درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم مصافحه با زن نامحرم
یکی از مسائل بسیار محل ابتلا مسئله مصافحه با زن نامحرم است. برای ورود در مباحث پایانی، ابتدا یک جمعبندی و خلاصه از گذشته داریم. خلاصه مباحث قبل این است که اصل مصافحه از اعمالی است که در اسلام پسندیده بوده و مورد اعتبار جامعه مردم قبل از اسلام بوده و اسلام هم همین مسئله را پسندیده و بر آن تأکید کرده و سیره هم بر این قائم است و از بعضی از روایات هم حتی استفاده سنت مصافحه بعد از نماز میشود.
صاحب کتاب القطره در روایتی میفرمایند وقتی پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در شب معراج در عالم معنا (در آسمان چهارم) برای سایر پیامبران اقامه نماز کردند، انبیاء الهی بعد از نماز با هم مصافحه کردهاند. گاهی گفته میشود مصافحه بعد از نماز از کجاست؟
در ادله سنن هم اگر نخواهیم اعتنا به بعضی از امور کنیم، ایجاب میکند و برای ما این نکته را اثبات میکند که میشود به قصد ثواب این کار را انجام داد. اصل مصافحه آداب و تأکیدات بسیاری دارد و جزء آداب است. حضرت میفرمایند وقتی دو مسلمان با هم مصافحه میکنند، تا وقتی دستهایشان در دست یکدیگر است، گناهانشان از دستهایشان میریزد و آن را به ریزش برگها تشبیه میکند.
اصل مصافحه سنت خوب و پسندیدهای است و اسلام هم این سنت را تشویق کرده است. ولی آنچه که مهم است مصافحه با نامحرم است و طبعاً 2 نامحرم که هم جنس نیستند و از نامحرم هم هستند، زمینه مفاسد دیگری است که میشود از اصل کبرای کلی جواز و بلکه استحباب خارج شود.
بحث مصافحه با مرأه نامحرم، هم در روایات عنوان مستقلی دارد و هم لمس نامحرم بر آن صادق است، یعنی نه تنها در روایات با نامحرم خود عنوان مصافحه منهیالعنه است، بلکه لمس نامحرم هم هست. ادله کسانی که میگویند حرمت نظر و حرمت لمس به طریق اولی برای نامحرم ثابت است، طبق نظر آنها داخل در عنوان لمس هم میشود.
نکته بعدی این است که در قضیه یک اصل و عنوان اولیه و یک اصل و عنوان ثانویه داریم. آنچه که قبلاً اشاره شد بر طبق اصل اولیه بود یعنی شرایط عادی و شرایطی که حالت اضطرار و اکراه و ضرورت نداشته باشد. روایات در بحث مصافحه با نامحرم گذشت و اصل عدم جواز و حرمتش از روایات معتبر اثبات شد و جای مناقشهای در کار نیست. سیره پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دال بر اصل حرمت نیست و یقیناً دال بر مرجوحیت است. عمل پیمغبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مستند ما نیست، بلکه مستند ما روایات صحیحه است و لازم نیست متعرض سایر ادله این مسئله بشویم.
در بحث حرمت لمس نامحرم در روایات مصافحه، کلمه مصافحه آمده است. اما روایاتی داریم که میگوید لمس نامحرم حرام است و طبعاً چون در مصافحه هم لمس صورت میگیرد، پس مصافحه به خاطر صدق عنوان لمس نیز مورد نهی واقع شده است. یعنی هم به اعتبار عنوان مصافحه که در روایات نقل شده و هم به اعتبار عنوان لمس.
در بحث لمس از تعابیر و روایات سنیها در مجمع الزوائد حیثمی جلد 4 صفحه 326 و یا فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر از مناوی جلد 5 صفحه 329 استفاده میشود. در مورد این روایت معنایش مشخص است که حضرت میفرمایند اگر با سوزن آهنی به سر یکی از شماها بزنند، برایش بهتر است که به زنی دست بزند که محرم او نیست. البته این روایت در منابع سنی است و از نظر سند در نزد آنها محذوری ندارد. حتی بعضیها گفتهاند سندش طبق مبانی رجالی ما موثق است.
بعضی از روایتها از محمدبن سنان است که میفرمایند از امام رضا(علیهالسلام) پرسشهایی داشتم و حضرت در پاسخ پرسشها اینگونه فرمود که نگاه به موی زن مستور و زنی که شوهر دارد، حرام است چون این نگاه مرد را تهییج میکند و او را به فساد و امور غیر حلال و ناپسند میکشاند.
سند این روایت مرحوم صدوق در علل جلد 2 صفحه 564 میباشد و تعلیلی که در این روایت شده، محل استناد قرار گرفته است. محمدبن سنان این مطلب را گفته و آقایان استفاده میکنند که این خصوصیت در لمس به طریق اولی است. وقتی حضرت میفرمایند نگاه به موی این زنها جایز نیست، مشخص است که لمس کردن بدن زن نامحرم زمینه تهییج و فساد بیشتر است.
البته در صورتی که از وراء ثیاب باشد، استثنا شده و فرمود اشکال ندارد. پس مشخص میشود که خود مصافحه به ماهیه مصافحه خصوصیت ندارد بلکه آنچه که خصوصیت دارد، مسئله لمس پوست و بدن زن نامحرم است. شاهد این مطلب این است که حضرت میفرمایند اگر از وراء ثوب باشد، اشکال ندارد. از استثناء در روایات استفاده حرمت لمس میکنیم و مصافحه هم به اعتبار اینکه یکی از زمینههای لمس است، از آن نهی شده است، البته نظر و نگاه سر جای خود محفوظ است.
استثناء إلا من وراء الثوب نشان دهنده این است که مدخلیتی که در قضیه بوده برای مسئله لمس بوده است و اگر چیزی مثل دستکش جلوی لمس را گرفت، طبعاً اشکال ندارد. البته گفتهاند با دستکش هم دست را فشار ندهد. بعضی از فقهای ما ادعای اجماع کردهاند که اصلاً لمس هیچ قسمتی از بدن زن نامحرم جایز نیست. مثل مرحوم ولد علامه، صاحب جواهر، مرحوم محقق نراقی و بعضیها از جمله مرحوم شیخ میفرمایند اگر نگاه به نامحرم جایز نباشد، لمس او هم به طریق اولی جایز نیست. بنا بر بعضی از اقوال نگاه در 2 قسمت استثنا شده است، اول وجه و دوم کفین (از سر انگشتان دست و پا تا مچ) و در همین جا اگر قصد ریبه و خوف وقوع در فتنه باشد، جایز نیست، حتی قائلین به جواز. طبعاً وقتی لمس شود، زمینه فتنه بیشتر است، لذا استثنا در نگاه هست ولی در لمس نیست.
وقتی دست و صورت و کفین از حرمت نظر استثنا شده بود (البته با شرایط خودش که زینت نداشته باشد و زمینه فتنه و قصد ریبه و خوف وقوع در حرام نباشد)، به نظر کسانی که میگویند نگاه اشکال ندارد، آیا میشود بگوییم لمس این قسمتها هم جایز است؟ خیر. چون جواز نگاه جزء قول مشهور است، اما در مصافحه و لمس چنین تسالمی بین بزرگان نیست که بگوییم لمس هم جایز است. اتفاقاً بزرگان تصریح میکنند که بخشهایی از بدن مثل وجه و کفین اجنبی که نگاهش جایز است، لمسش در حال اختیار جایز نیست.