< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کیفیت غسل و احکام آن/غسل جنابت/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

حکم شستن موهای بدن در غسل

مسألة. یجب فی الغسل مضافا الی ایصال الماء الی البشرة، غسل الشعور الناعمة الخفیفة و اما غسل الشعور الکثیفة فهو ایضا لازم ان کانت قصیرة بخلاف ما إذا کانت طویلة.

به نظرما در غسل، موهای نرم و ریز و لطیف بدن باید شسته شوند. اما موهای خشن اگر کوتاهند، آنها را هم باید شست؛ اما اگر این موهای خشن مثل موی زن ها دراز باشند، آن درازی شان لازم نیست [شسته شود]. فقط مقداری از آن ها که به بدن وصل است و جزء توابع بدن است، باید شسته شود.

دلیل حکم مسأله

دلیلش این است که روایتی در باب خصوص شستن موی بدن نداریم؛ و این شستن موی بدن را از شستن جسد در می آوریم؛ چون آنچه در روایت وارد شده ، "یغسل جسده" است. آن وقت به عرف رجوع می کنیم. پس هرچیزی که عرفا جزء بدن حساب می شود، شستن آن هم لازم می شود و الا هیچ مستند دیگری نداریم.

یکی‌ از آن روایاتی که راجع به شستن جسد داریم، صحیحه زراره است که می فرماید:

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ الْجُنُبُ مَا جَرَی عَلَیْهِ الْمَاءُ مِنْ جَسَدِهِ قَلِیلُهُ وَ کَثِیرُهُ فَقَدْ أَجْزَأَهُ.[1]

جنب، آب را روی جسد یعنی بدنش جاری می کند؛ هر کجا آب رسید، کافی است و طهارت حاصل شده است. هر کجا نرسید، نه.

همچنین روایت عمار از امام صادق(ع) می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی السَّابَاطِیِ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَغْتَسِلُ ... ثُمَّ تُمِرُّ یَدَهَا عَلَی جَسَدِهَا کُلِّهِ.[2]

این روایت، راجع به زن است که این زن، آب را روی بدنش جاری می کند و دستش را روی بدنش می کشد که آب را خوب برساند. "علی جسدها کلها" یعنی تمام بدنش.

روایت دیگر، صحیحه زراره است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ فَقَالَ ... ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَکَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِکَ إِلَی قَدَمَیْکَ.[3]

حضرت(ع) فرمود: برای غسل جنابت باید تمام بدنت را از حد قرن یعنی کله سرت تا قدمیک یعنی تا پاهایت بشویی؛ یعنی تمام بدنت. چیزی نماند. همه اش را باید بشویی.

منظور این است که هر چه ما تعبیر داریم، تعبیر به جسد است و راجع به خصوص مو چیزی نداریم.

پس در قضیه مو تابع این هستیم که صدق عرفی چیست؟ یعنی مویی که جزء بدن حساب می شود، عرفا باید شسته شود و اگر عرفا جزء بدن حساب نمی شود خیر

صاحب حدائق(ره) و وجوب غسل همه موها

و خالف فی ذلک صاحب الحدائق(ره).

صاحب حدائق(ره) در این حکم با ما مخالفت کرده و فرموده است که شستن مو به جميع اقسامش واجب است؛ چه ریز و نرم و چه خشن و کوتاه یا دراز باشد و دو دلیل آورده است.

یکی اینکه درست است که قضیه مو به این بیان نیامده اما رأس آمده است. یغسل رأسه و یغسل جانبیه. مو جزء سر است. وقتی گفتند سرت را بشوی، بدون شستن مو، چطور ممکن است؟ پس خود به خود مویش شسته می شود. چنام که در مورد جانبین همینطور است. این یک استدلالش است.

استدلال دیگرش روایت حجر بن زائده از امام صادق(ع) است که می فرماید:

وَ عَنِ الْمُفِیدِ عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَرَکَ شَعْرَةً مِنَ الْجَنَابَةِ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی النَّارِ.[4]

می فرماید هر کسی که سر مویی در موقع جنابت از بدنش کم کند و نشوید، سر‌ و ‌کارش با آتش جهنم است. صاحب حدائق شیخ یوسف بحرانی(ره) است که تا الآن جماعتی در بحرین و اطراف بحرین می گویند که ما از شیخ یوسف تقلید می کنیم. خلاصه، ایشان این روایت را گرفته و گفته که "من ترک شعرة" به معنای سر مویی از بدن نیست که با بدن منطبقش کنید؛ بلکه‌ در خود مو ظهور دارد؛ پس دلالت دارد بر اینکه موهای بدن باید شسته شوند. این دو استدلال از صاحب حدائق (ره) است.[5]

مناقشه در نظر صاحب حدائق(ره)

اما راجع به استدلال اول عرض می شود که فرمایش شان کاملا قبول است. فلهذا ما هم قائلیم که هر مقدار از مو که جزء محدوده سر یا جزء جانبین حساب شود، مثل موهای زیر بغل که جزء جانبین حساب می شوند، شستنش واجب است. اما اگر‌ گفته شود "اغسل رأسک" یعنی سرت را بشوی، ربطی به مثل موی درازی که بلندیش تا یک متر است، ندارد و آن موهای دراز را شامل نمی شود‌. حرف ما این است. این به موهایی اختصاص دارد که در محدوده سر یا بدن هستند. اما اگر خارج از محدوده باشند و دراز باشند، شاملشان نمی شود. کما اینکه الان هم مراجع چنین فتوا می دهند. مثلا می فرمایند که اگر زن بخواهد غسل جنابت کند، لازم نیست که همه موهایش را بشوید. بلکه اگر‌فقط بالای موها را بشوید کافی است. اما شستن سایر موها که خارج از حد هستند، لازم نیست. حتی از آقای سیستانی نقل کرده اند که کسی می خواهد‌ زیر دوش برود؛ چه کار کند؟ گفته که موهایش را در پلاستیکی بگذارد تا خیس نشوند. در این صورت اگر زیر دوش برود و غسل کند، اشکالی ندارد.

سوال: آیا در روایتی که صاحب حدائق(ره) آورد آن را بر معنای عرفی حمل کردیم؟

جواب: دو روایت بودند؛ در یکی از آنها، عنوان راس و جانب بود که گفتیم درست است که راس، مو را می گیرد اما موهای محدود به خودش را می گیرد؛ نه اینکه خیلی دراز باشند.

اما در مورد روایت "من ترک شعرة من بدنه فهو فی النار" هم ایرادی به ایشان گرفتیم. این شعره، مبالغه در قلّت است. "شَعر" نگفته است؛‌ بلکه "شعرة" گفته است؛ یعنی موی کوچولو. و به موهای ریز و ناعم و خفیف ناظر می شود و موهای خشن را نمی گیرد؛ چون در شعرة، "ة" کنایه بر مبالغه در قِلّت است. یعنی یک موی کم. چه مویی، موی کم است؟ موهای ریز و نرم که به بدن متصلند. این هم جوابی که به صاحب حدائق(ره) راجع به استدلال دومش دادیم.

سوال: روایت، نمی خواسته اندازه را بگوید؟ بلکه خود یک مو مقصود بوده است.

جواب: خلاف ظاهر است. به نظر ما شعرة، ظهور در اندازه یک موی کوچک دارد و مبالغه در قلت محل است. لذا فقط موهای نرم و کوچک را می گیرد و معلوم است که موهای خشن و بلند را شعرة نمی گویند. خلاف اصطلاح است.

مسأله: شروط‌ غسل

مسألة ۳۸ الشروط المذكورة في الوضوء کلها شرط في الغسل ...

در مورد وضو شرایطی ذکر کرديم. مثل اینکه آب باید مطلق، طاهر و مباح باشد. همه شرایطی که در وضو گفتیم در غسل هم هست. اما یک سری از شرایط وضو در غسل نیست. مثلا اینکه وضو‌ گرفتن باید از بالا به پایین باشد؛ این در غسل، شرط نیست. موالات هم در غسل ترتیبی، شرط نیست.

دلایل اینها مثلا اینکه چرا باید آب پاک و‌ مطلق باشد؟

برای اینکه به غسل با آب امر داریم و انصراف آب به آب مطلق است. ماء بدون قید، شامل ماء مضاف نمی شود. اما شرط طهارت آب، برای این است که باید طهور باشد. یحب المتطهرین. آب، موجب طهارت است و چیزی که خودش نجس است، چطور موجب طهارت باشد؟ خود به خود استفاده می شود که خودش باید پاک و طاهر باشد.

بحث بعدی این است که آبی که در غسل استعمال می شود واجب است مباح باشد و مغصوب نباشد؛ چون استعمال مغصوب، حرام است و مبغوض شارع می شود و مفروض این است که غسل، عبادت است و عبادت، واجب است که تقربا الی الله باشد. تقرب الی الله با مبغوضیت و حرام جمع نمی شود. انسان با عمل حرام، چگونه به خدا تقرب پیدا می کند؟ پس قبول نمی شود. بنابراین واجب است که مباح باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo