< فهرست دروس

درس آیات الاحکام

استاد حاجی محمّد

93/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نجاست کفّار و مشرکین و اهل کتاب :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ ﴿التوبة، 28﴾
مُشرک کسی است که برای خداوند در عبادت شریک قرار می دهد، از ماده شرک از باب إفعال بمعنی قرار دادن شیئی بر صفتی چنانچه ابن عصفور نحوی در کتاب المُمتع فی التصریف گفته،[1]بنابراین معنای آیه شریفه: وَ لاَ يُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ﴿الكهف‌، 110﴾ می شود: ولایجعل احداً شریکاً لله بسبب عبادته. و حرف باء برای سببیّت است و اگر بمعنی فی قرار داده شود چانچه ابتداءً به ذهن میآید معنی برعکس می شود، یعنی دیگری را در عبادت خداوند شریک خودش می گرداند یعنی: همراه دیگری خداوند را عبادت می کنند و این موجب ضلالت نیست. و کسی که آشکارا شرک میورزد همان بت پرست است و امّا یهود و نصاری موحّد هستند یعنی نسبت یگانگی به خداوند می دهند وامّا آیه شریفه: وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذٰلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ﴿التوبة،30﴾ گویا فرقه ای از این دو مذهب آن زمان در شبه جزیره عربستان ساکن بودند که چنین گمراه بودند و مسلّماً چنین عقیده ای شرک است چنانچه خداوند در این آیه فرموده: اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلٰهاً وَاحِداً لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِکُونَ‌ ﴿التوبة، 31﴾ ودر انجیل های موجود در زمان ما نیز اگر جستجو شود حتّی یک مورد هم یافت نمی شود که عیسی را خدا و یا پسر خدا بعنوان زاییده خدا توصیف کرده باشد، بله لقب پسر به عیسی داده شده ولی بعنوان احترام و قرب منزلت عیسی نزد خداوند، چنانچه در زمان ما نصاری قائل به توحید هستند و عیسی سلام الله علیه را شفیع و وسیله اجابت دعا می دانند همانطور که ما پیامبر و ائمّه را شفعاء عندالله می دانیم و به آنها متوسّل می شویم، بنابراین یهود و نصاری از مشرکین خارج هستند چنانچه این آیه شریفه نیز آنان را خارج می داند: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ﴿الحج‌، 17﴾ خداوند تصریح نموده که در قیامت احکام جداگانه دارند چنانچه در ذکر نیز هرکدام جداگانه ذکر شده اند و این حکایت از جدائی احکام دارد. پس حکم نجاست در آیه: إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ، شامل اهل کتاب نمی شود مگر فرقه ای از آنها که مشرک شده اند چنانچه اشاره شد و چنانچه فرقه ای از مسلمانان هستند که بسبب
غلوّ در ائمّه علیهم السلام کافر و یا مشرک شده اند مثل کسانی که گویند: خداوند ائمّه سلام الله علیهم را خلق کرد و سپس امر خلقت را به ایشان واگذار کرد،[2] و قطعا این گروه مشرکند و چنانچه گروهی نیز امیرالمؤمنین سلام الله علیه را خدا دانستند و قطعاً کافر شدند چناچه حضرت امیر نیز حکم به قتل آنان داد.[3] و با اثبات تفرقه بین اهل کتاب و مشرکین دانسته می شود اجماعی که ابن زهره رحمه الله در کتاب غنیه ی در یکسان بودن حکم مشرکین و اهل کتاب ذکر کرده،[4]اعتباری ندارد وبعبارت دیگر فقهاء اجماع بر غلط داشته اند و بنابرآنچه ذکر شد در مثل این آیه شریفه: قَاتِلُوا الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لاَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ ﴿التوبة، 29﴾ حرف من باید حمل برمعنای تبعیض شود نه تبیین و نظیر آن این آیه است: إِنَّ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَ الْمُشْرِکِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ﴿البينة، 6﴾ ظاهر از اعراب الْمُشْرِکِينَ جرّ بنابر عطف بر اهل کتاب است و یا نصب بنابر عطف بر محلّ اسم إنّ، و بنابر آنچه گفتیم که بعضی از اهل کتاب کافرند و من حمل بر معنای تبعیض می شود، جرّ مشرکین صحیح نیست بلکه منصوب است یا بنابر عطف بر اسم إنّ و یا مفعول معه، پس معنی می شود: بعضی از اهل کتاب که کافرند همراه تمام مشرکین در جهنّم هستند. (والله تعالی هو العالم)
و از فقهاء پیشین آنان که قائل به طهارت اهل کتاب بودند ابن جنید و ابن ابی عُقیل رحمهما الله[5] و از معاصرین آیت الله سیستانی وآیت الله صانعی و آیت الله صادقی تهرانی هستند.[6]و مجوسیان نیز اگر مراد زردشتیان باشند اهل کتابند (البتّه اگر ثابت شود زردشت پیامبر الهی بود) و موحّد و اگر غیر اینان باشند کافرند و زبیدی در تاج العروس گفته: مجوس همان زردشت نیست چنانچه بعضی گفته اند زیرا زردشت فارسی بعد از ابراهیم سلام الله علیه بوده و آیین مجوس قبل از ابراهیم است و زردشت آنرا

بازنگری کرد و برآن اضافاتی کرد و اصل کلمه مجوس، منج کوش است (معرّب تنگ گوش) یعنی کوچک گوش و آن شخصی بود که مؤسّس مذهب مجوس است. [7]
و بعضی دیگر گفته اند: مجوس معرّب کلمه: مو گوش است که اسم مؤسّس یکی از مذاهب در قوم ماد قبل از زردشت بود و پیروان آن با دین زردشت دشمنی داشتند و چون مادها در بلاد عرب به موگوش معروف بودند بعد از اسلام نیز عرب ها اسم موگوش را بعد از تعریب به مجوس، به پیروان دین زردشت اطلاق کردند بنابراین زردشتیان مجوسی نیستند.


[1] الممتع فی التصریف /127.
[2] شیخ مفید – تصحیح الاعتقاد / 131.
[3] همان.
[4] الغنیه ی / 551.
[5] مدارک الاحکام / ج2/295.
[6] توضیح المسائل آیت الله سیستانی/ مسأله : 103 و آیت الله صانعی / مسأله : 108 و آیت الله صادقی تهرانی / مسأله : 47.
[7] تاج العروس / ج16/ص495.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo