< فهرست دروس

درس برهان شفا - استاد حشمت پور

94/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: در تركیب، جدل مخالف با تعالیم است/ بیان فرق علم ریاضی با جدل به لحاظ تركیب و تحلیل/ فصل 2/ مقاله 3/ برهان شفا.

و اما ثانیا ففی التركیب[1]

بحث درباره این بود كه بین جدل و علوم ریاضی در سه چیز تفاوت است:

1 ـ تحلیل.

2 ـ تركیب.

3 ـ تزید.

هر سه مطلب در تعالیم بیان شد سپس به بحث جدل پرداخته شد و گفته شد جدل در هر سه مورد با تعالیم مخالف است. مخالفت جدل با تعالیم در تحلیل بیان شد الان مخالفت جدل با تعالیم در تركیب بیان می شود.

توجه كنید تركیب، عكس تحلیل است. تحلیل این بود كه نتیجه در اختیار است و با تحلیل نتیجه به قیاسی كه منتج این نتیجه است رسیده شود. اما در تركیب اینگونه نیست بلكه مقدمات فراهم می شود تا از طریق آنها به نتیجه رسیده شود. اگر حد وسط به سختی بیاید قهراً ترکیب سخت می شود. در تعالیم حد وسط به آسانی بدست می آمد چون منضبط و معین بود و به راحتی پیدا می شد اما در جدل حد وسط مضبوط نیست لذا بدست آوردنش سخت است. در جدل مقید نیستیم كه از مقدمات بدیهی شروع شود از هر حد وسطی استفاده می شود چه حد وسط عرض لازم باشد چه عرض مفارق باشد، چه مشهور باشد چه یقینی باشد، چه صادق باشد چه كاذب باشد. اما در تعالیم از مقدمات بدیهی كه ذات وسط نیستند « یعنی بدون اینكه از حد وسط استفاده شود » شروع می شد. « قضایای نظریه كه با حد وسط بدست می آیند به آنها ذات وسط می گویند اما قضایای بدیهیه ذات وسط نیستند پس حد وسط نمی خواهند زیرا خودشان در ذهن ما حاضرند ».

پیدا كردن حد وسط در جدل سخت است چون دایره آن وسیع است و بدست آوردن حد وسطی كه مخاطب یا گوینده را فریب دهد سخت است و منضبط و مضبوط نیست لذا تحلیل در جدل سخت است. پس عكس تحلیل، كه تركیب است در جدل سخت می شود.

توضیح عبارت

و اما ثانیا ففی التركیب: لان التحلیل لما صَعُبَ صعب عكسه و هو التركیب

اما دوم در تركیب است زیرا وقتی تحلیل سخت شد عكس آن كه تركیب است نیز سخت می شود چون مادر هر دو دنبال حد وسط هستیم. اگر حد وسط در تحلیل پراكنده بود و انتخابش سخت است در تركیب هم حد وسط پراكنده است و انتخابش سخت است.

لان التركیب فیه لیس یكون علی تالیف مستقیم یبتدی عن غیر ذوات اوساط ثم یستمر علی نظام

ضمیر « فیه » به « جدل » بر می گردد.

برای اینكه تركیب در جدلی تالیف مستقیم ندارد كه ابتدا كند از ذواتی كه غیر اوساط اند « یعنی بدیهی اند و حد وسط نمی خواهد » سپس استمرار و ادامه دهد بر نظام « اما در تعالیم بر یك نظامی استمرار پیدا می كرد ».

بل یكون كیف اتفق و بای اوساطٍ اتفقت

بلكه این استمرار به هر صورت كه باشد كافی است و با هر حد وسطی كه اتفاق بیفتد كافی است لذا در مقابل ما انبوهی از حد وسط ها و ترتیب ها است كه باید یكی را انتخاب كرد تا ما را موفق كند در حالی كه كه متحیر می شویم در بین این انبوه حد وسط ها كدام را انتخاب كنیم.

صفحه 199 سطر 17 قوله « و ربما »

مصنف با این عبارت می خواهد بیان كند كه تركیب گاهی سخت می شود اما نه از طریق حد وسط بلكه از راه دیگری به شكل برخورد می كنیم كه این راه در ریاضیات طی نمی شود لذا در آنجا این مشكل نیست. توجه كنید تا الان بحثِ مشكل بودن تركیب با توجه به حد وسط بود اما الان مشكلِ تركیب وجود دارد چون دور لازم می آید و این، كار ما و تشخیص ما را مشكل می كند كه بفهمیم در اینجا دور بوده است.

گاهی اینگونه می شود كه دو مقدمه كنار یكدیگر تركیب می شود و نتیجه گرفته می شود یكی از این دو مقدمه نتیجه ی قیاس قبلی بود و نیاز به استدلال ندارد اما مقدمه دیگر بدیهی نیست و باید اثبات شود. الان آن را اثبات نمی كنیم تا مقداری فاصله شود و ذهن مخاطب از آن قیاس و استدلال قبلی كه شده بود خالی شود و قیاس و استدلال بعدی ما را بدون مقایسه با قیاس و استدلال قبلی بشنود. در اینصورت در استدلال و قیاس بعدی آنچه كه در قیاس و استدلال اولی نتیجه بود مقدمه قرار داده می شود و آن مقدمه دیگر، نتیجه قرار داده می شود. یعنی قیاس قبلی را وارونه می كنیم و نتیجه اش را مقدمه قرار می دهیم و مقدمه را از این نتیجه استخراج می كنیم در حالی كه قبلا نتیجه از این مقدمه استخراج شده بود. در اینجا پیدا كردن این مشكلی كه پیش آمده سخت است. اگر چه فهمیده می شود كه این كلام دارای ایراد است و در صدد پیدا کردن آن برمی آییم اما سخت است چون « به تعبیر مصنف » تركیب، مضاعف شد یعنی در جایی كه یك تركیب باید دخالت كند دو تركیب دخالت كرده زیرا در یك تركیب، مقدمه، مقدمه شد و نتیجه هم نتیجه شد اما در یك تركیب، وارونه شد. ولی در ریاضی تركیبِ مضاعف وجود ندارد بلكه تركیب به همین صورت پیش می رود. یك تركیب انجام می دهیم بعداً تركیب بعدی می آید سپس تركیب سوم می آید هیچكدام بر نمی گردد و دور نمی زند تا مضاعف شود اما در جدل مضاعف می شود و وقتی به آخر رسیده می شود می بینیم اشتباه شده است در اینصورت اگر بخواهیم به عقب برگردیم و آن اشتباه را پیدا كنیم معلوم نیست كه در كجا اشتباه واقع شده است. یعنی در مشكل واقع شدیم و حل این مشكل هم مشكل است.

پس گاهی اشكال و سختی كار از حد وسط نیست بلكه از عكس كردن تركیب است یعنی تركیبی كه یك مقدمه و یك نتیجه داشت عكس می شود به اینكه آنچه كه مقدمه بود نتیجه می شود و آنچه كه نتیجه بود مقدمه می شود. در اینجا حد وسط دشواری درست نمی كند بلكه عكسِ تركیب دشواری درست می كند و تركیب را مضاعف می كند و ایجاد سختی می كند.

توضیح عبارت

و ربما عُكِس التركیب فی الجدل فَجُعل ما بینه الجدل بمقدمه نتیجه لتلك المقدمه بیان بها بعینها فی مجادله اخری فیتضاعف التركیب

در بعضی نسخه ها به جای « ما بینه »، « ما یثبته » آمده كه هر دو صحیح است.

« فیتضاعف » تفریع بر « عكس » است یعنی تركیب در جدل عكس می شود و نتیجه اش این می شود كه تركیب، متضاعف می شود یعنی به جای اینكه یك تركیب باشد دو تا می شود. در یك تركیب، این مقدمه و آن نتیجه است و در تركیب دیگر بر عكس است.

« فجعل »: این عبارت بیان عكس است « نه اینكه نتیجه ی عكس باشد. نتیجه ی عكس با عبارت ـ فیتضاعف التركیب ـ بیان شد » یعنی بیان می كند كه تركیب چگونه عكس می شود؟

« فجعل ما بینه الجدل بمقدمه نتیجةً لتلك المقدمه »: این عبارت، تركیب اول را بیان می كند. در تركیب اول آنچه را كه جدل با مقدمه ای بیان كرده بود « یعنی همان قضیه ای كه از دو مقدمه استخراج كرده بود » نتیجه ی آن مقدمه ای قرار می دهد كه این نتیجه را در پی داشت.

لفظ « نتیجه » مفعول دوم « جعل » شد و « ما بینه » مفعول اول شد.

« یبان بها بعینها فی مجادله اخری »: لفظ « یبان » صفت « المقدمه » است. ضمیر « بها » و « بعینها » به نتیجه برمی گردد. یعنی مقدمه ای این نتیجه را در اختیار ما گذاشت كه این مقدمه بیان می شود به همین نتیجه، بعین همین نتیجه « اما در كجا بیان می شود ؟» در یك جدل دیگری « یعنی این مجادل صبر می كند که جدلِ اولش تمام شود تا ذهن مخاطب جدل اول را فراموش كند سپس در جدل دیگری، نتیجه را مقدمه قرار می دهد و مقدمه را نتیجه قرار می دهد در اینصورت مبتلا به دور می شود ولی ما در پایان متوجه نمی شویم كه در كجا مبتلا به دور و مشكل شدیم « توجه كنید كه مشكل از ناحیه مقدمه درست شد به اینكه مقدمه را جابجا كرد نه اینكه از ناحیه حد وسط باشد.

و ربما وقع ذلك فی بعض مقدمات الجدلی التی ان سُلِّمَت نَفَذَ فیها و عقد القیاس

« ذلك »: اشاره به صعوبت دارد.

بیان شد كه صعوبت از ناحیه حد وسط درست شد و سپس بیان كرد صعوبت از ناحیه عكس درست شد. الان می گوید: تركیب و تحلیل با هم مخلوط می شوند و صعوبت از اینجا درست می شود.

ضمیر « نفذ » و « عقد » به « جدل » برمی گردد. ضمیر « فیها » به « مقدمه » بر می گردد.

مصنف با این عبارت مشكل سوم را بیان می كند كه تركیب، سخت می شود زیرا وقتی كه جدلی تركیب می كند یكدفعه وارد تحلیل می شود. تحلیل و تركیب را با هم مخلوط می كند و یك مشكل جدیدی درست می كند.

جدلی نگاه می كند به مقدمه ای كه تالیف می كند. یكبار می بینید این مقدمه، مسلّم است یعنی خصم آن را قبول كرد در اینصورت جدلی نفوذ در قیاس می كند و پیش می رود اما یكبار می بیند این مقدمه قبول نشد و مخاطب، مقاومت كرد در اینصورت مقدمه را باید اثبات كند مقدمه را در جلوی خودش قرار می دهد و آن را تحلیل می كند تا از درون آن مقدمه، قیاس بدست بیاورد و با آن قیاس، مقدمه را اثبات كند و مخاطب را ساكت كند. در اینجا تحلیل با تركیب مخلوط می شود و یك قیاسی در درون یك قیاس می آید.

ترجمه: چه بسا صعوبت واقع می شود در بعضی مقدمات جدلی كه اگر از ناحیه مخاطب قبول شود این جدلی در این مقدمه نفوذ می كند و جدلی قیاس را منعقد می كند « تا اینجا مشكلی پیش نمی آید و صعوبت حاصل نمی شود چون جدلی به انكار مخاطب برخورد نكرده و مخاطب، مقدمه را پذیرفته است. صعوبت از عبارت بعدی كه ان لم تسلم است درست می شود ».

و ان لم تُسلم رجع من التركیب الی التحلیل

ترجمه: اگر این مقدمه قبول نشود این جدلی از تركیب دست می كشد و به سراغ تحلیل می رود « چون خصم اگر این مقدمه را قبول می كرد جدلی تركیب را ادامه می داد اما الان كه قبول نكرده ناچار است كه این مقدمه را اثبات كند و اثبات كردنش با استدلال و قیاس است كه این قیاس را باید از ناحیه تحلیل بدست بیاورد.

فَیَتَخَلَّلُ التركیبَ مواضعُ التحلیل

ترجمه: مواضع تحلیل در خلالِ تركیب واقع می شود « یعنی تحلیل در لابلای تركیب واقع می شود ».

و هی مواضع المباحثه عما لا یسلم

مواضع تحلیل یعنی آنجا كه جدلی جستجو می كند تا حد وسط این مقدمه ی پذیرفته نشده را بدست بیاورد و قیاسی برای اثبات این مقدمه ی پذیرفته نشده در اختیار مخاطب قرار دهد.

لفظ « المباحثه » به معنای « جستجو » است یعنی مواضعِ جستجو می باشد از مقدمه ای كه مورد قبول واقع نشده است یعنی جستجو از حد وسطش می كند تا بتواند مقدمه را اثبات كند لذا تعبیر به « و یطلب ... » می كند.

و یطلب له حد اوسط مره اخری

« یطلب » عطف بر « لا یسلم » است یعنی جستجو می كند از آن مقدمه ای كه قبول نشده به عبارت دیگر جستجو می كند از چیزی كه حد وسط را برای آن، بار دیگر طلب كند « زیرا حد وسطی درست كرده بود و از آن عبور كرد اما حد وسط دیگری برای این قضیه كه پذیرفته نشده می خواهد درست كند ».

و هذا هو التحلیل

طلبِ حد وسط مرةً اخری، تحلیل می شود.

فیختلط تركیبه بالتحلیل

ضمیر « تركیبه » به « جدلی » برمی گردد یعنی تركیبی كه این جدلی اجرا می كرد مخلوط با تحلیل می شود و این یك صعوبتی درست می كند كه غیر از دو صعوبت قبلی است. پس سه گونه صعوبت در تركیب راه پیدا كرد:

1 ـ صعوبت از ناحیه حد وسط.

2 ـ صعوبت از ناحیه عكس.

3 ـ صعوبت از ناحیه اختلاط تحلیل با تركیب.

 


[1] الشفاء، ابن سینا، ج9، ص199، س15، ط ذوی القربی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo