درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
99/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / بررسی وجه، کفیّن و قدمین / بررسی ادله قائلان به جواز کشف
یکی از بحثهایی که در مسئله فقه حجاب تمام شد، بحث جواز الزام و عدم جواز الزام به حجاب بود. ادله طرفین بررسی شد. من حیث المجموع آن مواردی که الزام و اجبار بر آن قطعی است و از روایات هم برداشت میشود مواردی مثل ظلم و بدعت و امثالهم بود، اما نسبت به بحث حجاب اینطور نتیجه میگیریم که اگر عدم رعایت آن سر از بیبندوباری و القاء فساد در جامعه درآورد و همچنین امنیت اجتماعی جامعه را در خطر بیاندازد، الزام معنا دارد و الّا الزام و اجبار نیازمند دلیل واضحتری میباشد.
بررسی محدوده حجاب بانوان و آقایان
بحث بعدی محدوده حجاب است که باید مطرح شود.
گفتیم اصل حجاب از ضروریات دین مبین اسلام است چه برای زن و چه برای مرد؛ سپس باید بحث کنیم که مقدار حجاب به چه میزان است؟ ابتدا محدوده حجاب نسبت به بانوان را اشاره میکنیم و در آن محدوده هم موارد اختلافی را بیان میکنیم.
یکی از موارد اختلافی بحث وجه و کفین و قدمین است. وجه یعنی قرص صورت و کفین یعنی از سر انگشتان تا مچ دست و قدمین نیز هم از مچ پا تا سر انگشتان پا را میگویند. باید این سه محدوده را همراه با ادله آنها بررسی کنیم.
در بحث قدمین بعضی از آقایان قائل به عدم وجود ستر هستند و برخی هم قائل به وجوب ستر هستند.
نکته: الان کاری به محدوده حجاب در نماز نداریم، چراکه پوشش زن در نماز موارد خاص خودش را دارد که ولو هیچ نامحرمی هم نباشد باید آن شرایط را رعایت کند.
ادله قائلان به جواز کشف قدمین
﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمناط يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ... ﴾[1]
کیفیت استدلال
ابتدا باید ببینیم کلمه زینت به چه چیزی اطلاق میشود که باید آن را بپوشاند، لا یبدین یعنی باید بپوشاند، ما ظهر منها چیست که استثنا از لایبدین است؟
معانی زینت
آن چه دلالت بر حسن و تحصیل شی دارد (معجم مقاییس اللغة).
در (مفردات) این طور آمده که زینت گاهی قوه بدنی است، مانند: قدرت و گاهی خارج از بدن است، مانند: مال و ثروت و جاه.
در (مجمع البحرین) این طور آمده که ما یتزین به الانسان. یعنی آنچه انسان خود را به وسیله آن میآراید، مانند: زیورآلات و در حقیقت خارج از بدن هستند.
حال به بررسی واژه زینت در قرآن میپردازیم،
﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾ [2] انسان زینت است، مال انسان زینت است.
﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾ [3]
﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ﴾ [4]
﴿فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ ۖ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾ [5]
گاهی مراد از لا یبدین یعنی خود اعضای بدن را بپوشاند که مربوط به بحث ما میشود.
یا مراد ما یُتزیّن به است که یعنی زینت را آشکار نکند. چیزی که انسان به وسیله آن خود را میآراید و غیر از بدن انسان است، مثل اینکه لاک بزند، حنا کند و یا آرایش کند و سرمه بکشد و امثال اینها.
دو قول در مسئله وجود دارد. قائلین به جواز گفتند گاهی ناظر به خود بدن است و گویا تمام بدن را زینت شمردهاند. یعنی نه خود آرایش بلکه موضوع آن را بپوشاند و لذا گفتند که بانوان پوشیده بزنند.
قول دوم: مراد از ما یُتزیّن به ، که معنای آن چیزی است که خارج از بدن است. یعنی آن موضعی که تزیین میشود که بازگشتش به معنای اول است و در حقیقت مواضع سرمه و خاتم نیازی به پوشش ندارد.
﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾ [6]
آیه به وضوح اصل حجاب را توضیح میدهد.
جلباب به معنای پیراهن بلند یا چادری است که روی خمار قرار میگیرد و کاملا بدن را می پوشاند.
آقایان میگویند باز قدمین را در بر نمیگیرد چرا که در هنگام راه رفتن در هر صورت پا پوشانده نمیشود.
والذي نشاهد من نساء العرب في زماننا هذا عدم ستر دروعهنّ لأقدامهنّ أصلا ولو كانت واسعة ذيلا ، بل لو زاد السعة إلى جرّ الأذيال على الأرض لم تستر الأقدام بجميعها ، بل يبدو منها شيء ولو رؤوسها ، سيّما حالة المشي.
ومنه يظهر الجواب ولو سلم ورود تلك الروايات على ذلك الاحتمال ، لأنها تدل حينئذ أيضا على عدم لزوم ستر جزء من القدمين ، ولا قائل بالفرق في البين ، فتأمّل جدّاً. [7]
با توجه به روایاتی که در مسئله داریم از آیات عبور میکنیم.
روایات دال بر جواز کشف
روایت اول
٢ ـ و عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن مروك بن عبيد، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبدالله (عليهالسلام) قال: قلت له: ما يحل للرجل أن يرى من المرأة إذا لم يكن محرما؟ قال: الوجه والكفان والقدمان.
ملازمه: بر اساس ملازمه اگر میشود آن محل را ببیند پس پوشاندن آن هم لازم نیست، چراکه اگر حرام باشد نظر به آن هم جائز نخواهد بود.
دلالت واضح است اما سند این روایت مرسله است.
1- بعضی گفتهاند این روایت توسط مرحوم کلینی در فروع کافی و مرحوم صدوق در خصال نقل شده است و با توجه به نقل این دو بزرگوار، ارسال آن قابل حل است. محقق نائینی: ان المناقشة فى اسناد روايات الكافى حرفة العاجز.
2- در سند این روایت مرحوم احمد بن محمد بن عیسی وجود دارد. ارسال هم بین او و امام علیه السلام واقع شده است و با توجه به مشی و دیدن احمد بن محمد بن عیسی که ایشان مرحوم برقی را از قم اخراج کرد که چرا گاهی از ضعاف روایت نقل کرده است، پس علی القاعده باید سند از نظر ایشان بلا اشکال بوده باشد.
3- مرسلات صدوق حجت است که البته این کلیت را ما قبول نداریم.
سوال: چرا گاهی نام راوی را در روایت نمیآورند؟
جواب: گاهی به خاطر رعایت تقیّه بوده است و گاهی هم واقعاً راوی فراموش میکرده.
در نتیجه جمع این وجوه در کنار هم برای ما اطمینان حاصل میکند که این حدیث از معصوم علیه السلام صادر شده است.