< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

99/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث روده اثنی عشر- بحث روده قسمت صائم«وخلقت هذه القصبة مستقیمة الخلقة ممتدة من المعدة الی السفل لیکون اول الاندفاع متیسرا»بحث در اولین قسمت روده یعنی اثنی عشری بود. در مورد این قسمت از این روده مباحثی داشتیم که گذشت. خداوند این قسمت از روده را مستقیم آفرید و پیچ و استداره در این قسمت نیست تا آنچه از معده وارد روده می شود، آسان یا سریع وارد شود.

 

علت اول برای مستقیم آفریده شدن اثنی عشری:

اگر لوله ای را عمودی قرار بدهیم مایع یا جسمی که در این لوله وارد شود، آسان تر از لوله‌ی افقی یا کج است. خداوند این قسمت (اثنی عشری) را طوری مستقیم قرار داده است که کیلوس موجود در معده به سرعت و آسانی خارج شود و به اثنی عشری داخل شود و در قسمت های بعدی پیچ و استداره آفریده است تا غذا مکث کند و به وسیله کبد جذب شود.

علت دوم برای مستقیم آفریده شدن اثنی عشری:

در یک طرف معده قسمتی از کبد وجود دارد و طحال در طرف دیگر وجود دارد، اگر روده اثنی عشری بپیچد فضا اشغال می کند، وقتی جا گرفت، قسمت های طحال یا جگر یا جا نمی شوند یا جای آن ها تنگ می شود. بنابراین برای وسعت جا برای کبد و طحال، خداوند اثنی عشری را صاف آفرید.

 

صفحه 302 سطر 12

«وخلق هذه القصبه» یعنی اثنی عشری، «مستقیم الخلقة» مستقیم یعنی بدون اعوجاج و پیچ خوردگی و چین داشتن «ممتدة من المعدة الی السفل» یعنی به صورت عمودی از معده به سمت پایین امتداد دارد و به سمت راست و چپ و افقی نرفته است.

«لیکون اول الاندفاع متیسرا» تا اولین پرتابی که از معده انجام می شود، آسان و سریع انجام شود. اندفاع به معنای پرتاب کردن است. و جسم داخل معده به سمت روده پرتاب می شود و از این قسمت به قسمت های دیگر نیز کیلوس اندفاع پیدا می کند.

نسخه قانون: «لیکون اول الاندفاع سریعا» هردو سریعا و متیسرا خوب است.

«فان نفوذ السفل فی الممتد المستقیم الی السفل اسرع منه فی متعرج او الامنتسب» نفوذ مدفوع در لوله عمودی سریع تر از لوله کج و خمیده و افقی است.

(سُفل) همان مدفوع است. شاید منظور از سفل مایعی است که یک مقدار به سمت سفتی رفته است چون کیلوس مایعی مثل آب نیست که خیلی روان باشد بلکه مایعی است که در یک حدی از سفتی قرار گرفته است. به همین خاطر آن اطلاق سفل می شود. اگر مایع روان مانند آب باشد، فرقی نمیکند لوله کج یا خوابیده باشد اما یک مقدار اگر سفت شود تفاوت می کند.

(مُتَعَرِج) یعنی کج و خمیده

(منتسب) به معنای برپای خواسته است. منظور از برپاخواسته و بلند شده، عمودی نیست چون در اینجا عمودی را با منتسب مقایسه می کند. منتسب یعنی چیزی که افقی هست یعنی از قائم نسبت به بدن است. در نسخه قانون به جای منتسب (مستجع) دارد. مستجع یعنی کسی که به رو خوابیده است یعنی سینه را به زمین چسبانده است. منظور این است که اگر اثنی عشری افقی بود، مدفوع به آسانی از معده وارد آن نمی شد.

«وکانت هذه الخلقة فیها» هذه الخلقه یعنی مستقیم آفریده شدن اثنی عشری «ایضا» یعنی علاوه بر اینکه موجب اندفاع سریع می شود «نافعة فی معنی الآخر» یعنی منفعت دیگری هم دارد «وهو انها اذا نفذت مستقیمة خلت یمنتها و یسرتها مکانا لسائر الاعضا» اثنی عشر با مستقیم بودنش راست و چپ روده، جا را برای سائر اعضایی که معده را از دو جانب احاطه کرده اند، خالی می کند. «کالکبد» مثال برای سائر اعضا است. کبد از طرف راست معده و طحال از طرف چپ معده مجاور روده اثنی عشر هستند.

 

چرا اطبا اسم اولین قسمت روده را اثنی عشری گذاشته اند؟

قبلا گفتم چون دوازده تا حلقه دارد که این مطلب درست نیست. بلکه چون اندازه آن دوازده انگشت کنار هم صاحبش است.

«فلقبت به اثنی عشری» لقب اثنی عشری به این قسمت از روده داده اند زیرا طول آن به همین مقدار است. «من عصائب صاحبها مضمومة» دوازده انگشت صاحبش که در کنارهم، کیپ باشند.

 

آیا روده اثنی عشری که در لبه‌ی آن وسعتی دارد، به همان وسعت باقی می ماند؟

گاهی روده در ابتدا تنگ است و در اواسط پهن می شود یا بالعکس است. اما اثنی عشر از ابتدا تا انتها یک اندازه است.

«وسعتها سعة فمها» وسعت و اندازه‌ی اثنی عشری همان اندازه ای است که دهانه‌ی آن است. «المسمی بالبواب» یعنی دهانه اثنی عشر را بواب می نامند.

بحث اثنی عشری تمام شد.

 

قسمت دوم روده (صائم)وارد قسمت دوم روده می شویم که اسم آن صائم است.

از این قسمت روده پیچ خوردگی ها و استداره ها شروع می شود و دارای تلفیف و استداره یعنی چین خوردگی و راست و چپ رفتگی است. قسمت هایی از روده روی هم و طبقه و طبقه است که به آن انتباع گفته می شود یعنی یک لایه روی لایه دیگر که از صائم شروع می شود. ابن سینا می گوید گویا خداوند می خواسته است که مخازن و ظروفی در روده با این چین خوردگی ها و استداره ها قرار دهد تا غذا در آن ها مکث کند تا جذب کبد شود.

«والجزء من المعاء الدقیقه» الدقیقه صفت معاء است. معاء دقیقه سه عدد است: یکی اثنی عشر دوم صائم و سوم دقاق بود. به این سه قسمت روده باریک گفته می شود. جزئی که معلوم می شود وسط است و کنار اثنی عشری است. «التی» صفت برای معاء است و صفت برای جزء نیست. «تلی الاثنی عشری» روده باریکی که بعد از اثنی عشر است «یسمی صائما» صائم نامیده می شود «وهذا الجزء فیه ابتداء التلفیف» ضمیر (فیه) به خود جزء بر می گردد. یعنی در صائم چین خوردگی شروع می شود. «وانتباع» یعنی طبقه طبقه شدن و روی هم قرار گرفتن و همدیگر را در برگرفتن «والتلوی» به معنای خم شدن است. که همان معنای طبقه طبقه شدن است. «وکان فیها مخازن کثیره» یعنی با توجه به انتباع و چین داشتن، گویا در این قسمت از روده مخازن کثیر و تو رفتگی هایی قرار داده شده است.

 

چرا این قسمت از روده را صائم نامیده اند؟

زیرا این قسمت از روده غالبا خالی است. همانطور که جوف انسان روزه دار هم غالبا خالی است. روده اثنی عشر به جهت عمودی واقع شدن باید بیشتر از صائم خالی باشد و صائم هم به جهت داشتن این چین خوردگی ها باعث مکث غذا می شوند و باید بیشتر از اثنی عشری پر باشد. اما چرا به این قسمت صائم گفته اند؟

اگرچه اثنی عشری مستقیم است اما غذا به راحتی از اثنی عشری به قسمت بعد (صائم) وارد نمی شود زیرا صائم به سمت راست انحراف پیدا کرده است و غذا در اثنی عشر مکث دارد. اما صائم غذا را مدتی نگه می دارد اما مدت زیادی نیست و مقداری از غذا به سمت قسمت بعدی روده می رود و قسمتی از غذا توسط صفراء خالص شسته می شود لذا صائم نسبت به مدت زمان پری، غالبا خالی است. به عنوان مثال در 24 ساعت فقط هفت ساعت پر است. بنابراین این مطلب منافاتی با مکث غذا در صائم ندارد. روده های دیگر در 24 ساعت پر هستند. یا اینکه نسبت به قسمت های دیگر از روده، غالبا خالی است. مهم این است که در صائم صفراء خالص ریخته می شود و صفراء باعث شسته شدن صائم است.

«وقد سمی هذا المعاء صائما لانه فی الاکثر یوجد خالیا فارغا» فی الاکثر یعنی غالب اوقات. یعنی به خاطر اینکه در اکثر اوقات این قسمت از روده خالی است، صائم نامیده شده است. مانند شکم انسان صائم که خالی است.

 

دو عامل باعث می شود صائم دائما خالی باشد

«والسبب فی ذلک تعاضد الامرین» ذلک را دو جور می توانیم معنا کنیم: سبب در خالی بودن یا سبب در تسمیه به صائم. تعاضد به معنای همراهی دو امر در یک آن واحد است. «احدهما ان الذی ینجلب الیه من الکیلوس یسرع الیه الانفصال عنه» یکی از آن دو امر کیلوسی که به سمت صائم کشیده می شود، به سرعت از صائم جدا می شود. کیلوس ازمعده وارد اثنی عشر می شود و بعد وارد صائم می شود. بخشی از این کیلوس از صائم عبور می کند و بخشی دیگر به وسیله صفرای خالص شسته می شود. «فطائفة تنجذب نحو الکبد لان العروق الماساریقیه اکثرها متصل بهذا المعاء» پس بخشی از کیلوس در صائم، جذب کبد می شود. زیرا بیشتر رگ های ماساریقا که وسیله جذب غذا به سمت کبد هستند، در این قسمت از روده(صائم) هستند. «لان هذا المعاء اقرب الامعاء الی الکبد» زیرا این روده (صائم) از همه قسمت ها به کبد نزدیک تر است.

اثنی عشر که فضا را برای کبد خالی گذاشت، به اندازه صائم نزدیک کبد نیست زیرا اثنی عشر مستقیم پایین می آید و بعد به سمت راست کج می شود و به سمت کبد می رود و به کبد خیلی نزدیک می شود. حکمت اقتضا می کند این قسمت نزدیک به کبد محل انتقال مواد غذایی به سمت کبد باشد. لذا خداوند بیشتر رگ های ماساریقا را در این قسمت (صائم) آفریده است. اولین قسمتی که بیشترین رگ ها ماساریقا دارد قسمت صائم است و بعد قسمت اثنی عشر و کمتر از همه قسمت روده مستقیم است. «ولیس فی شئ من الامعاء من شعب الماساریقا ما فیه» (ما فیه) اسم مؤخر برای لیس و (فی شئ) خبر مقدم است. (من شعب ماساریقا) بیان (ما) است که بعدا می آید. یعنی در قسمت های دیگه از روده مقدار ماساریقایی که در صائم وجود دارد، وجود ندارد.« و بعده اثنی عشری» یعنی به لحاظ تعداد ماساریقا، اثنی عشر بعد از صائم است. «وهذا الاثنی عشری و هذا المعاء یضیق و یضمر و یصغر فی المرضی جدا» اثنی عشری و صائم، در برخی بیماران، خیلی در پهنا تنگ می شود و پنهان می شود و در طول کوچک می شود. بعضی مریضی ها باعث خشک شدن رطوبت بدن می شوند. این دو قسمت رطوبت خود را از دست می دهند، و این باعث کم شدن عرض و طول آن ها می شود و لابه لای اعضای دیگر گم می شوند.

«وطائفة تنغسل» و بخشی دیگر از کیلوس که در صائم وجود دارد با صفرای خالص شسته می شود. این دومین عاملی است که باعث خالی بودن اکثر اوقاتی این قسمت از روده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo