پنبه را از دورن آن بیرون می کشند و چیزی است که از زمین، سبز می شود. هر چیزی از زمين بروید، ولی خوردنی و پوشیدنی نباشد، [سجده بر آن جایز است؛] مثل چوب درخت یا برگ درخت که خوردنی و پوشیدنی نیست.

اما سجده بر زمین هم به طریق اولی صحيح است. علی الحصی و الحجر و المدَر و الرمل، کل ذلک جائ کما يجوز السجود علیها، یجوز التیمم‌ ایضا.

 

سؤال: گچ و آهک چه؟

جواب: گچ و آهک طبیعی، جزء‌ زمین اند. اما پخته شده شان محل اشکال است. اگر با آتش پخته می شوند و کمی تغییر ماهيت می دهند، محل اشکال است. از بابت اینکه نمی دانیم استحاله شد یا نشد. بحثی دارد. اما ‌معدن آهک، جزء زمین است. می شود بر آن تیمم کرد. کما اینکه همه کوه های مسجدسلیمان از گچ هستند. رامهرمز هم همین طور است. سجده و تیمم بر آنها جایز است. اما همین گچ اگر پخته شد و آن را در کوره بردند و در آتش سوزاندند، احتمال استحاله در آن هست. پس در این اشکال هست و نمی شود بر آن تیمم یا سجده کرد.

اما اگر منحصر بود و زمینی غیر از این‌ نداریم و فقط چیزی هست که از همین گچ پخته است، باید نماز را بر آن ‌بخوانيم و دیگر چاره ای نداریم.

 

سؤال: اینکه می گوييد شک داریم، نمی شود استحصاب جاری کرد؟ به این صورت که قبل از اینکه پخته شود می دانستیم جایز است و حالا شک داریم‌.

جواب: شک در مقام موضوع است. احتمال تخلف موضوع هست.

 

سؤال: ولی الآن فتوا هست.

جواب: بله؛ فتوا بر جواز هست. مثلا سر آجر که خيلی فتوا داریم. سر کوزه فتوا داریم. سر آنها هم همین طور است. این از بابت این ‌است که بگوییم با پختن از طبیعت خارج نمی شود و به حالت دیگر متحول نمی شود‌. اگر به عدم استحاله یقین پیدا کرديم، به جواز فتوا می دهیم‌. هم سجده و هم تیممش جایز است. اما اگر گفتيم نمی دانیم و شک کردیم و نمی دانیم که استحاله هست یا نه، باید توقف کنیم.

 

سؤال: [اینکه فرمودید سجده بر هر روئیدنی غیر خوراکی جایز است] ما لا يأكل حیوان هم مقصود است؟ حیوان برگ‌ درختان را می‌خورد.

جواب: مانعی نیست‌. مقصود خوردنی های‌ انسان است و الا حیوان، گياهان را می‌خورد. این مانعی ندارد. خوردن حيوانات میزان ‌نیست. مقصود، مأکول برای خصوص انسان ‌است. حيوانات برگ درختان را هم‌ می‌خورند و حال آنکه سجده بر آنها جایز است.

 

سوال:آنهایی که بر جواز فتوا داده اند، منظورشان این است که استحاله نشده‌ و بر طبیعت اولیه اش باقی است؟

چواب: قدری محل تردید است. لهذا ما گفته ایم‌ احتياط هست. معنی ‌احتياط این ‌است که اگر چیزهای دیگر که سجده بر آنها جایز است، هستند، از این استفاده نمی کنیم. اما اگر فرض کردیم هیچ نیست مگر این‌گچ، احتیاطا باید با این انجام دهیم.

 

سؤال: اینکه رسول خدا فرموده است: "فُضِّلْتُ بِأَرْبَع" يعنی در شرایع قبلی و انبیای قبلی بر زمین‌سجده نمی‌کردند؟

جواب: نمی دانم. نماز می خواندند؛ چون نماز در همه شرایع بوده است. اما اينکه بر چه و چطور نماز می خواندند، اطلاعی نداریم. باید به احبار یهود مراجعه کنیم و از علمای‌ یهود سوال کنیم.

 

سوال: شايد آنها تیمم نداشته اند.

جواب: بله ممکن است.

 

لهذا فرمایش شما مؤيدی دارد و آن این‌ است که پیامبر(ص) می فرمايد که خدا بر منت گذاشت و جعل لی الأرض مسجدا و طهورا. يعنی اینکه در زمان پیامبرهای سابق، نبوده است. این جزء‌ چیزهایی است که خدا به پیامبر اسلام داده است.

 

سؤال: شاید فقط به طهور بگردد.

جواب: ممکن است.

 

مسأله: صحت تیمم بر سنگ های گچ و آهک و مرمر و عدم صحت تیمم بر سنگ های زینتی

مسألة ۶۷۸. یصح التیمّم علی أحجار الجصّ و النورة و حجر الرخام الأسود أو الأبيض و غيرها؛ و لكن يبطل علی أنواع الجواهر من قبیل العقیق و الفیروزج. و الأحوط وجوبا أن لا یتیمّم علی الجصّ و النورة المطبوخین مع وجود غیر المطبوخ؛ ولو دار الأمر بین التیمّم علی الجصّ و النورة المطبوخین و التيمّم علی الغبار أو الطین فالأحوط الجمع بینهما.

اینها مطالب معلومی هستند. تیمم بر حجر جص یعنی گچ طبیعی و نپخته و بر حالت اولی، جایز است؛ چون جزء‌ ارض است. نوره یعنی آهک. حالت طبیعی اش هم جزء ارض است و تیمم و سجود بر آن صحیح است‌. جزء سنگ است.

و حجر الرخام یعنی سنگ مرمر. خود مرمر هم انواعی دارد و تیمم بر همه انواعش جایز است؛ چون از ارض شمرده می شود. چون سنگ مرمر پخته هم نشده است و بر حالت اولیه اش است. لهذا سجود و تیمم بر آن جایز است.‌ چه سفید، چه سیاه و چه قرمزش باشد.

و لكن يبطل علی أنواع الجواهر.

یک چیزهایی داریم که از زمین‌بیرون می آیند؛ اما معدن اند و اینها به‌ مرور زمان و در طی صدها سال، استحاله طبیعی شده اند؛ مثل عقیق که سجده و تیمم بر آن جایز نیست. چون که از انواع جواهر است و جواهر جزء زمین‌حساب نمی شوند؛ برای اینکه جزء معادن ‌اند. سجده و تیمم بر مثل معدن فیروزه و عقیق و زمرد و امثال آنها جایز نیست.

 

سؤال: زغال سنگ هم‌ استحاله شده است.

جواب: زغال سنگ هم مشکوک است. چون از جهت زغالیت، زمین نیست. مقداری مشکوک است.

 

سؤال: معدن هستند یعنی ارض نیستند؟

جواب: معدن‌ هستند یعنی با استحاله ‌از ارضیت خارج شده اند. به سبب ... الریاح و اشراق الشمس، توالی القرون المتمادیة، استحالت من حالتها الأولية. و لا یجوز التیمم علیها کما لا يجوز السجود علیها.

 

سؤال: عرفی هم هست. عقيق را کسی زمین ‌نمی داند.

جواب: فرمایش شما درست است.

احتیاط در عدم تیمم بر گچ و آهک پخته شده

باز در اينجا گفته ایم:

و الأحوط وجوبا أن لا یتیمّم علی الجصّ و النورة المطبوخین مع وجود غیر المطبوخ.

الجص و النورة یعنی گچ و آهک.‌ در شوشتر انبارهایی بود که آن طرف، ‌آتش روشن بود و احاطه می کرد و چند روز طول می کشید تا این پخته می شد و به حالت گچی که بناها ‌استفاده می‌کنند، در می آمد. گفتیم نسبت به مطبوخش محل اشکال است. منشأ اشکال، احتمال استحاله احراق است. کما اینکه‌ مثلا چوب را که با آتش می سوزانند، زغال می شود و بعد، زغال خاکستر‌ می شود. فقها ‌نسبت به خاکستر می گویند، استحاله معلوم است و اشکالی ندارد. اما نسبت به فحم یعنی زغال که مرحله قبل از رماد است، می گویند محل اشکال است. می گویند نمی دانیم استحاله شده یا نشده است. مشکوک است. لذا نسبت به زغال احتیاط می کنند.

 

سؤال: قطعا از حالت چوب خارج شده، عرف هم‌ همین را تایید می کند.

جواب: دیگر بماند.

 

سوال و جواب: اطلاق عرفی و صدق عرفی. منشأش همه اش همین شک در استحاله است؛ چون بعد از‌استحاله، صدق عرقی‌ نمی‌کند. عوض شده است.

 

سوال: ... منظور از استحاله دقیقا چیست؟

جواب: استحاله، خروج از طبیعت اولیه است.

[در جلسه بحث را ادامه می دهیم.]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo