< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دوران الامر بین الاقل و الاکثر

اشکال به دو جواب شیخ انصاری ره

جواب اول این بود که این بیان شما انعکاس ندارد، جامع جمیع مبانی نیست صاحب کفایه در مقام اشکال بر این جواب اول حاصل فرمایششان این است که: شما برای تخلص از این اشکال تارةً سراغ مذهب اشعری رفتید، رد شما ربطی به اصل اشکال ندارد، بنا بر مسلک عدلیه که ملاک را قبول دارند چه می فرمایید. قبول نداشتن اشعری چه ربطی دارد به کسی که ملاک را قبول دارد. شما مصب اشکال را ببینید که کجاست. اشکال بر مسلک عدلیه است، شما می فرمایید غیر عدلیه ملاک را قبول ندارند، مستشکل می گوید ما بر اساس مسلک عدلیه وارد شدیم. و اشکالی که در رفتن سراغ مسلک اشعری بر شیخ رض وارد بود، در رفتن به سراغ قلیل از عدلیه هم وارد هست. ثانیاً این آقایی که می گویید ملاک در نفس امر می تواند وجود داشته باشد، نمی گوید متعین هست که حتماً در خود امر باشد. این قائل می گوید در متعلق و مأمورٌ به هم می تواند ملاک باشد. اگر این را قبول دارد، بحث تحصیل غرض به وجود می آید که با اتیان اکثر قطعی است با اقل خیر.پس این جواب اول مرحوم شیخ انصاری از اشکال فایده ای نداشت، جواب دوم که در حقیقت جواب حلی است. مرحوم شیخ فرمودند در باب عبادات فرق دارد با باب توصلیات. تعبدیات باید به قصد وجه اتیان بشود. در عبادات آن مقداری که وجه اجزاء برای شما معلوم هست، آوردن آن مقدار برای شما میسور، ولی جزء مشکوک را قطع ندارید که جزء واجب هست، پس به قصد وجوب نمی توانید اتیان بکنید. و اگر به قصد وجوب اتیان بکنید، تشریع شده است. پس در عبادات که قصد وجه شرط است نسبت به جزء مشکوک امکان احتیاط نیست، برای خاطر اینکه اگر جزء مشکوک را بدون قصد وجه بیاورید عبادیت محقق نشده و در آنجا هم احتیاط به ترک جزء دهم می شود که تشریع نکرده باشید. این بیان مرحوم شیخ انصاری رض بود که بنابرین در باب عبادات که از موارد مورد بحث ما هست، با اتیان به اکثر احتیاط را حاصل نکرده ایم، چون باید با قصد وجه بیاوریم، و حال این که یقین نداریم.

5 اشکال به جواب دوم

اولاً ما در باب عبادات آنچه را که دخیل می دانیم در صدق عبادت که نتیجةً مصلحت و ملاک نصیب شخص می شود این است که به قصد امتثال بیاورد. اگر به قصد امتثال یعنی امر مولا آورد، در این صورت این شخص مصلحت گیرش می آید و استحقاق ثواب دارد، اما آیا قصد امتثال متوقف بر این است که به قصد وجه بیاورد؟ شما گفتید متوقف است بر این که به قصد وجه اتیان بشود، و چون وجه جزء مشکوک را نمی داند، در حقیقت تشریع کرده است، و بدون قصد وجه هم عبادت نیست. امتثال فی الجمله امر را کرد کافی است که بگوییم این آقا قصد امتثال کرده است.

قصد امتثال را عرض کردم که متوقف بر قصد وجه نیست، اگر دخیل بدانیم قهراً از شک در مکلَّفٌ به که امکان احتیاط درش باشد خارج می شود. بلکه این جا باید عمل را تکرار کند تارةً بدون جزء مشکوک بیاورد و أخری با جزء مشکوک. نظیر جایی که متباینین باشند، و حال این که بحث ما در اقل و اکثر ارتباطی است و احتیاج به تکرار نیست. ما جایی بحث می کنیم که آوردن جزء مشکوک به مقتضای احتیاط است ولی منضماً به سائر اجزاء، نه مستقلا. اگر بنا باشد قصد وجه را در صدق امتثال دخیل بدانید با این که علم ندارد، یک طرف قضیه این است که احتمال تشریع هست. با توجه به این که جزء مشکوک وجوبش را نمی دانید ولی به قصد وجوب بیاورید، بله احتیاط در ترک او می شود. بنابرین از این جهت خللی ایجاد نشد. پس اساس جواب دوم شیخ انصاری رض مبنی بر چیزی است که حتی خودشان هم قبول ندارد آیا قصد وجه را دخیل می دانید؟ خیر، در موارد متعدده ذکر فرموده اند که قصد وجه واجب نیست و دلیلی بر وجوب نداریم.

اشکال دوم صاحب کفایه این است که بر فرض قصد وجه را معتبر بدانیم، و به تعبیری جزم به نیت در عبادت شرط باشد. یعنی در باب عبادت تردید در نیت فایده ندارد، منظور از این که جزم به نیت در عبادت شرط هست یعنی چی؟ یعنی قصد وجه لازم هست؟ اگر این باشد به درد شما می خورد. ولی معنای جزم به نیت در عبادت این نیست که در هر جزئی از اجزاء عبادت بگویید این جزماً واجب هست، بلکه منظور این است که فی الجمله باید جزم به وجوب عمل داشته باشید. جزم به وجوب فی الجمله هم در اتیان اقل موجود هست هم در اتیان اکثر. عنوان جزم به نیت هم معنایش این نیست که همه اجزاء باید به قصد وجوب آورده بشود. بلکه همان وجوب فی الجمله کافی است. ادعای عبادت را باید به قصد وجوب نفسی بیاوریم. و واضح است که اتیان اکثر به قصد وجوب نفسی بمکان من الامکان. نه مشیراً الی جمیع الاجزاء، بلکه به نحو المجموع، این عمل من حیث المجموع واجبٌ اشکالی ندارد. پس مبنای جواب دوم شما بر التزام به قصد وجه به معنای غلطی است که خود شما هم قبول ندارید، اگر اساس جواب بر یک مدعای مردود هست جواب هم قهراً مردود خواهد بود.

و ثالثاً ما همانطوری که عرض شد، قصد وجه را نه در اجزاء قبول داریم و نه در اصل عبادت قبول داریم. تحرک به جهت تحریک مولا هست، این معنا کافی است. و رابعاً کلام شما در باب تعبدیات جاری است، ولی بحث ما در اقل و اکثر ارتباطی مطلق هست، در توصلیات چه می کنید. آنجا حتی قصد الامتثال هم لازم نیست، نفس عمل باید انجام بشود. با غسل تطهیر ثوب انجام می شود و قصدی لازم نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo