درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
99/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجاب بانوان / بررسی ادله عدم جواز الزام حکومت اسلامی بر حجاب / بررسی دلیل سوم، چهارم و پنجم
کلام در دلیل دوم مخالفان الزام به حجاب است. الزام به حجاب این است که میگویند الزام به کلی با فلسفه حجاب در تعارض است، زیرا حجاب این است که اخلاق جنسی سامان بپذیرند، در حالی که در فرض الزام چنین غرضی حاصل نخواهد شد.
در مقام پاسخ عرض میکنیم که اولا آیا با آزاد گذاشتن، این فلسفه تامین میشود یا خیر؟!
دوم اینکه به فرض عدهای مخالفت کنند، جمع بیشتری رعایت خواهند کرد بلکه اصلا اگر ملزم به رعایت کنیم آن آموزش جنسی صحیح شکل میگیرد.
دلیل سوم: اجبار در اسلام با رشد ایمان در افراد تعارض دارد
اسلام دینی است که غرضش چنین است که ایمان مردم ترقی و رشد کند و ایمان افزایی اسلام در تعارض با الزامات حکومتی است و با لزوم و اجبار ایمان از بین خواهد رفت.
دوم اینکه اسلام در مقام رفتارشناسی دولتها را ملاک قرار نداده است.
در مقام نقد عرض میکنیم که چه کسی گفته است که ایمان فقط امر قلبی است؟ ایمان علاوه بر امر قلبی امر عملی هم هست.
سخن دوم: اینکه اگر جوشش ایمان درونی نباشد این در مسائل اجتماعی تاثیرگذار خواهد بود و اگر ظاهر را رها کنید و فقط باطن را درست کنیم، با کلام اسلام مخالفت دارد چراکه گاهی ظاهر مقدمه تحقق باطن است.
سخن سوم: حجاب امری توسلی است و تعبدی نمیباشد که نیاز به جوشش درونی داشته باشد.
نکته چهارم: چه کسی گفته که روی خطابات احکام با خود مردم است بلکه حکومت اسلامی هم وظایفی دارد؛ مانند خراب کردن مسجد ضرار که اسباب فتنه باید خراب شوند.
سخن ما این است که این ادله به عنوان یک کبری کلی که یکی از مصادیق آن الزام به حجاب است نمیتواند دستمایه مخالفان الزام باشد.
دلیل چهارم: تنافی الزام به حجاب با تدریجی بودن احکام
الزام به حجاب با تدریجیت احکام منافات دارد. قطعاً این است که جامعه پذیرش حجاب را ندارد پس باید این الزام برداشته شود.
فرض ما این است که سالهای گذشته تدریجیت در عنوان تداوم داشته و این سخن قابل استفاده نیست.
سخن دوم: به بعضی از احکام که نگاه میکنیم میبینیم طاقت داشتن یا نداشتن ملاک نیست.
دلیل پنجم: سیره معصومین (علیهم السلام)
ما به سیره معصومین نگاه میکنیم هیچ اثری از چیزی که حاکی از الزام نسبت به امر حجاب باشد نداریم. مجازات و حد و تعزیر هم نبوده و آن چیزی که برای کنیزان و غیر مومنان استفاده شده برهنگی نبوده بلکه با پوشش کمتر از زنان مومن ظاهر میشدند.
ثالثا فرضا که زنان دیگر روسری نداشتند چه ربطی دارد به زنان مومنه؟
از مجموعه مدارک استفاده میشود که خانمها حجاب معمول را رعایت میکردند و ما هم در بحث حجاب گفتیم که اگر به مرحله بیبندوباری برسد باید جلوی آن گرفته شود. شاید بشود استفاده کرد که این الزام به تمام خصوصیات، مبنای شارع نبوده است، به شرطی که بیبندوباری در سطح جامعه دوام و رواج پیدا مکند.