< فهرست دروس

درس فلسفه تفسیر استاد مرتضی جوادی‌آملی

1401/06/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فلسفه تفسیر

 

اين ادامه جلسه اولي است که در جمع دوستان در سال تحصيلي 1401 ـ 1402 به عنوان فلسفه تفسير داريم و اميدواريم که إن‌شاءالله اين بار يک بار علمي بيشتري را و افزون‌ترين را ايجاد کند. ما در سال گذشته در دوره اولي که اين بحث را داشتيم با دوستان مباحثي را مطرح کرديم که اين جزء محصول آن بحث‌ها است و يکي از دوستان و فضلاي خود درس زحمت کشيدند و پياده کردند و ما هم بررسي کرديم و گرچه فرصت تحقيق نبود ولي به همين ميزان بحث‌ها را جلو برديم. ولي إن‌شاءالله مي‌خواهيم که در اين جلسه اين فضا را تکميل کنيم و مي‌خواهيم إن‌شاءالله يک محصولي از اين جلسه بدست بيايد که فضاي بحث فلسفه تفسير را إن‌شاءالله براي هم اين دوره‌ها و آينده‌ها يک مقدار با روشني بيشتر و وضوح بيشتري داشته باشيم.

حالا که اين امکانات الحمدلله هست و ما مي‌توانيم با همگرايي که در اين بحث‌ها داريم مباحث را مطرح کنيم، چه خوب است که استفاده بشود. مي‌خواهم که در اين جلسه تعيين کنيم دو تا بزرگوار بروند و پيشينيه اين بحث را بررسي کنند براي ما بياورند و کنفرانس بدهند که تاکنون مباحثي که در باب فلسفه تفسير گفته شده چيست؟ حالا براساس ذوقي که دوستان دارند اين يک کار پژوهشي است و الزامي هم تقريباً هست که ما داشته باشيم.

من با جستجوئی که کردم در اينترنت و اينها، مقالاتي را ديدم، ولي سطح اين مقالات با آنچه که ما داريم گفتگو مي‌کنيم و از آن سخن مي‌کنيم و در دامنه انديشه‌هاي حاج آقا اينها را يافتيم متفاوت است همين کارهاي معمولي است خدا رحمت کند مرحوم صدر المتألهين در مقدمه تفسير خودشان فرمودند که ما به دنبال چه هستيم در تفسير؟ اگر به دنبال همين معاني و الفاظ و عبارات و اينها هستيم که مباحث ترتيبي و تجويدي و اين‌گونه از بحث‌هاست اينها کار ما نيست يعني اين بحث‌هاي بالاخره تفسيري است خيلي از ادبا در حقيقت براساس همين تفسير مي‌کنند لغت را ادبيات را معاني و بيان و بديع را اينها همه که در بحث مثلاً اعجاز خودش نقش‌آفرين است و بسياري از بحث‌ها استفاده کرده‌اند اما اينکه آيا ما در اين حد متوقف بشويم نه! آنچه که انتظار يک مفسر است و يک مفسري که از نگرش حکمي دارد کلامي دارد عرفاني دارد حتي اجتماعي و اخلاقي و تربيتي دارد نوع نگاه متفاوتي است ما بايد امروز اين تفسير را به صحنه اجتماع بياوريم به صحنه سياست ببريم به صحنه اقتصاد ببريم ببينيد حالا نه به معناي اينکه ما بخواهيم از قرآن اقتصاد و سياست اين چناني را، ولي مباني آنها اصول آنها راهبري آنها و افقي که بايد بيانديشند را از طريق قرآن وارد بکنيم.

سرّ اينکه واقعاً قرآن در اين طول اين هزار سال خيلي به صحنه نيامد آن ارتباطي که ما بايد بين قرآن و جامعه قرآن و اقتصاد قرآن و سياست قرآن و فرهنگ قرآن و تربيت ايجاد مي‌کرديم نبوده اما اکنون با اين مباحثي که مثل مرحوم علامه طباطبايي به ميدان آورد خدا رحمت کند واقعاً يک دري گشوده شد که خيلي فضاهاي ديگر ديده شده و حاج آقا هم اين بحث را ادامه دادند و الآن بايد اين بحث‌ها به گونه ديگري باشد.

از بين دوستاني که تشريف دارند کدام يک از شما که دو نفر باشيد و هر دو هم إن‌شاءالله يک کنفرانس خوبي را ارائه بدهيد که ما هر اندوخته‌اي که تاکنون در باب فلسفه تفسير چون برخي کتاب‌هايي نوشتند و مقالاتي نوشتند و رساله‌هايي هست و اينها البته شايد خيلي قوي نباشد ولي موجودي آنچه که در اين رابطه هست، اينها بايد ديده بشود. بعضي از اين کتاب‌ها هم کتاب‌هايي است که در حقيقت يا تحقيقاتي است که شايد در فضاي فلسفه تفسيري نباشد من ديدم يک کتابي است که گرايش‌هاي تفسيري را مثلاً تفسير باطن‌گرايي يا تفسير مثلاً اخبارگرايي و امثال ذلک را ديده‌اند ولي ما شايد به اين حد گسترده نخواهيم آنها را ببينيم ولي دوستان به لطف الهي يک گزارشي از اين مجموعه داشته باشند و هر آنچه را که خوب تشخيص بدهند که بايد راجع به آن صحبت شود هم مي‌تواند محور گفتگو باشد و زمينه براي اينکه ما بيشتر راجع به آن سخن بگوييم هست.

نمي‌دانم کدام يکي از دوستان!

 

پرسش: ... چه چيزي را بخواهيم کنفرانس بدهيم يعني سرفصل‌ها چه چيزي باشد من مي‌توانم داوطلب باشم.

پاسخ: بله، ما براي هر مقاله‌اي يا هر رساله‌اي مي‌گويند پيشنيه تاريخي چيست؟ اين پيشينيه تاريخي را ما در ارتباط با فلسفه تفسير ببينيم.

 

پرسش: يعني فلسفه تفسير از کي شروع شده؟

پاسخ: از کي شروع شده و الآن چه مايه‌هايي در اين رابطه جمع‌آوري شده و اولويت‌هايي که در اين مسائل بوده اين خيلي کمک مي‌کند و جامعه ما را يعني اين جمع را که ما إن‌شاءالله مي‌خواهيم اين جمع محصول کارش فقط همين هفت هشت نفر نباشيم اين بحث اين‌جوري باشد که يک جزوه‌اي تبديل بشود به يک کتابي تبديل بشود به يک منبعي تبديل بشود که بتواند ما مسير خودمان را داريم مي‌رويم ببينيد اين مسيري که بنده مثلاً امروز دارم راجع به آن صحبت مي‌کنم ما مي‌توانيم حرف‌هاي حاج آقا و بزرگان خودمان را اساتيد خودمان را در حول مسائل تفسيري وارد کنيم و همه اينها را هم جزء فلسفه تفسير مي‌دانيم ما به ضرورت تفسير بايد برسيم به اهميت تفسير بايد برسيم به جايگاه تفسير که يکي دو جلسه کافي مي‌خواهد جايگاه تفسير و مناسبات دانش تفسير با ساير دانش‌ها مسائلي است که واقعاً بايد در اين رابطه گفته بشود و بسياري از مسائلي که ما در اينجا آورديم و بناست که إن‌شاءالله يک بحثي ما در اينجا داشتيم مفصل بود تحت عنوان قلمرو تفسير که تفسير تا کجا بايد جلو برود؟ و مباحثي که اينجاست حالا إن‌شاءالله يک بحثي هم مطرح بود در بحث فلسفه تفسير تحت عنوان حالا شايد شما اگر به لطف الهي بخواهيد بحث امکان تفسير است اصلاً بعضي مي‌گويند که آيا تفسير اصلاً امکان دارد يا ندارد؟ امکان تفسير! مسائلي است که در حقيقت ما را يکي از مسائلي که إن‌شاءالله ما بايد راجع به آن خيلي فکر کنيم و مطالعه کنيم و حرف بزنيم مسئله تفسير قرآن به قرآن است.

 

اين تفسير قرآن به قرآن به تعبير حاج آقا هنوز شناخته نشده است ما فکر مي‌کنيم که اگر براساس معجم المفهرس يا امثال ذلک برخي از الفاظ را کنار برخي نشانديم يا مطلق را کنار مقيد نشانديم يا عام را کنار خاص نشانديم ناسخ را کنار منسوخ نشانيدم فکر کرديم که تفسير قرآن به قرآن اين است اصلاً اين نيست اينکه مرحوم علامه شما مي‌بينيد يک آيه را که مطرح مي‌کند پنجاه تا آيه را ولو الفاظش اصلاً به هم نخوانند کنار هم مي‌گذارد و در فهم معناي يک آيه از همه اين آيات دارد استفاده مي‌کند روح قرآن را از ابتداي سوره مبارکه «فاتحة الکتاب» تا آخر «و الناس» در اختيار دارد و جلو مي‌آورد و با آنها دارد تفسير مي‌کند که اصلاً هيچ روايتي را هيچ برهان عقلي را بکار نمي‌گيرد و اين تفسير قرآن به قرآن را دارد و اين را در حقيقت معيار قرار داده اين را بايد خوب بشناسيم.

مرحوم علامه طباطبايي در مقدمه شما ملاحظه بفرماييد مقدمه تفسير الميزان آن مقدمه را حتماً بايد بخوانيم از آن کتاب‌هايي است که مرحوم علامه مي‌فرمايد که اين تفسير نور است و تفسير قرآن به گونه‌اي است که براي فهم معناي خودش نيازي به هيچ چيزي ندارد بعضي مي‌گويند که آقا! مگر تفسير قرآن مگر خود قرآن را نمي‌گوييد نور است نور را مي‌خواهيد چگونه تفسير کنيد؟ مي‌گوييد که احسنتم! قرآن نور است، ولي اين مجموعه نور است اين مجموعه نور است و الا اگر بخواهيد جدا کنيد در اينجا آيات محکم است متشابه است عام است خاص است گاهي وقت‌ها به صورت يک برهاني آمده صغري در يک آيه است کبري در يک آيه است شما صغري را فقط توجه کنيد بدون کبري و يا کبري را بدون صغري نمي‌توانيد يا مقدم در يک آيه است تالي در آيه ديگر است کل قرآن نور است و ما داريم چکار مي‌کنيم؟ داريم با تفسير قرآن به قرآن آن نور را براي خودمان داريم روشن مي‌کنيم ما از بيرون نمي‌آوريم امکان تفسير به اين معناست که حالا إن‌شاءالله اين بايد روشن بشود.

گفته قرآن نور است نه اين آيه نه آن آيه، اين آيه اگر باشد بسياري از آيات است که معاني ظاهري‌اش را ما بخواهيم بگيريم با جبريه جور درمي‌آيد با معتزله و اعتزالي جور درمي‌آيد يا با مجسمه جور درمي‌آيد! اگر ﴿و جاء ربک و الملک صفا صفا﴾ را شما در کنار ﴿ليس کمثله شيء﴾ نگذاريد چه مي‌شود؟ اگر ﴿تذل من تشاء تعز من تشاء﴾ را کنار آيات ديگر نگذاريد يا ﴿و ما يشاؤون الا عن يشاء الله﴾ را نگذاري چه در مي‌آيد؟ آن آيات است که اين آيات را تفسير مي‌کند.

بنابراين ما وقتي مي‌گوييم تفسير قرآن آن هم تفسير قرآن به قرآن اين نکته را داشته باشيد از مسائل کليدي است که در بحث‌هاي آينده راجع به آن فکر کنيم. خيلي مي‌گويند که امکان تفسير نداريم ما، براي اينکه اين خودش نور است. آيات الهي نور هست، اما آن نوري است که در کنار آيات ديگر اين نور ديده مي‌شود اين ﴿و جاء ربک﴾ در کنار ﴿ليس کمثله شيء﴾ ديده مي‌شود اين ﴿تعز من تشاء و تذل من تشاء﴾ در کنار ﴿و الله يعز من يشاء و ما يشاؤون الا ان يشاء الله﴾ و بسياري از آيات ديده مي‌شود وگرنه سر از جبر درمي‌آورد وگرنه سر از اعتزال و تفويض در مي‌آورد وگرنه سر از تجسيم درمي‌آورد!

جنگ 72 ملت همه را عذر بنه ـ چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند

اين جنگ 72 چرا؟ مستقيم نگاه کرده به آيه ﴿جاء ربک﴾، با آيه ﴿الرحمن علي العرش استوي﴾ با آيه فلان و فلان اين‌جوري نگاه کرده و بعد گفته خدا اين‌جوري است يا فلان! اين نيست. پس دقت کنيد قرآن بتمامه نور است و مرحوم علامه طباطبايي که تفسير قرآن به قرآن دارد مي‌نويسد يعني همه آياتي که مفسر آيات ديگر هستند را کنار هم مي‌نشاند و مي‌گويد اين آيه براساس قرآن اين را مي‌خواهد بگويد قرآن سراسر نور است و اين سراسر نور بودن را بايد ما در کنار هم ببينيم او که قرآن‌شناس است اين را ديده است و آمده کنار يک آيه پنجاه تا آيه ديگر را ديده است.

يک وقت است که شما از بيرون مي‌خواهيد قرآن را روشن کنيد، حالا يا برهان نقلي باشد يا کشف و شهود باشد يا حتي روايتي باشد و امثال ذلک، يک وقت نه، خود قرآن دارد خودش را تفسير مي‌کند معنا مي‌کند و بيان حقيقت خودش را مي‌کند اين هم از مسائلي است که اين‌جوري است.

بنابراين آنچه که الآن از دوستان متوقع است حالا در اين فضا من مي‌خواهم موضوعات ديگري را با ساير دوستان داشته باشيم چون به هر حال از همين جلسه اول فضاي تحقيقي خودمان را براي آينده روشن کنيم اين است. ما در جلسه قبل چنين کاري کرديم ولي در اواسط کار برنامه بود ولي اين اواسط را ما بهتر اين است که از همين اول موضوعات کلان را مشخص کنيم و اين مسئله را داشته باشيم.

بنابراين اين مسئله است که به لحاظ پيشينيه تاريخي است. ديگر عنواني که ما إن‌شاءالله دوست داريم بررسي کنيم دوستان هم به عنوان مسئله جدي هست همين بحث امکان تفسير بلکه ضرورت تفسير است. آيا تفسير قرآن امکان دارد؟ اگر امکان دارد آيا ضرورت هم دارد يا ندارد؟ اين هم به عنوان يک پروژه است. شما مي‌فرماييد تنهايي مي‌توانيد إن‌شاءالله اين کار را انجام بدهيد؟

من مسير خودم را مي‌آيم ولي همراهي شما در اين کلاس يک محصول جديدتري را ارائه مي‌کند قطعاً اين‌جوري است. إن‌شاءالله باهم دنبال مي‌کنيم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo