< فهرست دروس

درس شرح توحید صدوق - استاد حشمت پور

93/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان دوم از طرف ابن سینا بر اینکه اجسام بعد از عدم واقعی موجود می شوند/ حدوث اجسام/ حدیث بیستم/ خداوند ـ تبارک ـ جسم و صورت نیست.
«فالعالم وجد بعد ان لم یکن موجود ابعیه حدثت مع بطلان معنی هو القبیله»[1]
بحث در این داشتیم که اجسام حادث زمانی اند زیرا که بعد از عدم واقع شدند برای اثبات این مدعا کلامی را از تعلیقات نقل کردیم. ابن سینا بعد از اینکه محدَث را به دو معنای محدث ذاتی و محدث زمانی تقسیم می کند به بحث در عالم می پردازد و منظورشان چنانچه در جلسه قبل گفته شد عالم جسمانی است و به همین جهت مرحوم قاضی سعید، کلام ابن سینا را آورده چون کلام مرحوم قاضی سعید درباره حدوث جسم است و کلام ا بن سینا را که در مورد عالم جسمانی است به عنوان موید برای خودش آورده است. اگر کلام ابن سینا در مورد عالم جسمانی نبود ربطی به بحث مرحوم قاضی سعید نداشت و جا نداشت که بیاورد. البته روشن است که کلام ابن سینا در باره عالم جسمانی است.
می فرماید عالم بعد از ا ینکه موجود نبوده موجود شده پس قبلا موجود نبوده و بعدا موجود شده است. این مطلبی است که در مورد عالم صدق می کند. در این عبارت هم کلمه «قبلا» و هم کلمه «بعدا» آمده است باید بررسی کنیم که این قبلیت و بعدیت چه نوع قبلیت و بعدیتی است؟
ابن سینا می گوید این قبلیت و بعدیت، قبلیت و بعدیتی است که با هم جمع نمی شوند. با آمدن بعدیت، قبلیت از بین می رود. از اینجا می فهمیم که این قبلیت و بعدیت، قبلیت و بعدیت زمانی هستند پس نتیجه می گیریم عالم در زمانِ قبل نبوده و در زمان بعد موجود شده است. این مطلب با مبنایی که دیروز از ابن سینا نقل کردیم به خوبی روشن می شود چون ابن سینا معتقد است که زمان از ازل بوده است و منظورش از عالم، عالم اجسام است یعنی همین جماد و نبات و حیوان مرادش است. خداوند ـ تبارک ـ اینها را در زمان بعد آفرید و اینها در زمان قبل نبودند روشن است که بنابر نظر ابن سینا قبلا زمان بوده است چون افلاک را قدیم می داند لذا زمان هم قدیم می شود. موجودات جسمانی در این عالم می آیند در حالی که درزمان قبل نبودند.
توجه کنید در این توضیحی که بیان شد قبل از عالم، زمان هست اما چه زمانی است؟ آیا زمانِ واقعی است یا زمانِ موهوم است؟ با این بیانی که کردیم معلوم شد زمان واقعی قبل از عالم است.
این مطلب را بیان کردیم چون مرحوم قاضی سعید در صفحه بعد، زمان موهوم را مطرح می کند و می فرماید چون مطلب را درست نفهمیدند به زمان موهوم قائل شدند.
تا الان بحث ما این بود که عالم، قبلا نبوده و بعدا موجود شده و این قبل و بعد، قبلیت و بعدیت زمانی است پس قبل از عالم، زمان بوده و آن زمان، زمان واقعی است نه موهوم، پس عالم، حادث می شود آن هم حدوث زمانی می شود. سپس خود عالم را ملاحظه می کنیم می بینیم وجودش هم وجود زمانی است و مقدّر «یعنی اندازه گیری» می باشد و در نسخه ای «متقدّرا» است که نسخه بهتری است و به معنای این است که اندازه گیری می شود پس خود عالم در زمان غرق است و با زمان اندازه گرفته می شد. وجودش هم بعد از زمان حاصل شده که آن زمان، تمام شده و وجود عالم شروع شده است. بعدا مرحوم قاضی سعید اشاره می کند که بعضی از موجودات بعد از انقطاع زمان می آیند. که آنها هم زمانی اند زیرا قبلِ آنها با بعدِ آنها جمع نمی شود. این کلام، مقداری مبهم است چون اگر زمان منقطع شود موجودی که می آید زمانی نخواهد بود. منظورش از انقطاع همین است که بیان می کنیم یعنی زمانی که قبل از عالم بود منقطع شد نه اینکه اصل زمان منقطع شد. بعدا عالم شروع شد و به قول ابن سینا عالم، وجود زمانیِ متقدر دارد اما عالم بعد از زمان به وجود آمد یعنی زمانی قطع شد و بعد ا زآن، عالم آمد. معنای این جمله این نیست که عالم زمان ندارد بلکه عالم، زمان دارد ولی زمان قبلش را ندارد چون در هر زمان لازم است که قبلش با بعدش جمع نشود. در عالم هم همینطور است آنچه که قبل از عالم بود با بعد از عالم جمع نمی شود ابن سینا تمام تاکید حرفش بر این مطلب است که قبل و بعد در عالم جمع نمی شود پس باید قبل و بعد زمانی باشد بنابراین عالم دارای زمان است و قبل از عالم هم زمان بوده است پس عالم باید مسبوق به زمان باشد و اگر مسبوق به زمان است حادث زمانی است نه اینکه فقط حادث باشد بلکه حادث زمانی است.
این نتیجه حرفهای ابن سینا بود که بیان شد.
«توضیح زمان مقدّر»: گاهی در مجردات، زمانی را مقدّر می گیریم یعنی اگر بخواهیم عالم مجردات را با عالم ماده تبیین کنیم زمان را می بریم مثلا در روز قیامت می گویند یک روز آن 50 هزار سال طول می کشد یعنی اگر با زمانهای دنیا اندازه بگیرید آن روز برابر با 50 هزار سال دنیا می شود و آن روز را 50 هزار سالِ مقدَّر می گویند. مقدَّر یعنی اندازه گیری شده به توسط یک معیار دیگر. زمان مقدّر طبق این معنی، زمان موهوم نیست بلکه زمانی است که با معیار دیگر اندازه گیری می شود یعنی با معیاری غیر از معیار انازه گیری می شود.
اگر کسی خواست زمان را در عالم دیگر مثل عالم مثال ببرد «عالم مثال و عالم عقول، زمان ندارند. عالمِ قیامت، زمان دنیا را ندارد» و خواست با انسان های دنیایی حرف بزند ناچار است که به زبان آنها حرف بزند یعنی باید زمان آنجا را به زمان دنیا ترجمه کند در اینصورت گفته می شود ما در آن عالم، زمانی را فرض کردیم که مثل زمان خودمان است این زمان، با زمان موهوم فرق دارد. زیرا موهوم به زمانی گفته می شود که اصطلاحاً زمان نیست ولی فرض می کنیم زمان است اما در این مثال که گفتیم زمان وجود دارد ولی جایش در اینجا نیست.
درعالم، زمانِ مقدَّر نداریم بلکه واقعا زمان داریم وجود عالم اینطور نیست که زمانش را از یک عالم دیگر بیاوریم. خود این عالم داری زمان ا ست پس مراد از مقدّر در ما نحن فیه این چیزی که توضیح داده شد نیست بلکه مراد «اندازه گیری شده» است. لذا خود ابن سینا در ادامه عبارتش با لفظ «یکون فیه القبل متقدما علی العبد» آن را توضیح می دهد.
توضیح عبارت
«فالعالم وجد بعد ان لم یکن موجودا»
اشاره کردم که در نسخه بغداد به این صورت آمده «فالعالم لیس وجد ...» یعنی لفظ «لیس» آمده و عالم را حادث زمانی نمی داند. در این نسخه ای که در کتاب شرح توحید آمده است لفظ «لیس» وجود ندارد در نسخه مرحوم قاضی سعید هم حتما لفظ «لیس» وجود نداشت چون توضیحی که مرحوم قاضی سعید می دهد با لفظ «لیس» نمی سازد. از طرفی مرحوم قاضی سعید می خواهد از حدوث زمانیِ عالَم نظریه خودش را نتیجه بگیرد لذا باید حتما ابن سینا حدوث زمانی عالم را مطرح کند تا مرحوم قاضی سعید بتواند از کلام ابن سینا استفاده کند و الا اگر عدم حدوث را ذکر کند مطلوب مرحوم قاضی سعید نیست پس «لیس» با کلام مرحوم قاضی سعید نمی سازد و در نسخه مصر هم وجود ندارد اما در نسخه بغداد آمده. ولی اگر باشد اشکال ندارد چون معنای عبارت اینگونه می شود: که مراد از عالم، کلّ عالم است. اما اگر «لیس» نباشد مراد از عالم، عالم جسم عنصری مرکب است و مراد مطلق عالم نیست «مراد عالم فلکی و عالم عنصر بسیط نیست»
«بعدیه حدثت مع بطلان معنی هو القبلیه»
بعدیتی که با بطلان یک معنایی حادث شده که آن معنی، قبلیت است یعنی قبلیت، باطل شده و عالم آمده است. یعنی بعد از انقطاع زمان، عالم آمده و مراد از انقطاع زمان، زمان قبل است نه اینکه مراد از انقطاع زمان، انقطاع اصل زمان باشد.
«و وجد وجودا زمانیا مقدرا»
عالم یافت شده «و به عالم، وجود عطا شده» ولی وجود زمانِ مقدّر است.
در نسخه بغداد «متقدرا» آمده است.
«یکون فیه القبل متقدما علی العبد»
ابن سینا وجود زمانی مقدّر را معنی می کند و می گوید مقدّر به معنای اندازه گرفته شده است.
ترجمه: وجودی که این صفت دارد که در چنین وجودی، قبل مقدم بر بعد است یعنی قبل و بعد با هم جمع نمی شوند.
«و یکون القبل باطلا لمجی البعد انتهی»
قبل با آمدن بعد باطل می شود. خلاصه مطلب این است که با یکدیگر جمع نمی شوند ما قبل و بعدی هم داریم که با هم جمع می شوند مثل قبل و بعدی که زمانی نباشند پس عالم وجود زمانی دارد و مسبوق به وجود زمانی است لذا حادث زمانی است یعنی نه تنها حادث است بلکه حادث زمانی است.
این کلام ابن سینا برای قاضی سعید مفید است لذا آن را بیان دیگری برای اثبات اینکه عالم «یا جسم»، حادث زمانی می باشد قرار داده است. زیرا دو بیان داشت تا ثابت کند وجود جسم بعد از عدم است.
یک بیان این بود که وجود جسم بعد از هیولی و صورت است و هیولی بعد از نفس و عقل است پس وجود جسم بعد از اینها است و اگر بعد است پس بعد العدم می شود یعنی خودش در مرتبه عقل و هیولی و صورت معدوم بود، و بعدا موجود شده است.
بیان دوم بیان ابن سینا بود که حدوث زمانی را نتیجه داد و این بیان دوم بهتر از بیان اول است چون حدوث، حدوث رتبی بود نه زمانی زیرا گفت رتبه عقل و نفس، قبل از هیولی و صورتند و رتبه هیولی و صورت هم قبل از جسم است اما زمانا با هم هستند. پس جسم رتبهً بعد از اینها است لذا در رتبه ای که اینها بودند جسم نبود. عدم را برای جسم قائل شد اما نه در زمان قبل بلکه در مرتبه مثلِ قبل. خود مرحوم قاضی سعید دید که این مطلب برای او فایده ای ندارد و لذا به دنبالش اضافه کرد که ما این ترتیب را با زمان می توانیم تبیین کنیم و بگوییم بین این مراتب فاصله رتبی است و به جای فاصله رتبی، تعبیر به فاصله زمانی می کنیم. این مطلب را اضافه کرد تا تقدم رتبی را به تقدم زمانی برگرداند یا حدوث رتبی را به حدوث زمانی بر گرداند. پس در بیان اول، حدوث رتبی بیان شد و به حدوث زمان ارجاع شد اما در بیان ابن سینا به طور مستقیم، حدوث زمانی تبیین می شود لذا بیان سینا برای مرحوم قاضی سعید نافع تر است.



[1] شرح توحید، قاضی سعید محمد بن محمد مفید قمی، ج2، ص243، س8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo