< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استحاضه/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

 

منشأ اقسام استحاضه

بحث ما در غسل استحاضه است که مبتنی بر این است که اول خود استحاضه را بشناسیم. استحاضه به حسب آنچه مشهور فرمودند، سه قسم قلیله، متوسطه و کثیره دارد که دیروز معنا کردیم. مبنای پیدا شدن این سه قسم کمیت دم یعنی مقدار خون است که در قلیله خون پنبه می رسد اما داخل آن نمی شود. در متوسطه داخل پنبه هم می شود و در کثیره از پنبه هم به خارج تجاوز می کند. این طبق مبنای مشهور است که مبنای ما هم هست.

مبنای محقق خراسانی(ره) در اقسام استحاضه

محقق خراسانی رضوان الله تعالی علیه در اینجا، مبنای منحصر به فردی برای خودش درست کرده است. [آقای حکیم (ره)] در مستمسک هم بالاجمال متعرض شده است. مرحوم آقای خویی هم همین طور. محقق خراسانی به شکل دیگری قائل به قلیله، متوسطه و کثیره است. ایشان تقسیم را از اینجا شروع می کند که خون، احمر یا اصفر، یعنی سرخ یا زرد است. اگر احمر باشد یا این است که نمی تواند پنبه را سوراخ کند و داخل در پنبه نمی شود یا سوراخ می کند و داخل می شود. اگر چنین است و رنگش هم قرمز است، اینجا کثیره است و اغسال ثلاثه، واجب اند؛ یعنی یک غسل برای نماز صبح، یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یک غسل هم برای نماز مغرب و عشاء، واجب می شود. اگر روی سطح ظاهر پنبه می ماند و نمی تواند پنبه را سوراخ کند و داخل پنبه شود، این همان متوسطه است و یک غسل در شبانه روز، واجب است. معمولا غسل را برای نماز ظهر و عصر انجام می دهند؛ یعنی اینکه با آن نماز ظهر و عصر را می خوانند و دیگر نمازهای صبح و مغرب و عشا، غسل ندارند. این دو قسم مال این بود که خون قرمز باشد.

اما اگر خون زرد رنگ بود، می فرماید که حکمش این است که اصلا غسل ندارد و فقط وضو کافی است. یک صورت را استثنا می کند و آن این است که این خون زرد، خیلی زیاد باشد. اگر خیلی زیاد بود، به کثیره ملحق می شود و سه غسل، واجب می شود. یکی صبح، یکی ظهر و عصر و یکی هم مغرب و عشا. اين در تفصیلی است که محقق خراسانی(ره) آورده است.[1] یعنی مبنای کار را از رنگ خون شروع کرده است که احمر یا اصفر باشد. بعد دیگر دنباله اش آن نکاتی هست که بیان شد. این هیچ ربطی به نظریه ما و مشهور ندارد. ما گفتیم قلیله، متوسطه و کثیره. رنگ خون هم میزان نیست. میزان این است که آیا مقدار خون پنبه را سوراخ می کند یا نه. اگر سوراخ می کند، آیا از پنبه هم تجاوز می کند یا نه. همان که شرح دادیم.

استدلال محقق خراسانی(ره) بر مبنای خود

حالا ببینیم محقق خراسانی(ره) به چه استدلال کرده است. این مطلبی که گفته، مطلب تازه ای بوده و منحصر به فرد است و غیر از ایشان هم کسی نگفته است. ایشان به چه استدلال کرده ‌است؟

ثم انه قدس سره استدل علی ذلک بموثقة سماعة.

در این مورد به روایت موثقه سماعه تمسک کرده است. سماعه فطحی بوده و واقفی نبوده است؛ فلذا موثقه است. روایت این است:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قَالَ: الْمُسْتَحَاضَةُ إِذَا ثَقَبَ الدَّمُ الْکُرْسُفَ اغْتَسَلَتْ لِکُلِّ صَلَاتَیْنِ وَ لِلْفَجْرِ غُسْلًا وَ إِنْ لَمْ یَجُزِ الدَّمُ الْکُرْسُفَ فَعَلَیْهَا الْغُسْلُ لِکُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً وَ الْوُضُوءُ لِکُلِّ صَلَاةٍ وَ إِنْ أَرَادَ زَوْجُهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فَحِینَ تَغْتَسِلُ هَذَا إِنْ کَانَ دَمُهَا عَبِیطاً وَ إِنْ کَانَتْ صُفْرَةً فَعَلَیْهَا الْوَضُوءُ.[2]

در آخرش بین چه و چه تفصیل داده است؟ عبیط یعنی خون تازه که مراد، همان خون قرمز است. در مقابلش "ان کان صفرة فعلیها الوضوء" است. اگر خون، زرد باشد، به طور کلی گفته است وضو باید بگیرد و دیگر هیچ تقسیمی و اقسامی ندارد. آن اقسام، مال صورتی هستند که "صفرة" یعنی زرد نباشد؛ یعنی سرخ باشد. تفصیل این است که می فرماید: "إن ثقب الدم". رشته اصلی را ثقب الدم قرار داده است که خون پنبه را سوراخ کند و داخل پنبه شود که اغتسلت لکل صلاة ... ؛ یعنی به مجرد سوراخ شدن، سه غسل را باید انجام دهد. "و ان لم یَجُز الدم الکرسف"؛ اگر چه تجاوز هم نکند. این "ان" وصلیه است؛ شرطیه نیست. یعنی پنبه را سوراخ که کرد، دیگر حکمش سه غسل است؛ چه در پنبه بماند و چه از پنبه خارج شود، فرقی ندارد. آن وقت، یک کلمه محذوفی در روایت هست. چون اول گفتیم "ان ثقب الدم" که در مقابلش "ان لم یثقُب الدم" است. اگر خون، طوری نبوده است که پنبه را سوراخ کند و داخل شود، تکلیفش چیست؟ می فرماید: "فعلیها الغسل لکل یوم مرة"؛ آن وقت، مثل متوسطه می شود؛ یعنی در تمام روز، یک غسل کافی است. "و الوضوء لکل صلاة"؛ یعنی باید برای هر نمازی، وضو بگیرد و در شبانه روز یک غسل انجام دهد؛ این در صورتی است که خون، قرمز باشد و داخل پنبه هم نشده است. پس یک صورت که خون قرمز باشد، این طور است. اما اگر خون، زرد باشد، موثقه سماعه می فرماید اگر خون زرد است، دیگر کاری به ثقب الدم و این حرف ها نیست؛ بلکه برای هر نمازی یک وضو می گیرد. این استدلال محقق خراسانی(ره) از روی موثقه سماعه بود.

ولی در بیان ایشان خیلی تأویل و خلاف ظاهر هست. یکی از جهت اینکه اینجا ایشان در روایت که می فرماید: "إِذَا ثَقَبَ الدَّمُ الْکُرْسُفَ اغْتَسَلَتْ لِکُلِّ صَلَاتَیْنِ وَ لِلْفَجْرِ غُسْلًا وَ إِنْ لَمْ یَجُزِ الدَّمُ الْکُرْسُفَ..."، "إن" را وصلیه گرفته است؛ "إن" که وصلیه شد، به جمله سابق ملحق می شود. آن وقت، جمله ای دارد: "فَعَلَیْهَا الْغُسْلُ لِکُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً"؛ این مثل خبر بی مبتداست. این "فَعَلَیْهَا الْغُسْلُ لِکُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً"، نگفته در چه صورتی است؟ پس مثل خبر بی مبتدا می ماند. و خبر بی مبتدا، معنا ندارد. یعنی از همین جا تا "و ان لم یجز الدم الکرسف"، ان وصلیه است و جمله تمام می شود. بعدش از کجا شروع می شود؟ "فَعَلَیْهَا الْغُسْلُ لِکُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً". "فَعَلَیْهَا الْغُسْلُ لِکُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً"، چه کسی؟ موضوعش چیست؟ مبتدایمان چیست؟ هیچ. آن وقت محقق خراسانی(ره) می فرماید:

"و حذفُ ما یُعلم جائز کما، تقول زيد بعد مَن عندكما؛

و فی جواب کیف زيد قل دَنِف؛ فزیدٌ استُغنِیَ عنه إذ عُرِف."

الفیه ابن مالک انصافا خیلی عالی است؛ تمام مسائل نحو را در خلال شعر آورده است. معنای این چه بود؟ "و حذف ما یعلم جائز"؛ اینجا می فرماید چون معلوم بوده، حذف شده است. از کجا معلوم بوده است؟ می گوید چون اول حدیث شرط کرده است که "ان ثقب الدم". "ان ثقب الدم" را اول حدیث گفته است و گفته که سه غسل باید انجام دهد. پس از اینجا که الان می گوید یک غسل کافی است، در تقابل با آن است؛ یعنی "لم یثقب الدم". پس "لم یثقب الدم" ساقط شده‌ است؛ ولی مفروض الوجود است. چون که در اول عبارت، "ثقب الدم" را به صورت شرط گفتیم. پس معنی این تکه آخر، "لم یثقب الدم" می شود. اگر "لم یثقب الدم" باشد، چه می شود؟ روزی یک غسل می شود. به این ترتیب درستش می کند.

رد نظریه محقق خراسانی (ره)

ما در جواب می گوییم که همه اینها خلاف ظاهر است. ما دیروز چطور این حدیث را معنا کرده بودیم. ما می گوییم "إن"، وصلیه نیست؛ بلکه شرطیه است. پس "اذا ثقب الدم الکرسف، اغتسلت لکل صلاتین و ‌للفجر غسلا".[3] این جا در مورد "ثقب الدم الکرسف"، سه غسل را آورده است و مربوط به صورت تجاوز است. در مقابل می گويد "و ان لم یجز الدم الکرسف". آن متوسطه است که در شبانه روز یک غسل دارد. در "ان لم یجز"، "إن" شرطیه است؛ نه وصلیه. ما این "إن" را شرطیه می گیریم. صاحب کفایه(ره) "إن" را وصلیه گرفته است. آخرش هم می گوید که اگر خون، زرد رنگ است، فقط وضو واجب است. پس همه اینها در صورتی بودند که خون، قرمز باشد. آخوند(ره) این طور معنا می کند و حال آنکه ما به آن سبکی که دیروز گفتیم، [معنا می کنیم].

 

سوال: طبق معنایی که شما کردید، گفتید در صورتی که متوسطه باشد، باید پنبه سوراخ شود؛ ولی به حدی نباشد که از دستمال بعدش رد شود. باید ... این روایت، بر حرف ما منطبق نمی شود؛ چون می گوید اگر سوراخ نکند، یک غسل دارد.

جواب: خیر؛ "ان لم یجز الدم"، یعنی سوراخ کرده و در پنبه هم آمده است؛ ولی از پنبه، تجاوز نکرده است. این همان متوسطه است. "ان لم یجز الدم الکرسف". چون کثیره این است که پنبه را پر و به مندیل تجاوز کند و متوسطه این است که پنبه را پر کند؛ اما از پنبه تجاوز نکند. همین را گفته است؛ "ان لم یجز الدم الکرسف"؛ تجاوز نکرده است. این همان متوسطه است که برای شبانه روز، یک غسل دارد. این، مطابق نظر ماست. یعنی ما همان طور، طبق مبنای خودمان تفسیرش می کنیم و آخوند(ره) هم طبق نظر خودش تفسیرش کرده است.

 

سوال: "ان کانت رخصة" چه می شود؟

جواب: اگر رنگش زرد بود، باید وضو بگیرد و دیگر غسل ندارد.

 

حالا ایشان در ادامه اش می فرماید: "نعم یعارضها...". این راجع به قسمت آخر است که اگر زرد باشد، معارضش صحيحه اسحاق بن عمار است که چنین می فرماید:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: ... وَ إِنْ کَانَ صُفْرَةً فَلْتَغْتَسِلْ عِنْدَ کُلِّ صَلَاتَیْنِ.[4]

اين معارض است. آن وقت این طور جمع کرده است و می گوید روایت اسحاق بن عمار، در آن صورتی است که عرفا خون زیاد باشد؛ آن صورتی که گفتیم وضو کافی است، در حال کم بودن خون است. پس اگر خون زرد بود، تفصیل می دهد بین اینکه عرفا مقدارش زیاد یا کم است.

آقای حکیم(ره) اینها را در مستمسک به همین صورت، اما خیلی مختصر آورده است.[5] مرحوم آقای خویی(ره) در کتابهایشان کمی مفصل تر دلیل آورده اند.[6] مطلب همین بود که عرض کردیم. ولی عرض کردم که این شرح، مطلب آخوند است؛ که خلاف ظاهر است. ما روایات زیادی داریم که در آنها اصلا اسمی از احمر و اصفر نیست.

یک ایراد دیگر هم که بر فرمایشات ایشان وارد است، این است که خیلی جاها "صفره" دارد. یک روایت، "الدم الاصفر" دارد. اما خیلی جاها "صفره" دارد. "صفره"، اصطلاحی است که آخوند(ره) آن را مرادف گرفته با زرد بودن خون گرفته است؛ ولو اینکه خون هم زیاد باشد.[7] این هم حرف درستی نیست. بلکه "صفره" اصطلاحی است که در زبان فارسی به آن لکه بینی می گویند. لکه ای است که خیلی هم کم رنگ و رقیق است که گاهی زنها به آن مبتلی می شوند. که غسل ندارد و فقط وضو برایش کافی است. پس تفصیل به این صورت شد که اگر لکه بینی است، جزء استحاضه قلیله است و فقط وضو دارد که به آن "صفره" می گویند. پس تفاوت بین نظریه ما و مرحوم آخوند هم معلوم شد. آخوند(ره) هم در این نظریه خودش متفرد بوده ‌است؛ یعنی هیچ یک از علما از گذشتگان و بعدی ها، مطابق نظر ایشان نفرموده است. این بحث هم تمام شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo