< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استحاضه/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

فرض این بود که اگر این مستحاضه نمی داند که استحاضه اش قلیله، متوسطه یا کثیره است، باید با ادخال قطنه فحص کند؛ یعنی پنبه را داخل کند. حالا مساله بعدی دنباله همان است.

مسأله: حکم مستحاضه ای که نمی داند استحاضه اش از کدام قسم است و فحص نکند

مسألة ۴۱ فی الفرض السابق ان لم تفحص و عملت بنحو فإن صدر منها قصد القربة و کان عملها مطابقا للواقع فبها و الا بطلت صلاتها.

حالا اگر فحص نکرد و به نظر خودش یکی از اینها را گرفت و گفت ان شاء الله متوسطه است و طبق متوسطه عمل کرد، اگر آن موقع قصد قربتش آمد، آن وقت باید ببینیم که آن عمل، مطابق واقع بوده است یا نه. قصد قربتش ممکن است به این صورت بیاید که مثلا ظنی پیدا بکند یا غافل یا ناسی باشد. بعدا دیگر معلوم می شود که آیا متوسطه، قلیله یا کثیره است. اگر عملش مطابق واقع نبوده، باطل است و اگر من باب الصدفه، مطابق واقع بوده و قصد قربت هم آمده است، صحیح است. مثل آدم غافلی که ظن قوی داشته و اعتماد کرده است یا کسی به او گفته و اعتماد کرده است؛ به هر حال به یک دلیلی، قصد قربتش آمده و عملش هم مطابق واقع بوده است. پس عملش صحیح است. اما اگر عملش مخالف واقع بود، باطل است. اگر که مطابق واقع بود و قصد قربت هم نمی توانست بکند باز هم باطل است.

 

سوال: مخالف واقع بودن بستگی دارد که کدام واقع است. یعنی اگر وظیفه اش قلیله بوده ولی غسل کرده و کارهای قلیله را انجام داده ، خوب مخالف واقع بوده است؛ ولی باز هم اشکال ندارد و درست می شود.

جواب: نه؛ این که مطابق در آمده است. مقصود این بود که اگر مخالف در آمد یعنی مثلا فرض کنید متوسطه گرفته و حال آنکه در واقع کثیره بوده است.

 

اگر بعدا هیچ متوجه نشود و غافل شود و فراموش کند، بعدا ان شاء الله خدا بلکه او را ببخشد. بالاخره کار بدی کرده است. استغفار کند. مدت ها گذشت و آخرش نفهمید چطور بوده است، استغفار کند.

مسأله: حکم مستحاضه ای که نمی داند استحاضه اش از کدام قسم است و نمی تواند فحص کند

مسألة ۴۱۴. فی الفرض السابق ان لم تتمکن من الفحص، احتاطت بالاتیان بوظیفة الکثیرة...

حالا یک فرض دیگر داریم و آن این است که وظیفه اش فحص بود اما تمکن نداشت و به دلیلی قادر به فحص نبود. احتیاطا باید دست بالا را بگیرد که وظیفه کثیره است که خود به خود متوسطه و قلیله را هم انجام داده است؛ چون آنها از کثیره، کمترند. دلیلش این است که چون فحص واجب است، پس همین دلالت دارد بر اینکه حکم الله الواقعی منجز است؛ حکم الله الواقعی که منجز بود، اینجا عجز از فحص پیش آمده است؛ نه اینکه فحص واجب نیست. به خاطر عجزش اصل وجوب فحص از بین نمی رود و معذور است. این وجوب فحص، با تنجز حکم واقعی، ملازمه دارد. حکم واقعی که منجز شد، باید آدم درباره اش احتیاط کند. یعنی ما وقتی در احکام الله بین دو چیز یا سه چیز شک کردیم و آن مشکوکمان منجز بود، باید احتیاط کنیم؛ مثل شبهه قبل الفحص. مثلا شبهه حکمیه داریم و نمی دانیم فلان چیز واجب است یا نه؟ قبل الفحص و بعد الفحص داریم. بعد الفحص یعنی تحقیق کردیم و به دلیلی برخورد نکردیم؛ پس اصالة البرائه را جاری می کنیم. اما قبل الفحص یعنی اینکه هنوز به کتاب‌ها دست نزدیم و وسائل را هم باز نکردیم و به هیچ روایتی هم مراجعه نکردیم. حکم الله قبل الفحص، منجز است؛ فلذا باید درباره اش احتیاط کرد. ما نحن فيه هم از این قرار است. فحص، واجب بود؛ منتهی عاجز بوده و عاجز بودن وجوب را از بین نمی برد. عاجز بودن معذورش می کند. ولی این تنجز به حال خودش [باقی است.] پس حکم الله که تنجز دارد، باید دست بالا را بگیریم. بین قلیله، متوسطه و کثیره، باید احتیاط کنیم. احتیاطش به این است که دست بالا را بگیریم؛ چون که اگر پایین را گرفتیم و دست بالا از ما فوت شد، بابت فوت آن، عذاب می شویم؛ چون حکم، منجز بوده است. معنی منجز این است که اگر از کیسه مان رفت و انجامش ندادیم، عذاب می شویم.

 

سوال: در اینجا علم اجمالی ما به اقل و اکثر منحل نمی شود؟

جواب: نه‌؛ همه آنها بعد از فحص است. بله؛ علم اجمالی بعد از فحص، به اقل و اکثر منحل می شود. در شبهه قبل الفحص، احتیاط هست‌؛ چون آن انحلال و اصالة البرائه، مال بعد از فحص است.

 

حکم مستحاضه ای که بعد نماز فحص کند و به عدم خروج خون بعد وضو و در اثنای نماز علم پیدا کند

مسألة ۴۱۵. المستحاضة إن فحصت بعد الصلاة و علمت بعدم خروج الدم منها بعد الوضوء و اثناء الصلاة صح وضوئها و جاز لها أن تصلی به.

همین مساله دیروز هم مطرح بود. یک کسی همه وظایفش را هم انجام داده است. خودش را تطهیر کرده، وضو و غسل را انجام داده و نماز هم خوانده است. یقین دارد که دیگر بعد از این غسل و نماز، خونی بیرون نیامده است؛ یعنی تا داخل فضای فرج، خون نیامد. لازم نیست خون بیرون بیاید و داخل فضای فرج هم باشد، کافی است. اگر نیامده است، همان غسل و وضو برایش کافی هستند. چون نیامده، پس محدث نشده است و با همان ها می تواند ادامه دهد.

مسأله: جواز تاخیر نماز بر مستحاضه ای که یقین کرد که حین وضو و غسل از او خونی خارج نشده و بعد از آن هم خارج نمی شود

مسألة ۴۱۶. اذا تیقنت المستحاضة بعدم خروج الدم عنها حین وضوئها و غسلها و أنه لا يخرج منها بعد ذلک يجوز لها تأخیر الصلاة في کل زمان تعلم بعدم الخروج فیه.

یک مطلب گفتیم که می تواند با آن نماز بخواند که دیگر وضو و غسل را تغییر ندهد. یک مطلب دیگر هم این است که می تواند تاخیر کند. یعنی اگر یقین دارد که دیگر به این زودی مثلا تا نیم ساعت یا یک ساعت دیگر خون نمی آید، می تواند نمازش را تاخیر بیاندازد؛ چون یقین دارد. یعنی ظهر و عصر را هم می تواند فاصله بیاندازد.

مسأله: حکم مستحاضه ای که می داند قبل از گذشتن وقت نماز، خون از او قطع می شود

مسألة ۴۱۷. ان علمت المستحاضة بانقطاع الدم عنها قبل مضی وقت الصلاة اما کلا او فی مقدار من الوقت، وجب عليها الصبر و انتظار تلک الفرصة لاداء الصلاة فيها.

یک مستحاضه ای هست که خون از او جاری می شود. حالا این اول وقت است و مثلا تازه ظهر شده است. می داند اگر تا نزدیک غروب صبر کند، خون، قطع و پاک می شود. حالا در یک فطره ای مثلا برای نیم ساعت، [این اتفاق می افتد]. اگر چنین علمی دارد، واجب است صبر کند تا آن زمان پاکی فرا برسد و در آن پاکی نمازش را بخواند. چرا؟ معلوم است؛ برای اینکه زن در حال جاری شدن خون، حق دارد غسل کند و نماز هم بخواند. این را عمل اضطراری می گویند. این عمل اضطراری، در صورتی مجزی است که قادر به اختیاری نباشد. عمل به اضطراری و اختیاری تقسیم می شود. اضطراری یعنی یک چیزی که فی نفسه غلط است؛ اما چاره ای نیست. وقتی خون می آید، خون حدث است؛ اما چاره ای نیست؛ نماز را می خواند و صحیح است. اما اگر به اختیاری قادر بود به این صورت که بگذارد تا آن فطره پیش بیاید تا خون منقطع شود، عملش عمل اختیاری است؛ چون که دیگر حدثی ندارد. فرض این است که قبلا غسلش را هم کرده است و الان هم که دیگر خون نیامده است؛ پس اسمش عمل اختیاری است. تا مادامی که قادریم عمل اختیاری انجام دهیم، عمل اضطراری باطل است. پس باید صبر کند. می گویند تا آب هست، تیمم باطل است؛ چون که تیمم مال اضطرار و وضو مال اختیار است.

 

سوال: جواز بدار در اینجا جاری نمی شود؟

جواب: جاری نمی شود. چون دوران بین اضطراری و اختیاری است. مثلا اول وقت می دانی که مریض هستی و باید تیمم کنی؛ اما اگر تا آخر وقت ماندی، می توانی وضو بگیری، واجب است تاخیر کنی.

 

سوال: اگر چنین علمی نداشت...

جواب: فرض بحث این است که علم داشته باشد.

 

سوال: بعدش قطع شد. این اتفاق بعدش افتاد، چیزی گردنش است ... ؟

جواب: اگر انجام داده، دیگر صحیح است.

 

مسأله: حکم مستحاضه ای که می داند قبل از گذشتن وقت نماز، به طور کامل پاک می شود

مسألة ۴١٨. اذا علمت المستحاضة بعد الوضوء و الغسل فی حال خروج الدم انها ان اخّرت الصلاة الی اواخر الوقت فسوف ینقطع الدم انقطاع برء و تصیر طاهرة وجب علیها التأخير و تجديد الوضوء و الغسل و تصلی بعدهما فی حال البرء. و إن ضاق الوقت عن الجمیع صلت بدون تجدید الغسل و الوضوء.

همان مسأله است؛ اما فرضش این است که آن انقطاع دمش فطره ای نباشد؛ بلکه انقطاع کامل باشد. یعنی برای همیشه پاک می شود. این زن هم باید صبر کند تا همان وقت پیش بیاید. اما به خاطر این خونی که حدث است و تا آن لحظه انقطاع، می آید واجب است وضو و غسل را تجدید کند. فرقش این است.

و إن ضاق الوقت عن الجمیع صلت بدون تجدید الغسل و الوضوء.

اگر فرض کردیم که آخر وقت نماز است و فرصت ندارد هم وضو بگیرد و غسل کند و نماز بخواند، باید تیمم کند. یک تیمم بدل از وضو و یک تیمم هم بدل از غسل انجام دهد. این هم دلیلش واضح است؛ چون این وظیفه هر کسی است که بر او واجب بود، وضو و غسل را انجام دهد. اگر نمی تواند، باید تیمم کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo