< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1400/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/وضو/مسائل وضو

یادآوری : لزوم احتیاط در اماریت قاعده فراغ

چند فرع هستند که به جریان قاعده فراغ مربوطند و ما مفصل اینها را شرح دادیم. ما اختلاف نظر بین آقای خویی(ره) و آقای حکیم(ره) را گفتیم؛ ولی خودمان در اینجا بینابین هستیم. به نظر ما فرمایش آقای حکیم ارجح و فی نفسه درست تر است. اما با توجه به چیزی که آقای خویی(ره) فرمودند، احتیاط می کنیم.

آنکه آقای حکیم(ره) می فرماید این است که قاعده فراغ، صورت اصل عملی می شود؛ اما آنکه آقای خویی(ره) فرمود این است که این قاعده، به صورت اماره می شود؛ اماره که شد، قید پیدا می کند. ما قیدش را از باب احتیاط، قائلیم؛ چون به نظر ما دلیل آقای حکیم (ره) نسبت به آن چیزی که آقای خویی(ره) فرموده، ارجح است. شرحشان را دیروز بیان کردیم و تکرار نمی‌کنیم. چون فرمایش آقای حکیم(ره) در نظر ما ارجح است، لازمه اش این است که آن تفصیل نباشد. اما به خاطر چیزی که محقق خویی(ره) فرمودند ممکن است که احتیاط کنیم و اگر بخواهیم احتیاط کنیم تفصیل را باید رعایت کنیم.

احکام وضو

مسأله: حکم کثیر الشک در وضو

مسألة الذی یکثر شکه فی اعماله و یسمی بکثیر الشک لا یَعتني بشکه.

این مسأله، از واضحات است و آن این است که شک کثیر الشک در وضو هم اعتبار ندارد. مثل باب صلاة که اگر انسان در آن باب، کثیر الشک شود، نباید اعتنا کند. در وضو و غسل بلکه در همه جا همین طور است و کلیت دارد. کثیر الشک در هیچ جا نباید به شکش اعتنا نکند. منظور از اعتنا نکردن این است که مخیر است که هر طور دلش بخواهد، عمل کند.

ضابطه تحقق عنوان کثیر الشک

ضابطه‌ای برای کثیر الشک گفته اند. از بعضی از روایات استفاده می شود که اگر شخصی در هر کدام از سه نمازی که می خواند، شک کند یا در یک نماز، سه بار شک کند، کثیر الشک حساب می شود. اما اگر یک یا دوبار شک کند، کثیرالشک نیست. اما چون ظاهرا سند این روایت، قوی نیست، تحقق این عنوان را به تشخیص عرف محول کرده اند. اگر عرف گفت که این آدم بیش از متعارف شک می کند، کافی است. اما دلیل بر این مطلب، صحیحه محمد بن مسلم است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا کَثُرَ عَلَیْکَ السَّهْوُ فَامْضِ عَلَی صَلَاتِکَ فَإِنَّهُ یُوشِکُ أَنْ یَدَعَکَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ الشَّیْطَانِ.[1]

حضرت(ع) در این روایت فرمود که به شکت اعتنا نکن؛ چون که این از شیطان است.

همچنین صحیحه زراره و ابی بصیر می فرماید:

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِی بَصِیرٍ جَمِیعاً قَالا قُلْنَا لَهُ (یعنی امام باقر (ع). هر وقت زراره بگوید، در امام باقر(ع) ظهور دارد) الرَّجُلُ یَشُکُّ کَثِیراً فِی صَلَاتِهِ ... قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِیثَ (شیطان) مِنْ أَنْفُسِکُمْ نَقْضَ الصَّلَاةِ (حضرت (ع) فرمود: شیطان را به خودتان معتاد نکنید و به خاطر این شک ها هر دم نماز را نبرید؛ این از شیطان است) فَتُطْمِعُوهُ (آن را در خودتان به طمع می اندازید) فَإِنَّ الشَّیْطَانَ خَبِیثٌ مُعْتَادٌ لِمَا عُوِّدَ (شیطان خبیث است و در صورتی که شما به آن عادت دهید، عادت می کند. یعنی اگر تسلیمش شوید و تمکین کنید و راه را برایش باز کنید، به سراغ شما می آید و رهایتان نمی کند) فَلْیَمْضِ أَحَدُکُمْ فِی الْوَهْمِ وَ لَا یُکْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ (هر زمان که شک کردید، به شک اعتنا نکنید و به نمازتان ادامه دهید. چون شک دو طرفی است، قهرا معنای عدم اعتنا، تخییر است. حضرت(ع) می فرماید که عادت نکنید که نماز را بشکنید و دوباره از اول بخوانید؛ این چیز غلطی است. اگر این کار را کردید، شیطان به قول ما، خیلی لوس می شود و مرتب به سراغ شما می آید و رهایتان نمی کند) فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ مَرَّاتٍ لَمْ یَعُدْ إِلَیْهِ الشَّکُّ (حضرت(ع) فرمود که اگر شما نماز را نشکنید و به شکتان اعتنا نکنید، شیطان هم ذلیل می شود و دیگر به سراغتان نمی آید) قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا یُرِیدُ الْخَبِیثُ أَنْ یُطَاعَ فَإِذَا عُصِیَ لَمْ یَعُدْ إِلَی أَحَدِکُمْ.[2] (حضرت(ع) فرمود که شیطان خیلی خبیث است و خیلی دوست دارد که شما اطاعتش کنید و اطاعتش به شکستن نماز است. اگر نماز را نشکنید و به آن اعتنا نکنید، خجالت می کشد و از شما فرار می کند و به سراغتان نمی آید.)

فقها فهمیده اند که این اختصاصی به نماز ندارد؛ چون وقتی منشأ شک از شیطان است، چه فرقی می کند که در نماز یا وضو یا غسل باشد. اگر کثیر الشک شدید، نباید به شک اعتنا کنید. اما هر وقت عرف بگویند که الحمدلله این کثیرالشک حالش خوب شده است، کافی است.

مسأله: شک در بقای وضو

مسألة ان شک فی بقاء وضوئه و بطلانه یبنی علی بقائه.

می فرماید که کسی وضو گرفت و بعد شک کرد که آیا وضویش باقی است یا محدث شد و وضو از بین رفت، استصحاب بقای وضو را جاری می کند. اما اگر کسی یقین به حدث داشت و بعد شک کرد که وضو گرفت، استصحاب حدث جاری می کند. استصحاب در هر دو صورت، درست و به جاست.

ولی استثنایی در کار هست و آن این است که اگر کسی وضو گرفت و بعد بلل يعنی رطوبت مشتبهی از او خارج شد، اگر استبراء کرده است، دیگر به این رطوبت اعتنا نمی کند. اما اگر استبراء نکرده است، باید بگوید که بول است و وضویش باطل شده ‌است. مرجع در اینجا استبراء است که اماره می شود بر عدم بوليت. این هم به خاطر روایت است. اما اگر استبراء نکرده، باید بگوید بول است.

روایاتش هم در بحث احکام تخلی است. یکی از آن روایات، صحيحه حفص بن البختری است.

وَ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یَبُولُ قَالَ یَنْتُرُهُ ثَلَاثاً ثُمَّ إِنْ سَالَ حَتَّی یَبْلُغَ السُّوقَ فَلَا یُبَالِی.[3]

کسی بول کرده است و حضرت (ع) فرمود که باید استبراء کند. اگر استبراء کند و بعد این رطوبت ها جاری شود تا اینکه به سوق (جمع ساق پا) برسد، نباید اعتنا کند.

روایت بعد چنین می فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یَبُولُ ثُمَّ یَسْتَنْجِی ثُمَّ یَجِدُ بَعْدَ ذَلِکَ بَلَلًا قَالَ إِذَا بَالَ فَخَرَطَ (یعنی استبراء کرد) مَا بَیْنَ الْمَقْعَدَةِ وَ الْأُنْثَیَیْنِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ غَمَزَ مَا بَیْنَهُمَا ثُمَّ اسْتَنْجَی فَإِنْ سَالَ حَتَّی یَبْلُغَ السُّوقَ فَلَا یُبَالِی.[4]

این تفصیل فرموده که اگر این مرد، خرطات یعنی استبراء را انجام داده است، این رطوبت، دیگر بول نیست. اما اگر استبراء نکرده است، باید بگوید که این رطوبت، بول است.

مساله: شک در اثنای وضو و عدم جریان قاعده تجاوز در آن

مسألة ان شک فی اثناء الوضوء فی بعض أفعاله کما اذا شک حین غسل الیسری فی انه هل الغسل الوجه او الیمنی او لا، اتی به و بما بعده.

این بحث، بحث خاص و مهمی است و آن این است که قاعده تجاوز، در وضو جاری نیست. اما این قاعده در نماز و در جاهای دیگر جاریست. حالا گفتیم که اگر در وسط وضو و بعد از آنکه در عضو بعدی داخل شد و از عضو قبلی تجاوز کرد، در انجام یا صحت عضو قبلی شک کرد، اینجا مورد قاعده تجاوز نیست و این قاعده در وضو بالإجماع جاری نیست. روایت هم داریم و مجمع علیه است که قاعده تجاوز در وضو جاری نیست. اما قاعده فراغ در وضو جاری است؛ یعنی اگر این شخص، از کل وضو خارج شد و بعد شک کرد که صحیح یا باطل بود، طبق قاعده فراغ می گوییم که وضو صحیح است. اما اگر در اثنای وضو و در اعضای وضو شک کرد، باید احتیاط کند و از اول شروع کند. این از اختصاصات وضوست.

اما دلیل اینکه قاعده تجاوز در وضو جاری نیست، صحيحه زراره است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا کُنْتَ قَاعِداً عَلَی وُضُوئِکَ (اگر در حال وضو نشستی) فَلَمْ تَدْرِ أَ غَسَلْتَ ذِرَاعَیْکَ أَمْ لَا (نمی دانی که آیا دستانت را شستی یا نه) فَأَعِدْ عَلَیْهِمَا وَ عَلَی جَمِیعِ مَا شَکَکْتَ فِیهِ.[5] (دوباره برگرد و هم خود آنها و هم چیزهایی را که بعد از آنهاست، انجام بده).

این صحيحه زراره، به عدم جریان قاعده تجاوز، تصریح دارد.

منتهی یک روایت دیگری داریم که بعضی احتمال داده اند که معارضه می کند و آن روایت، موثقه ابن ابی یعفور از امام صادق(ع) است.

وَ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا شَکَکْتَ فِی شَیْ ءٍ مِنَ الْوُضُوءِ وَ قَدْ دَخَلْتَ فِی غَیْرِهِ فَلَیْسَ شَکُّکَ بِشَیْ ءٍ إِنَّمَا الشَّکُّ إِذَا کُنْتَ فِی شَیْ ءٍ لَمْ تَجُزْهُ.[6]

هر وقت که در وضو، از یک جزئی خارج شدی و در جزء بعدی داخل شدی و در قبلی شک کردی، به شکت اعتنا نکن. این روایت با صحيحه زراره معارضه می کند. صحيحه زراره می فرماید که باید اعتنا کنی و وضویت باطل است و دوباره برگردی همه را انجام دهی. اما این روایت می فرماید که وضویت صحيح است. این روایت، قاعده تجاوز را قبول کرده و آن یکی رد کرده است. حالا فقها در این تعارض، فرموده اند که باید این ضمیر را درست معنا کنیم. عبارت روایت ابن ابی یعفور چنین است: "إِذَا شَکَکْتَ فِی شَیْ ءٍ مِنَ الْوُضُوءِ وَ قَدْ دَخَلْتَ فِی غَیْرِهِ." آیا این تعبیر به معنی "دخلت فی غير الوضوء" یا "دخلت فی غیر آن عضو یعنی عضو بعدی" است؟ به قرینه صحیحه زراره، تفسیرش می کنیم به اینکه در غیر وضو داخل شد. یعنی شک بعد از فراغ بوده است. اگر این طور شد، این روایت، منافاتی با صحيحه زراره ندارد. اما اگر"فی غیره" را این طور معنا کنیم که در عمل دیگری از اعمال وضو داخل شد، منافات دارد. اما به خاطر صحيحه زراره باید "فی غيره" را به "فی غیر الوضوء" تفسیر کنیم. یعنی قطعا از وضو خارج شدی و در کار دیگر رفتی و در اعمال وضویت شک می کنی. در اینجا قاعده فراغ جاری می شود و اشکالی ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo