< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

98/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلف مبیع/ بررسی پرداخت اعلی القیم

0.0.1 -عدم اثبات اعلی القیم بعد تلف

برای خاطر این که عنوان ید دیگر تمام می شود. یعنی استیلاء این از زمان غصب بوده تا زمانی که تلف بشود. بعد از تلف شدن دیگر عینی نمانده که استیلاء بر او بخواهد داشته باشد. لذا عهده او مشتغل می شود به بدل، لذا زمان اداء را ما نباید معیار قرار بدهیم. تا زمان تلف میزان هست. حالا اگر قائل به اعلی القیم تا زمان تلف شدیم، همین اعلی القیم بر عهده اوست، و لو این که بعد از زمان تلف، تا زمان اداء قیمت پایین بیایید. و اگر قیمت بالا هم برود از اعلی القیم در سابق، اون هم بر عهده این آقا نیست. لازم نیست اعلی القیم بعد از تلف را بدهد.

در باب قرض همین طور است. علت این که بعضی قائل شده اند و قائل هم زیاد دارد، اگر ولی را انسان قرض کرد و مدتی گذشت، ارزش سوقیه پول پایین آمد، جمع کثیری گفته اند همان پولی را که گرفت باید برگرداند. چرا؟ جهت و علتش این است که این شیء آمد کلی بر عهده او آمده است. این امر کلی را بر هر مصداقی از یک میلیون تطبیق کند کفایت می کند.

حالا، در اثبات اعلی القیم بعضی مطلب آخَری را گفته اند که این را عرض بکنیم و مطلب تمام بشود. و آن این است که گفته اند ارتفاع یا تنزل قیمت تابع کثرت و قلت راغب هست، چون خیلی مشتری دارد (به قول بازار)، این قیمت بالا می رود، اگر مشتری کم باشد، قیمت پایین می آید. طرف می خواهد بفروشد می آورد پایین هی پایین تر تا بفروشد. مثل بلیطی که می فروشند. هی می آورند پایین تا یک حدی از آن پایین تر دیگر نمی آورند، تا دید مشتری پیدا شد، می بینید جهشی می برد بالا. این بر اساس کثرت و قلت راغب هست.

در این جا هم ادعاء کرد اند منشأ ارتفاع قیمت کثرت راغب هست، و اگر کثرت راغب باشد معلوم می شود که خود شیء خیلی تغییر در ارزش پیدا نکرده است، لذا باید بگوییم این ارتفاع قیمت مورد ضمان نباشد پس اگر منشأ ارتفاع قیمت کثرت راغب، و تنزل قیمت را قلت راغب بدانیم، باید بگوییم ارتفاع قیمت بر عهده ضامن نباشد.

اولاً همیشه این طور نیست که منشأ ارتفاع قیمت کثرت راغبین باشد. بعضی از جنس ها گاهی اوقات، مثلاً دواهای گیاهی راغبی ندارد، ولی از اصل زمینه اش کم هست در بازار. بلکه راغب هم کم دارد، ممکن است یک راغب پیدا بشود، ولی همان یک راغب را حسابی سر کیسه می کنند. پس قلت وجودی شیء هم گاهی از اوقات منشأ می شود برای بالا رفتن قیمت. چون کم هست در بازار یا خیلی به ندرت پیدا می شود، لذا قیمت را بالا می برد. پس کثرت رغبت و راغب منشأ ارتفاع قیمت همیشه نیست. گاهی اوقات کمیابی هم برای ارتفاع قیمت منشأ می شود. حالا کمیابی حقیقی باشد یا کاذب باشد فرقی نمی کند.

0.0.2 -دلایل بر اعلی القیم

راه اثبات ضمان نسبت به ارتفاع قیمت، کثرت راغبین یا قلت وجودی شیء نیست. بلکه ما عمدةً به حدیث ید تمسک می کنیم. در حدیث ید میزان این است که این جنس زمانی که قیمت بالا رفت، منشأ بالا رفتن قیمت هر چه باشد، تحت ید این آقا بوده یا نبوده؟ اگر ید این آقا بر آن جنس بوده، دیگر منشأ گرانی اش هر چی باشد، راغب زیاد دارد، تبلیغات زیاد کردند، یا کم وجود دارد، فرقی نمی کند در همه صور این شیء گرانی قیمت در مدتی بوده که ید این شخص بر آن جنس بوده است و ما دامی که ید این شخص، چون عدوانی هست، بر او باشد، ضمان بر عهده او ثابت خواهد بود. الا این که ما اشکال کنیم به این که در مورد ضمان ارتفاع قیمت را از اوصاف شیء خارج بدانیم.

کسانی که منکر اعلی القیم اند می گویند: ضمان نسبت به ما قبل زمان تلف، ضمان تعلیقی نسبت به قیمت هست. یعنی اگر از قیمیات هست معلقاً علی التلف قیمت می آید. پس تا قبل از تلف انتقال به بدل نشده بود، در آن زمان خود عین بر عهده این آقا بود، اگر خود این عین بر عهده این آقا بود چرا سراغ بدل او برویم.

دربحث ما به التفاوت صحیح و معیب می گویند زمانی که عیب حادث شد ببینید که ما به التفاوت چقدر بوده است. این ما به التفاوت ر ا باید بدهد، قبلش را چرا بدهد؟ در این جا هم هم همین طور. ارتفاع قیمت بالاتر از اوصاف که نیست، تا زمانی که شیء خودش هست، و وصفش هم وجود دارد، سراغ بدل و ما به التفاوت نمی روند؛ زمانی سراغ ما به التفاوت یا بدل می روند که شیء از بین رفته باشد. زمانی که شیء از بین رفت انتقال الی البدل هست، اینجا بر عهده او می آید قیمت همین زمان تلف، پس چه حساب دارد بگوییم اعلی القیم؟

فرض این است که قیمت بدل عین هست نه این که وصف عین. همانطور که مثل در مثلیات بدل عین هست، قیمت هم در قیمیات بدل عین هست. جمع بین بدل و مبدل که صحیح نیست. لذا انتقال من المبدل الی بدل زمانی هست که مبدل نباشد و آن زمان تلف هست.

قائلین به ضمان به اعلی القیم از زمان غصب تا زمان تلف از این اشکال باید پاسخ بدهند. چون فعلیت اعلی القیم به تلف در زمان اعلی القیم هست، و در آن زمان حسب الفرض تلف نشده بود. بله اگر آن موقع تلف می شد، نه به خاطر این که اعلی القیم هست. بلکه به خاطر این که قیمتش در آن موقع این قدر بوده است، و بدل در آن موقع این قدر بوده است ضامن است. فرق هست که ما اعلی القیم را به عنوان بدل در زمان ارتفاع قیمت و تلف شیء در زمان ارتفاع قیمت بدانیم، یا اعلی القیم را به خاطر این که خودش موضوعیت دارد و ملاک او هست، مضمون بدانیم.

پس بنابرین بر فرض حدیث ید را هم مستند قرار بدهیم، مواجه با این اشکال می شویم. که وصف اعلی القیم بالاتر از وصف صحت که نیست، چون در این که قیمت از اوصاف باشد اختلاف بود. مشهور و معروف می گویند قیمت جزء اوصاف نیست، کاری به قبل و بعد نباید داشته باشیم.

خب، اعلی القیم هم اگر در زمان ارتفاع قیمت تلف شد، شما بیاید در نظر بگیرید ارتفاع قیمت چقدر هست و بدهید. ولی اگر در آن زمان تلف نشد، و زمان تلف تنزل قیمت بود (ببینید فرق این جاست) اینجا نمی خواهیم بگوییم اعلی القیم بر ذمه هست، اصلاً نه کاری به اعلی القیم داریم و نه ادنی القیم. بلکه می گوییم در زمان تلف باید انتقال به بدل بشود، کی زمان انتقال به بدل کی فعلیت می یابد؟ زمان تلف. قبل از تلف، مبدل خودش هست، با وجود مبدل که سراغ بدل نمی روند. بعد از تلف، زمان انتقال الی القیمة هست. پس زمان تلف و فعلیت انتقال الی البدل را باید در نظر بگیرید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo