< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

99/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الحیوان/طبیعیات شفا /ادامه بحث روده ها (روده مستقیم)

 

فن هشتم طبیعیات شفا، الحیوان صفحه 306 سطر هشتم

«فالمعاء المستقیم وهو آخر الامعاء ویتصل باسفل القولون ثم ینهدر منه علی الاستقامة فیتصل بالصوم متکوءا علی ظهر القتن متوسعا»

گفتیم روده انسان شش قسمت دارد، درباره پنج قسمت آن بحث کردیم. اکنون آخرین قسمت روده ها که روده مستقیم است را ذکر می کنیم.

روده مستقیم از طرفی مانند بقیه روده ها دو دهانه دارد و مانند اعور نیست و از طرفی، از طرف بالا به قولون وصل است و از طرف پایین هم در انتهای آن مخرج قرار دارد. این روده تکیه می کند بر پشت قتن، (قتن) بین دو کپل می باشد. یعنی جایی که دیگر تقریبا بعد از انتهای ستون فقرات واقع می شود، قتن است. این روده مستقیم به قتن تکیه می کند. و وسیع می شود یعنی گشادتر از بقیه روده ها می باشد. از جهت وسعت شبیه معده است.

منفعت روده مستقیم، انتقال سفل به بیرون بدن است. البته قبلا اشاره شد که فائده دیگری نیز دارد. سفل در روده مستقیم جمع می شود و بعد از پر شدن تخلیه می شود تا انسان متصلا احساس نیاز به تخلی داشته باشد. ابن سینا در اینجا فقط فائده اول را ذکر می کند.

فائده مکث غذا در قسمت های دیگر روده مانند اعور و قولون نیز بود. منافاتی با هم ندارند.

بعد از گفتن این مطالب، تقریبا دو مطلب دیگر باقی می ماند. یکی ماهیچه هایی که روده مستقیم دارد و بیان کار آن ماهیچه ها و دیگر اینکه چرا خداوند این قسمت را مستقیم آفرید.

 

تطبیق متنجایگاه و نقش روده مستقیم

«والمعاء المستقیم وهو الاخر الامعاء» گمان می کنم واو در (وهو) نباید باشد. زیرا المعاء المستقیم مبتدا است و اگر (هو آخر الامعاء) خبر آن نباشد دیگر خبری برای (والمعاء) نمی آید. مگر اینکه بگوییم (والمعاء) عطف به ماسبق است اما معطوف علیه مناسب پیدا نمیکنیم. بنابراین والمعاء مبتدا و (هو آخر الامعاء) بدون واو خبر باشد.

«ویتصل باسفل القولون» و از طرف بالا به انتهاء قولون متصل می شود. «ثم ینهدر منه» سپس از قولون به سمت پایین می آید «علی الاستقامة» یعنی مستقیم به پایین می آید و دور نمی زند و به همین جهت به آن روده مستقیم می گویند.

«ویتصل بالسُرم» سرم به معنای مخرج است. البته گاهی خود روده مستقیم را هم سرم می گویند ولی غالبا به مخرج اطلاق می شود. یعنی انتهای روده مستقیم مقعد است. «متوکئا علی ظهر القتن» روده مستقیم رها نیست بلکه بر پشت قتن تکیه می کند. قتن عرض شد که زیر کمر است. علت تکیه دادن هم به جهت محکم شدن آن است که در وقت جابجایی و خروج سفل جابجا نشود زیرا کار روده مستقیم با بقیه روده متفاوت است زیرا بقیه کم کم می فرستند تا در روده مستقیم جمع شود و زمانیکه یکجا بخواهد تخلیه کند شدت حرکت دارد و به خاطر شدت حرکت ممکن بود جابجا بشود. به همین جهت دارای تکیه گاه محکم قرار داده شد.

منفعت های روده مستقیم

«ومتوسعا» عطف به (متوکئا) است. یعنی فضای درونی روده هم وسیع آفریده شده است.

«یکاد یحکی المعده وخصوصا اسفله» یعنی به خاطر وسعت نزدیک است از معده حکایت کند. یعنی به لحاظ وسعت شباهت به معده دارد. خصوصا قسمت پایین روده مستقیم.

«ومنفعة هذا المعاء قذف السفل الی خارج» منفعت این روده این است که سفل را از بدن خارج کند. عرض کردیم منفعت دیگر دارد که ابن سینا با کلمه (متوسعا) به آن اشاره کرده است. یعنی خداوند این روده را وسیع آفرید تا بتواند سفل های قسمت های دیگر روده در آن جمع شود و انسان دائما احساس تخلیه نداشته باشد.

روده مستقیم چهار عضله دارد

خداوند چهار عضله برای روده مستقیم آفریده است.

در صفحه بعد کل مسیر غذا را تذکر می دهد که از حنجره تا مخرج ادامه پیدا می کند. بعد می گوید در این مسیر، دو قسمت متحرک وجود دارد. یک حنجره است که ابتدای مسیر است و دیگری مقعد است که انتهای مسیر است. و این دو بخش متحرک را توضیح می دهد. حنجره را قبلا توضیح داده است و قسمت دوم را که مقعد باشد را باید توضیح بدهیم. سپس عضل مقعد را بیان می کند و همین چهار عضلی که برای روده مستقیم هستند را عینا در عضل مقعد بیان می کند. اگر چه عبارت فرق می کند ولی مطلب عین هم است.

برای نام بردن عضله های روده مستقیم از پایین شروع می کند.

1.عضله ای که دور مقعد است و کار آن بستن راه بر سفل است. کار ماهیچه انقباض است که اگر رها کند انبساط درست می شود. کار اصلی ماهیچه انقباض است و زمانی که بی کار است انبساط می شود. این ماهیچه با انقباض خود، راه سفل را می بندد.

این ماهیچه با مقعد چنان آمیخته است که از هم تشخیص داده نمی شود. شبیه این ماهیچه در لب وجود دارد. ماهیچه های لب چنان با خود لب آمیخته هستند که لب از ماهیچه لب قابل تشخیص نیست که در فصل دهم آمد.

2. ماهیچه بعد بالای به سمت سر، قرار گرفته است که دو کار انجام می دهد که ماهیچه اول انجام می داد. یکی مقعد را قبض می کند و جلوگیری از خروج سفل می کند و دوم اینکه سفل را با قبض کردن خود، خارج می کند و باعث تنقیه (پاک شدن) روده مستقیم می شود. می توان گفت ماهیچه دوم کمک کننده ماهیچه اول است. تنها تفاوت ماهیچه اول و دوم، این است که دومی (ادخل) است یعنی بیشتر از ماهیچه اول داخل در بدن است.

ماهیچه دوم دور ماهیچه اول نیست بلکه بالای آن است.

گذشته از اینکه این دو ماهیچه قبض می کنند و مانع خروج سفل هستند و در حین خروج سفل فشار می آورند، فائده دیگر دارند. که فائده سوم به حساب نمی آیند بلکه همان فائده اول است منتها در زمان خاص است. در زمانیکه قضیب انتساع پیدا می کند و در شرف انزال می شود. این دو ماهیچه به مقعد فشار می آورند تا مقعد کاملا بسته شود و مدفوع در آن هنگام خارج نشود. زیرا در وقت انزال، بدن رو به سستی می رود و ماهیچه ها شاید نتوانند کار خود را انجام دهند، خداوند این دو ماهیچه را اینگونه قرار داده است که در هنگام انزال قبض شدید ایجاد کنند تا مدفوع در هنگام انزال خارج نشود. ملاحظه می کنید که این همان فائده اول است که در زمان خاصی انجام می شود. ابن سینا این فائده را، مورد سوم فائده نام نمی برد.

ماهیچه های 3 و 4:

ابن سینا دو ماهیچه دیگر را زوج می نامد. این دو ماهیچه مورب هستند و روده مستقیم را احاطه می کند تا برسند به ماهیچه دومی که ذکر کردیم. کار این دو عضله مورب، این است که مقعد را به سمت بالا حرکت می دهند و چون حرکت دادن به سمت بالا سخت تر از حرکت به سمت پایین است، خداوند این ماهیچه ها را زوج انجام داده است تا کمک یکدیگر کنند.

در مورد عضله مورب توضیح دیگری نیز وجود دارد که بیان خواهیم کرد.

 

«وقد خلق الله تعالی له اربع عضلات لتدعمه و تمسکه» خداوند برای روده مستقیم چهار عضله قرار داده است تا ستون بشوند و روده مستقیم را حفظ کنند. ماهیچه ضخامت و استحکام درست می کند و به حالت ستون برای روده می شود.

«واحدة منها مشتملة علی فم المستقیم» یکی از این عضلات مشتمل بر دهانه روده مستقیم. «الذی عند المقعده» الذی صفت فم است. یعنی دهانه ای که برای مقعد است. «وتخالط لحمها» این عضله با گوشت مقعده مخلوط است. «مخالطة شدیدة شبه مخالطة عضل الشفه» همانطور که عضل لب با خود لب مخلوط است و انسان تشخیص نمی دهد.

«والمنفعة فیها قبض الشج و شده» شج و سرم و مقعد یک چیز است. مقعد را قبض می کند و می بندد «وقد تعین» گاهی ماهیچه اول کمک می کند بر پاک کردن آنچه که «یجتمع هناک» در روده مستقیم جمع شده است «بالعسر» با فشار دادن.

منفعت بستن مقعد همیشگی است اما منفعت دوم (فشار دادن برای اخراج سفل) گاهی است. زمانیکه شخص می خواهد سفل را خارج کند، این ماهیچه به اخراج کمک میکند و فشار می دهد سفل را تا خارج شود.

«واخری فوق هذه» بالای عضل اول مقعد، عضله دوم قرار دارد. «ادخل منها» یعنی ماهیچه دوم نسبت به ماهیچه اول داخل تر در بدن است. «وکالمساویة لها فی الاشتمال» هردو عضله، بر روده مستقیم اشتمال دارد و آن را احاطه کرده اند و دور تا دور آن را بسته اند. اشتمال عضل دوم مانند عضل اول شدید نیست به همین جهت می گوید (کالمساوی لها).

«علی فم المعاء المستقیم» عضل دوم اشتمال بر دهانه روده مستقیم دارد. در اشتمال داشتن بر روده هر دو مساوی هستند اما در اشتمال داشتن بر دهانه، عضل اول کاملا اشتمال دارد اما دومی چون بالاتر است، مانند اول است یعنی اشتمال ضعیف تری دارد نسبت به دهانه روده مستقیم.

«وهی معینة لتلک» عضل دوم، عضل اولی را در کار قبض و عسر کمک می کند.

«وطرفا هاتین العضلتین یتصل باصل القضیب» دو طرف این دو عضله به بیخ قضیب متصل می شود. طرفا یعنی انتهای آن دو عضله، و ابتدای آن دو به قضیب مرتبط نیست.

قضیب زمانیکه اتساع پیدا می کند خود به خود، این دو ماهیچه را به قبض وادار می کند.

«وفوق الهاتین العضلتین زوج یتورب اشتماله علی المعاء المستقیم» بالای این دو ماهیچه، ماهیچه های باهمی وجود دارد که موربا روده راست را در برمی گیرند. یعنی قسمت های بالای روده راست را به شکل مورب و کج احاطه می کنند. ماهیچه های پایین دایره وار (مدورا) روده راست را احاطه می کردند.

«ومنفعته» منفعت زوج مورب «اشالة المقعد الی الفوق» بلند کردن مقعد به سمت بالا است. گاهی ملاحظه می شود که بادی می خواهد خارج شود، یا اینکه سفلی می خواهد خارج شود، انسان احساس می کند که مقعد را به سمت بالا کشید و جلوی خروج را گرفت. این عمل اختیاری است. اما مقعد بدون اختیار نیز به سمت بالا کشیده می شود. و بالا کشیدن کار زوج مورب است.

در زمانهایی، مثلا زمانیکه سفل تازه خارج شده، یا در شخصی که مبتلا به بواسیر است، مقعد بیرون می زند، این حالت به این جهت است که این زوج کار خود را به خوبی انجام نداده است.

«وعند الاسترخاء هاتین» وقتی که این دو عضل مورب سست می شوند و کار خود را رها می کنند «یعرض للدبر ان تبرز» تبرز یا به معنای آشکار شدن و خارج شدن است، معنای دیگر خارج کردن براز است یعنی مدفوع خارج کند. یعنی زمانیکه عضل مورب شل می شود، مقعد امکان اخراج سفل را پیدا می کند.

آینده، ابن سینا عضل مورب را به عنوان عضل مقعد و نه به عنوان عضل روده مستقیم ذکر می کند. و انما یعرض خروج المعقد لاسترخائها (در اینجا فائده عضل مورب را خارج شدن مقعد ذکر می کند) پس بهتر است در اینجا هم به معنای آشکار شدن بگیریم نه اینکه مدفوع خارج می شود.

ابن سینا می گوید خداوند این روده را مستقیم آفرید، زیرا تا سفل راحت از آن خارج شود. در قسمت های دیگر به جهت نیاز به مکث غذا به جهت جذب، باید غیر مستقیم آفریده می شدند، اما در روده مستقیم تقریبا جذبی نیست و فقط برای اخراج است.

«وانما خلق هذا المعاء مستقیما لیکون اندفاع السفل عنه اسهل» تا سفل راحت تر خارج شود.

یک ماهیچه وجود دارد که به دفع سفل کمک می کند. آن ماهیچه، ماهیچه شکم است که عضل مراق است. یعنی خود شکم فشار وارد می کند تا سفل خارج شود.

مراق به معنای پوست شکم است اما ابن سینا زمان معنا کردن مراق، می گوید پوست شکم با صفاقی که زیر آن است و به همراه عضلی که همراه آن است. در اینجا چون می گوید عضل مراق، مراق را به معنای پوست شکم می گیرد.

«والعضل المعینة له علی الدفع» عضلی که روده مستقیم را بر دفع سفل کمک می کند «لیست فیه» در خود روده نیست. «بل التی علی المراق» بلکه عضلی است که بر مراق واقع است.

مراق پوستی است که احشاء را احاطه می کند. احشاء آنچه در جوف سوم است. جوف اول سر است، جوف دوم سینه است، جوف سوم شکم است. آنچه در چوف سوم است احشاء نام دارد که همان روده ها و معده و طحال و کلیه ها و کبد و مثانه و.. است که همان پوست شکم است.

«وهی ثمان عضل» عضلی که به پوشت شکم چسبیده است، هشت عضله است و هر هشت عضله به روده مستقیم فشار می آورند تا سفل بهتر خارج شود.

«فلیکن هذا المقدار کافیا فی تشریح المعاء و ذکر منفعته» ابن سینا در فصل گذشته درمورد معاء بحث کرد. اما بحث خاص در مورد روده نداشت بلکه همراه با بقیه مباحث بود. در این فصل که نزدیک است تمام شود، بحث از روده به تنهایی کرد. می گوید آن بحث مشترک و این بحث خصوصی کافی است.

از این پس بیان مسیر غذا از حنجره تا مقعد را شروع می کند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo