< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1400/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/وضو/نواقض وضو

بحث ما راجع نواقض وضو بود. اما بلل مشتبه هم می تواند جزء نواقض وضو باشد در صورتی که استبراء صورت نگرفته باشد. البته به بول ملحق می شود و مورد جدایی نیست و محکوم به بولیت است. این را ان شاء الله در مورد هفتم کمی بحث می کنیم. حالا مورد اول و دوم از نواقض وضو را گفتیم و به سومی رسیدیم.

سوم: ریح

سومین مورد از نواقض وضو، ریح خارج شده از مخرج غائط است. این ریح ملحق به خود غائط است؛ یعنی کأن ریحی که از آنجا خارج می شود، حکمش حکم خروج غائط است. شرحش این است:

"بلاخلاف فیه بین المسلمین و یشهد به نصوص کثیرة منها صحيح زراره المشتملة علی قوله علیه السلام" که حضرت(ع) "ما یخرج من الاسفلین" را چنین تفسیر کرده بود: "من الغائط و البول او منی او ریح".[1] اینها همه وضو را باطل می کنند.

همچنین صحیحه بعدی زراره که چنین می فرماید: "وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یُوجَبُ الْوُضُوءُ إِلَّا مِنْ غَائِطٍ أَوْ بَوْلٍ أَوْ ضَرْطَةٍ تَسْمَعُ صَوْتَهَا أَوْ فَسْوَةٍ تَجِدُ رِیحَهَا."[2] معنی این روایت، معلوم است.

چهارم: خواب غالب بر قلب، شنوایی و بینایی

الرابع: النوم الغالب علی القلب و السمع و البصر فلا تنقض الخفقة ان لم تصل...

خفقه در زبان فارسی به معنی چرت است. اگر شخصی چشم هایش را روی هم بگذارد و به او حالت مختصری شبیه خواب دست دهد، اجماعا این، وضو را باطل نمی کند؛ برای اینکه کسی اگر پهلوی او بلند حرف بزند، می فهمد و جواب می دهد و منافاتی با سماع صوت ندارد. لهذا چرت زدن، وضو را باطل نمی کند. در آیه شریفه هم آمده است: ﴿لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ﴾[3] . معنی "نوم" معلوم است؛ ولی "سنة" به معنای همین چرت زدن است. یعنی بر خدای تبارک و تعالی خواب و چرت، غالب نمی شود. در زبان عربی محلی در بعضی از اصطلاحات، خفقه هست که به معنی چرت زدن است. در صحیحه زراره آمده است: "أَ تُوجِبُ الْخَفْقَةُ وَ الْخَفْقَتَانِ عَلَیْهِ الْوُضُوءَ؟ (آیا یک یا دو خفقه یعنی چرت زدن موجب وضو می شود؟) فَقَالَ یَا زُرَارَةُ قَدْ تَنَامُ الْعَیْنُ وَ لَا یَنَامُ الْقَلْبُ وَ الْأُذُنُ فَإِذَا نَامَتِ الْعَیْنُ وَ الْأُذُنُ وَ الْقَلْبُ وَجَبَ الْوُضُوءُ. (زراره سوال کرد) قُلْتُ فَإِنْ حُرِّکَ إِلَی جَنْبِهِ شَیْ ءٌ وَ لَمْ یَعْلَمْ بِهِ؟ (اگر چیزی موقع چرت زدنش حرکت کند و او به خاطر اینکه چرت رفته نفهمید؟) قَالَ لَا حَتَّی یَسْتَیْقِنَ أَنَّهُ قَدْ نَامَ حَتَّی یَجِی ءَ مِنْ ذَلِکَ أَمْرٌ بَیِّنٌ.[4] (حضرت (ع) فرمود: نه. این کافی نیست تا اینکه علامت بیِّنی بیاید و یقین حاصل کند که خواب رفته است.) اين خواب، خوابی است که بر شنوایی و بینایی اش غلبه کند. حضرت(ع) تاکید فرموده که وضو با چرت باطل نمی شود‌؛ مگر اینکه به نوم غالب علی السمع و البصر، یقین حاصل شود.

البته در صحیحه زراره این طور دارد: "و النوم حتی يذهب العقل"[5] ؛ در خیلی از روایات آمده است که باید سمع و بصر از کار بیافتد؛ اما در این روایت، "حتی یذهب العقل" آمده است؛ یعنی عقلش هم کار نکند. کار نکردن عقل یعنی اینکه به علت خواب شدید، مغز از فعالیت می افتد و در آن حالی که انسان خواب کامل رفته، مغزش فعالیت تفکری و تعقلی ندارد. یعنی نوم باید به این مرحله برسد تا وضو را باطل کند. در روایت عبدالحمید از امام صادق (ع) راجع به اطلاقش آمده است.

سنی ها در این رابطه، بیانی مبالغه آمیز دارند. مثلا می گویند که معنای خواب مبطل وضو اين است که آدم فراشش را پهن کند و بخوابد. اگر در فراش خودش به خواب رفت، وضویش باطل می شود. حالا اگر کسی همان طور که نشسته، خواب رفت یا در بعضی از روایات و قصص داریم که کسی همان طور که با قافله پیاده می رفته، خواب رفت، وضو باطل نیست.

آقایی خدا رحتمش کند می فرمود که کرامتی از بنده صادر می شود که وقتی منبر می روم و می خوابم ولی چرت و پرت هم نمی گویم. بعد که پایین می آیم، نمی دانم چه گفتم. کرامتش اين است که در عین حال که خواب است و هیچ نمی داند چه می گوید، چرت و پرت نمی گوید و همه حرفهایش صحیح است. نشانه اش این بود که از منبر پایین می آمد و مردم هیچ اعتراضی نمی کردند. از همین تایید مردم که می گفتند استفاده کردیم، می فهمید که چیز بدی نگفته است. بعد هم که می پرسید که چه گفتم؟ به او می گفتند که شما این حدیث را خواندید و معنا کردید. خودش می گفت که از برکت امام حسین صلوات الله علیه این کرامت را به دست آورده است و چیز عجیبی هم هست. آن آقا به رحمت خدا رفت و شخص بسیار شریف و مقدسی بود.

منظور این است که ما نظر سنی ها را قبول نداریم. خودمان در مسجد الحرام می دیدیم که آنها کاملا خواب می رفتند و صدای خر و پفشان هم بلند بود؛ بعد که می گفتیم که شما خواب رفتید، می گفتند که مقصود از آن خوابی که وضو را باطل می کند، این است که آدم روی رختخوابش بخوابد و اگر کسی نشسته خواب رفت، وضویش باطل نمی شود.

حالا روایت عبدالحمید از امام صادق (ع) راجع به همین است و می فرماید:

"وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ عَوَّاضٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنْ نَامَ وَ هُوَ رَاکِعٌ أَوْ سَاجِدٌ أَوْ مَاشٍ عَلَی أَیِّ الْحَالاتِ فَعَلَیْهِ الْوُضُوءُ."[6]

یعنی امام (ع) می فرماید: کسی که به خواب رفت ولو نشسته یا ساجد یا در حال راه رفتن بود، در جميع این حالات، وضو واجب است. این روایت بر خلاف نظر اهل سنت و رد آن است.

روایات این مورد، در باب دوم و سوم از ابواب نواقض الوضوء هست؛ مراجعه بفرمایید. سه روایتند که به آنها برای استصحاب، استدلال می کنیم و هر سه صحیحه از زراره هستند. یکی از آنها در مورد شک در رکعات و دیگری درباره نوم است و می فرماید اگر شک کند و نمی داند که خواب رفته یا نه، استصحاب بقای وضوی سابق باید بکند تا زمانی که یقین کند که حدث واقع شده است. این روایت می فرماید: "وَ إِلَّا فَإِنَّهُ عَلَی یَقِینٍ مِنْ وُضُوئِهِ وَ لَا تَنْقُضِ الْیَقِینَ أَبَداً بِالشَّکِّ وَ إِنَّمَا تَنْقُضُهُ بِیَقِینٍ آخَرَ"[7] ؛ یعنی چون یقین به وضوی سابقت داشتی، تا یقین به بطلانش نکنی، باید بر بقای آن بنا بگذاری.

حالا یک روایتی داریم که از آن استفاده می شود که اگر انسان نشسته خواب رفت، وضویش باطل نمی شود. این روایت را حمل بر تقیه می کنیم؛ چون نظر اهل سنت است. ما روایات صحیحه و معتبری داریم که در بطلان وضو فرقی نمی کند که آدم نشسته به خواب رود.

پنجم از نواقض وضو «کل مزیل العقل»

الخامس: کل ما ازال العقل، یعنی هر چیزی است که مزيل عقل باشد. مثل اینکه شخصی دیوانه و بعد عاقل شود یا جنون ادواری داشته باشد که با جنونش وضو باطل می شود. یا اینکه شخصی مست شد و مستی اش از بین رفت که در این صورت، وضویش باطل می شود. اغما و بیهوشی هم همین طور است. اگر شخصی بیهوش شد، بعد که به هوش آمد، وضویش باطل است.

اما ادله این مورد، چنین است:

"فعن بعض القدماء و المتأخرين اجماع الأصحاب عليه و عن التهذیب (شیخ طوسی) اجماع المسلمین علیه (یعنی اعم از شیعه و سنی) و عن الخصال (شيخ صدوق) انه من دين الامامية (این جزء دين امامیه است و همه شیعه به این مطلب قائلند) و عن المنتهی (علامه حلی) لا نعرف فيه خلافا بین اهل العلم. (هر وقت علامه حلی، تعبیر اهل علم را می فرماید، منظورش اعم از علمای شیعه و سنی است.)

مرحوم حکیم(ره) در مستمسک فرموده است: "هذا هو العمدة فیه"[8] ؛ يعنی عمده دلیلی که داریم، همین اجماعات و مسلم بودن مساله، نزد علما و فقهاست و الا اثبات مطلب از روایات، مقداری مشکل است چون دلالت واضحی بر این مطلب ندارند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo