< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1400/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/وضو/مسائل وضو؛

بحث ما به مسائل ذیل شرایط وضو رسیده بود. یکی از شرایط وضو این است که آب و ظرفش نباید غصبی باشند. حالا پیرامون این شرط، مساله ای داریم.

[حکم وضو با آب ظرف غصبی]

مسأله ان کان الماء المباح فی ظرف غصبی و لم یکن عنده ماء آخر وجب عليه التيمم.

[فرض انحصار ظرف آب به ظرف غصبی]

اگر آبی که دارد مباح است اما ادر ظرف غصبی است و غیر از این، آب و ظرفی ندارد. در این صورت بر او واجب است که تیمم بگیرد و نمی تواند از این آب استفاده کند؛ چون اگر بخواهد ارتماسی بگیرد، غصب است و اگر بخواهد ترتیبی بگیرد همین که دستش را در آب بزند و کفی از آن بردارد مرتکب غصب شده است. پس اینجا چون آب منحصر است، وضو گرفتنش متوقف بر عمل حرام غصب است. از یک طرف وضو واجب است تا نماز بخواند و از طرف دیگر غصب هم حرام است. اگر بخواهد غصب نکند نمی تواند وضو بگیرد و اگر بخواهد وضو بگیرد مبتلا به غصب می شود. این را تزاحم می گویند. یعنی دو حکم داریم که نمی توانیم باهم امتثالشان بکنیم و حتما یکی از آنها عصیان می شود. تزاحم بین وجوب وضو و حرمت غصب وجود دارد. در تزاحم حکم اهم می ماند و حکم غیر اهم ساقط می شود و در اینجا حرمت غصب اهم است لذا وجوب وضو ساقط می شود و باید تیمم بکند. "ربُّ الصعید ربُّ الماء"؛ "التراب احد الطهورین".

ما حصل این مساله این است و دلیلش را هم گفتیم. حالا اگر تخلف کرد یعنی در همین کاسه غصبی دستش را داخل کرد و وضو را گرفت. این وضو باطل است؛ چون که وضو از عبادات است و عبادات متقوم به امرند و فرض این است که امر وضو با تزاحم ساقط شده است. پس عبادیتش زیر سوال می رود و عمل بدون امر، باطل است و چون نماز را [به هر ترتیب] باید بخواند و "الصلاة لا تسقط بحال" تکلیفش این می‌شود که نمازش را با تیمم بدل از وضو بخواند. گفتیم التراب احد الطهورین. گاهی طهارت آبی داریم که وضو است و گاهی طهارت با تراب داریم که تیمم است.

[فرض عدم انحصار ظرف آب به ظرف غصبی]

بحث بعد: ولو کان عنده ماء مباح آخر...

این فرض در انحصار آب مباح در کاسه غصبی بود. خوب اگر یک آب مباح دیگری در کاسه غیر غصبی دارد، اما بی مبالاتی کرد و از این آبی که در کاسه غصبی است، وضو گرفت. [می‌خواهیم ببینیم حکمش چه می شود.]

خوب اگر وضویش ارتماسی بوده یعنی صورتش و دستانش را در آب کرده است که در این فرض یقینا وضو باطل است؛ چون فرو کردن دست در آب، خود به خود تصرف در کاسه هم هست و این تصرف، غصب است. پس بحث اجتماع امر و نهی پیش می‌آید، یعنی از جهت اینکه عملش وضوست باید واجب باشد و از جهت اینکه غصب است، حرام است. در اینجا هر چند «جوازی» باشیم، وضو باطل است. چون امکان قصد قربت وجود ندارد؛ به دلیل اینکه این وضو با غصب اتحاد وجودی پیدا کرده است یعنی این عمل، عین غصب و عین وضوست. چگونه بگوید: خدایا من با این عملی که حرامش کرده‌ای به تو تقرب می‌کنم ؟ پس حتی قائلین به جواز مثل حضرت امام(ره) هم این وضو را باطل می دانند.

[دقت شود که] مسئله تعلق احکام به عناوین کلیه یا معنونات هم تاثیری در این مطلب ندارد؛ چون حتی اگر کسی احکام را متعلق به عناوین کلیه بداند و از این جهت به جواز اجتماع امر و نهی قائل شود باز هم از جهت اینکه اتیان به قصد قربت در عنوان کلی نیست بلکه در فعل خارجی باید محقق شود؛ لذا ناچار از قول به بطلان وضو می‌شود. یعنی باید بگوید: به این وضویی که در خارج انجام می دهم قصد تقرب به خدا می‌کنم؛ چون تقرب به عنوان کلی معنا ندارد. فعل خارجی مورد بحث هم که مصداق حرام شده است، پس نمی‌تواند مقرب ما به خدا باشد.

[همچنین دقت شود که] محل بحث ما با مسئله نظر به اجنبیه در حال نماز نباید خلط بشود. چون آن از اجزاء و شرایط نماز نیست و عملی جداست که از لحاظ زمانی با نماز مقارن شده است؛ لذا این سبب بطلان نماز نمی شود. به خلاف اینکه ما وقتی دستمان را یا صورتمان را در آب قرارمی دهیم که این جزء وضو باشد، در همان حال تصرف در مال غیر و غصب است. پس این دو، اتحاد وجودی پیدا می کنند و این عمل واحدی است که می خواهیم با آن به خدا تقرب کنیم. چطور تقرب کنیم و حال آنکه مبغوض است. لهذا همه قائلین به جواز [اجتماع امر و نهی] در علم اصول در این مسئله می گویند که وضو باطل است.

اما اگر میخواهیم وضوی ترتیبی بگیریم یعنی کفی از آب برمی‌داریم تا صورتمان را بشوییم که به این کار اغتراف می گویند خوب این برداشتن آب مقدمه است و جزء عمل وضو نیست چون عمل وضو از خود شستن صورت شروع می شود. مقدمه حلال یا حرام اثری [به صحت وضو] ندارد. پس با اینکه این اغتراف تصرف در کاسه غصبی و عمل حرامی است اما وقتی صورت را می شوید چون فرض این است که خود آب مباح است وجهی برای بطلان وضو نیست.

[خلاصه سوال و جواب]

دقت شود که استفاده از مقدمه حرام برای انجام واجب، با فرض امکان امتثال آن واجب، از طریق مقدمه غیر حرام، باعث بطلان آن عمل واجب نمی‌شود. این هم ربطی به بحث مقدمه واجب ندارد. بله اگر امکان وضو با آب مباح از ظرف مباح نبود مصداق باب تزاحم می‌شد که باز هم چون در ما نحن فیه حرمت غصب اهم است امر وضو ساقط می شد و تکلیفش تیمم می شد.

[حکم وضو با آب ظرف طلا یا نقره]

بحث دیگر درمورد ظروف طلا و نقره است که استعمالشان حرام است. حالا اگر آب مباحی است، اما در ظرف طلا یا نقره است، نمی توانیم و حرام است از آن استفاده کنیم. بازهم اگر ظرف آب منحصر است و ظرف دیگری وجود ندارد، وضو ساقط است و باید تیمم بگیریم. حالش حال همان بحث قبلی است. اما اگر آب دیگری وجود دارد و با اینکه آب مباح در ظرف مباح هست، از روی بی عقلی از ظرف طلا و نقره استفاده کند، تکلیفش همان تفصیل مسئله قبل است که اگر وضو ارتماسی بوده باطل است و اگر ترتیبی بوده عمل حرامی انجام داده، اما وضویش صحیح است.

[حکم وضو از حوضی با یک آجر غصبی]

مساله. ان کان فی بناء حوض طابوق (آجر) غصبیا...

اگر حوضی ساخته اند که یک آجر غصبی در آن است. حالا اگر شخصی از آب آن وضو گرفت، تفصیلی دارد. اگر آجر در دل ساختمان حوض است که آب به آن ربطی ندارد، وضو صحیح است. اما اگر آجر را در جداره‌ای گذاشته اند که آب به آن وصل است و وقتی در آب تصرف می کنیم موجی پیدا می شود و تصرفی در این آجر هم می شود، غصب و حرام است.

[حکم تنجس عضو بعد اتمام وضوی آن]

مساله. ان تنجس عضو من اعضاء الوضو بعد ان تم وضوء ذلک العضو...

اگر صورت شخصی که دارد وضو می‌گیرد، بعد از شسته شدن نجس شد، یا مثلا دست راستش را شست و قبل از اینکه دست چپش را بشوید همان دست راستش نجس شد، این اشکالی ندارد. چون که نجاست متاخره از وضو ربطی ندارد و ضرری هم ندارد.

[حکم متنجس بودن اعضای غیر وضو]

مسأله. ان کان عضو من اعضاء البدن غیر اعضاء الوضو نجسا کان الوضو صحیحا. لکن ان کانت النجاسة فی موضع البول و الغائط کان الاولی تطهیرهما ابتدائا ثم التوضی.

اگر آدمی که وضو می‌گیرد، شکم یا سینه اش نجس شد، در وضو تاثیری ندارد. اما اگر نجاست در موضع بول و غائط است و هنوز استنجاء نکرده و هنوز نجس اند و بخواهد وضو بگیرد مقداری کراهت دارد. چون در روایت دارد اول استنجا کند یعنی موضع بول و غائط را آبکشی کند بعد وضو بگیرد. حداقل این است که مستحب است استنجایش را تمام کند و پاک شود و بعد وضو بگیرد. اما اگر بدون آب کشی وضو بگیرد وضویش صحیح است. چون امری که در روایت آمده حمل بر امر استحبابی می شود.

[حکم شک در تطهیر عضو متنجس قبل وضو]

مساله. ان کان احد اعضاء الوضو نجسا و توضأ و شک بعده فی انه هل تطهره قبل الوضو ام لا...

اگر کسی که قبل از وضو محل وضویش مثل صورت یا دستش نجس بوده بعد از وضو شک کند که آن را آب کشی کرده وضو گرفته یا با همان حالت نجاست وضو گرفته است. یعنی شک بعد از وضو برایش حاصل شد. این جا جای قاعده فراغ است.

البته در مورد قاعده فراغ بحثی هست. اگر گفتیم از اصول عملیه است قاعده فراغ جاری است و می گوید ان شاء الله آب کشیدم و وضو صحیح است. اما اگر گفتیم که از امارات است شرطی دارد دارد. باید این احتمال را بدهد که در آن موقع حواسش بوده و آب کشی کرده، اما اگر یقین دارد که بعد از نجاست، کلا غافل شده و وضو گرفته و بعدش نمی داند که هنگام غفلت آب کشی کرده یا نه، در این صورت قاعده فراغ جاری نمی شود. اینجا چون مقداری مشکل است مانند حضرت امام(ره) و مرحوم آقای خویی(ره) و خیلی علمای دیگر که احتیاط دارند ما هم احتیاط می کنیم؛ چون درباره دلیل اماریت قاعده فراغ احتمال قوت می دهیم.

اما اینکه چرا اگر إماره شد، قاعده فراغ جاری می شود، شرحش برای بعد بماند.

[حکم وجود زخم در اعضای وضو]

مسأله. ان کان فی وجهه او يده جرح لا ينقطع دمه و لا یضر به الماء غمسه فی الکر و الجاری و ضغط علیه حتی ینقطع دمه و نوی الوضوء ارتماسا و اخرجه من الماء.

این مساله یک نکته عرفی طبی دارد نه اینکه نکته اش شرعی باشد. می فرماید اگر دست آدم بریده و مرتب خون می آید و می خواهد وضو بگیرد چه کار کند راهش این است که دستش را در آب کر مثل آب حوض قرار دهد و روی بریدگی فشار دهد وقتی که فشار داد رگ ها از کار می ایستند و بعد که دستش را رها کرد خون بیرون نمی آید. تا این خون ها از مویرگ ها بیرون بیایند چند ثانیه ای طول می کشد می فرماید در همان فتره به نیت وضو دستش را در می آورد. پس یک لحظه آب کر به نیت وضو به آن رسید و خون هم نبود و همین هم کافی‌است. اگر بعدش دوباره خون بیاید اشکالی ندارد. این مساله شرعی نبود بلکه مساله ای طبی بود. علتش این است که اگر به مویرگ ها فشار بیاوریم، خون در آنها نمی آید و بعد که دستمان را رها کردیم تا بخواهد خون عبور کند و بیرون بیاید، چند ثانیه ای طول می کشد.

[حکم وضو در تنگی وقت]

مساله. اذا ضاق الوقت بحیث لو توضأ وقعت الصلاة مقدار منها فی خارج الوقت وجب عليه التیمم.

می فرماید که آدم به وقتش نگاه می کند و می بیند آفتاب در حال طلوع است تا بخواهد وضو بگیرد به نماز نمی رسد و آفتاب زده است، باید تیمم بگیرد و نماز بخواند. اما اگر مساوی بود باید وضو بگیرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo