< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

99/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه بحث روده ها - تشریح الیاف عریض روده – تشریح الیاف معده

فن هشتم طبیعیات شفاء الحیوان صفحه 299 سطر چهارم

«وخلق الامعاء من جوهر عصبی لتکون صلبة لینة اعنی صلبة بالقیاس الی الباتر القاد لینة بالقیاس الی الباسط الماد»

 

ابن سینا فرمود می خواهیم درباره امعاء بحث کنیم. چند مطلب را به عنوان مقدمه بیان می کند، که من به گونه‌ی سوال و جواب مطرح می کنم.

چرا خداوند امعاء را آفرید؟

جواب را توضیح دادیم.

 

سوال:

چرا خداوند امعاء را از جوهری که عصبی است آفرید و از جوهر استخوانی یا لحمی نیافرید؟

به عبارت دیگر روده ها صلب و لین هستند و صلب تنها یا لین تنها نیستند؟

عصب هم صلب است و هم لین، وقتی عصب تا می شود نشان از لین بودن آن است. هنگامی که کشیده می شود صلب بودن آن مشخص می شود زیرا هرچه کشیده شود پاره نمی شود.

روده نیز از جوهر عصبی است. عصب نیست اما هم سخت پاره می شود(صلب است) و هم به راحتی خم می شود(لین است).

 

جواب:

ابن سینا ابتدا بیان می کند که صلب بودن و لین بودن اجتماع ضدین نیست زیرا روده به لحاظی صلب است و به لحاظ دیگر لین است.

اگر جسم برنده و جدا کننده ای وارد روده شود، صلابت روده مانع از بریده شدن آن است. اما اگر جسم بزرگی وارد روده شود، روده به راحتی باد می شود، بنابراین لین است. با این بیان عدم ضدیت بیان شد.

 

اگر خداوند روده را از استخوان می آفرید که فقط صلب است، انبساط پیدا نمی کرد، و در وقت امتلاء و انتفاخ از ریاح، منبسط نمی شد و هیچ فعالیتی نمی توانست انجام دهد و از بین می رفت.

 

از طرفی نیز اگر استخوانی بود سنگین می شد.

به این دو جهت خداوند روده را از استخوان قرار نداد.

 

همچنین روده از جنس گوشت آفریده نشد زیرا در مقابل اموری که باعث پهن شدن آن می شدند، شکافته می شد. گوشت برخلاف عصب در صورت کشیده شدن، پاره می شود. و اگر باد زیادی در روده می پیچید، نمی توانست تحمل کند.

 

«وخلق الامعاء من جوهر عصبی» یعنی خداوند روده ها را از جنس عصب آفرید اگر چه عصب نیست. یعنی دو خصوصیت عصب را دارد(راحت خم می شود و به راحتی پاره نمی شود).

 

«لتکون صلبة لینة» تا اینکه امعاء(روده ها) هم سفت باشند و هم نرم باشند.

 

«صلب بالقیاس الی الباطر القاد» باطر به معنای برنده و جدا کنند ه است و قاد به معنای قطع کننده و بران است. هردو یک معنا دارند. روده در برابر محتویات برنده مقاومت می کند.

 

«لینة بالقیاس الی الباسط الماد» نرم است روده نسبت به چیزی که پهن کننده و کشنده است.

روده چون نرم است هم انبساط پیدا می کند و هم کش می آید.

 

«ولو خلقها عظمیة» از اینجا به بعد باطل بودن خلقت روده ها از استخوان و گوشت را می خواهد بیان کند:

اگر روده ها استخوانی خلق می شدند، «لما اطاعت للانبساط» روده ها توانایی انبساط نداشتند. «عند الامتلاء» زمانی که پر می شدند. «عند الانتفاخ» هنگامی که باد می کردند.

 

«ولکانت ایضا ثقلیة موذیة عند الحرکة» سبب دوم برای استخوانی نشدن روده ها است، یعنی اگر استخوانی می شد، علاوه بر مشکل پیشین، سنگین می شد، و در هنگام حرکت اذیت می کرد.

افرادی که یبوست دارند، گاهی از اوقات تخلی دیر انجام می شود. اما معده و روده آنقدر قابلیت ارتجاع دارد که طی چند روز منفجر نمی شود.

 

«ولو خلقها لحمیة» اگر روده ها گوشتی آفریده می شد، «لکانت تتعرض للانخراق» در معرض شکافته شدن و پاره شدن قرار می گرفت «عند تمدید الاثقال» در وقتیکه ته نشین ها و فضولات روده را می کشیدند و پهن می کردند. «وریاح الزائده» بادهایی که بر مجرای طبیعی زائده هستند. وجود بعضی بادها در روده لازم است تا راحت تخلیه شود، اما اگر زیادتر از حد نیاز باد وجود داشته باشد، اگر روده ها گوشتی می بودند، پاره می شد.

 

«وخلقها الصانع تعالی عصبیة» خداوند روده ها را عصبی آفرید که «تنبسط و تمتد» پهن شود و امتداد پیدا کند. «ولا یسرع الیها الانسدار و الانخراق والتئاکل» سرعت نگرید ترکیدن، پاره شدن و خورده شدن به وسیطه استکاک برای روده ها.

سوال سوم و چهارم در جلسه قبل جواب داده شد.

 

سوال:

چرا خداوند روده را دو لایه و دو جداره کرد؟

 

جواب:

اول اینکه محکم باشد تا در مقابل مزاحم (فضولات) مقاومت کند و همچنین تحت تاثیر گزش اخلاط حاده واقع نشود.

دوم اینکه اگر یکی از لایه ها آسیب ببیند، لایه بعدی غرض از روده (دفع اثقال و اسفال) را تامین کند.

 

«وخلقها من طبقتین» خداوند روده ها را از دو طبقه آفرید، به دو جهت یکی «لتکون امتن و اسخن و اصبر علی ما یزحمها و یلزعها» امتن یعنی محکم تر، اسخن یعنی ضخیم تر و سخت تر، و صابر باشد در مقابل بر زحمتی که به روده ها می رسد از ناحیه اسفال یعنی فضولاتی که بسته و غلیظ شده اند و خشک شده اند، منعقد یعنی بسته و غلیظ، یابس یعنی خشک.

قبلا گفتیم فضولات سه قسم هستند: یابس، مائی و هوائی. یابس همان مدفوع است و با روده مزاحمت می کند اما روده در صورتی که مقاوم باشد در مقابل مدفوع می تواند اصبر باشد یعنی بیشتر صبر کند.

یلزعها عطف بر یزحمها، یعنی می رنجاند و دردمند می کند و می گزد. «من الاخلاط الحاده» یعنی اخلاطی که برنده و تیز شده اند. اخلاطی که تیز هستند، هنگامی که وارد روده می شود، روده به جهت دو جداره بودن راحت تر می تواند گزش آن ها را تحمل کند و آسیب نبیند.

«حتی تفی» عطف است بر لتکون می باشد. حکمت دوم برای دو طبقه بودن روده ها است. دو طبقه هستند تا یکی از آنها وفا کنند به غرضی که در خلقت روده ها موجود است(تخلی).«ان عرض للاخری آفة» زمانی که برای طبقه دیگر عافتی واقع شود.

 

سوال:

چرا خداوند لیف یا الیاف خارجی و داخلی روده را پهن و عریض آفرید؟ درحالیکه در معده الیاف خارجی پهن و الیاف داخلی طویل بودند.

 

جواب:

زیرا روده احتیاج به جذب ندارد و فقط دفع می کند. و الیاف عریض به دفع کمک می کنند. اما معده هم غذا را جذب می کند، و هم بعد از نزج، آن را دفع می کند. الیاف طویل معین جذب هستند، و الیاف عریض هم برای دفع هستند. معده دو کار انجام می دهد بنابراین هر دو الیاف را دارد. اما روده فقط دفع می کند و فقط یک الیاف دارد.

در معده الیاف مورب هم وجود دارد، این الیاف امساک می کنند. شئ را احاطه می کنند و حفظ می کنند. غذای در معده باید مدتی بماند تا معده روی آن فعالیت کند. اما فضولات معده نیاز به امساک ندارد و به همین جهت در روده الیاف مورب وجود ندارد.

سفل و فضولات به جهت سنگینی، خود به خود وارد روده می شوند و نیازی به جذب روده نیست.

«وخلق اللیف فی نسج تلک الطبقتین مستعرضا» لیف روده در بافت هر دو طبقه پهن آفریده شد. بر خلاف آنچه در دو طبقه معده خلق شد. «اذ کان اللیف فی الباطن من طبقة المعده مستطیلا» یعنی لیفی که در طبقه باطن معده است مستطیل و دراز است و روده لیف دراز نداشت از این جهت روده بر خلاف معده است.

 

اگر ابن سینا بخواهد تفاوت روده و معده در الیاف را به طور تفصیل توضیح بدهد، یکی باید بگوید لیف باطنی معده طویل است و یکی بگوید لیف ظاهری معده عریض است. اما فقط به ما به الاختلاف اشاره کرده است که همان لیف معده طویل است. درحالیکه لیف ظاهری معده و لیف روده هر دو عریض هستند.

روده در جدار داخلی الیاف عریضه دارد اما معده در جدار داخلی الیاف طویله دارد اما در جدار خارجی با یکدیگر مشابهت دارند.

در جواب سوال می توانیم فقط به الیاف معده اشاره کنیم و با بیان حکمت آن، حکمت عریض بودن الیاف روده نیز مشخص می شود، و هم می توانیم به اختلاف الیاف معده و روده اشاره کنیم. عبارت ابن سینا با دو حالت سازگار است. اما ظاهر عبارت این است که تنها درمورد الیاف معده صحبت می کند و حکم روده از حکم معده مشخص می شود.

 

سه مطلب در مورد معده می گوید که مطلب دوم آن حکم روده را نیز مشخص می کند. لیف عریض معده برای دفع است و هر لیف عریضی برای دفع است، پس نتیجه می گیریم که خداوند به روده دو لیف عریض داده است که کار دفع را به راحتی انجام دهد.

 

«وکانت الحکمة فی ذلک» فی ذلک یعنی در اینکه معده لیف های طویل و عریض و مورب دارد و روده فقط لیف عریض دارد. یا اینکه فی ذلک را فقط اشاره به لیف های معده معنا کنیم. به نظر دوم بهتر باشد. «ان حاجت المعده الی استعمال القوه» قوه یعنی نیروی موجود در خودش «الجاذبة اشد و اکثر» یعنی معده به قوه جاذبه، برای جذب غذا احتیاج شدید دارد و این قوه جاذبه در لیف طویل است. «وآلة قوة الجاذبة اللیف المستطیل» آلت قوه جاذبه لیف مستطیل است که ممکن است به سمت مبدا جذب شود. و این احتیاج در روده نیست.

 

لیف مستطیل یک مبدا و یک انتهاء دارد، وقتی منقبض می شود به سمت مبدا خود جذب می شود. پایین معده مبدا این لیف، و بالای معده انتهای آن است. وقتی این لیف منقبض می شود برای جذب لقمه، لیف به سمت مبدا چروک می خورد و جمع می شود.

 

وقتی الیاف طویل به سمت مبداء خود جذب می شوند، سه اتفاق می افتد. «فتنفتح المعده للوارد» یعنی معده باز می شود برای آنچه که وارد می شود. «تدنو منه» معده به وارد نزدیک می شود «تشتمل علیه» یعنی معده آن وارد را احاطه می کند تا آن را هضم کند.

درحالیکه آلت دفع لیف عریض و آلت امساک هم لیف مورب است. لیف عریض می تواند انقباض شدید پیدا کند و بعد «ینضغط» فشار می دهد «ما حقه ان یندفع و ینفذ»چیزی را که باید دفع بشود. ینفذ به معنای ورود است اما من آن را خروج به سمت بیرون معنا می کنم.

 

و آلت قوه ممسکه لیف مورب است. « ان یحتوی علی الشئ من جوانب شتی» لیف مورب، غذا را از همه اطراف می گیرد و باعث ماندگاری آن می شود. «من جوانب» بیان یحتوی است که به معنای احاطه کامل است. «فیجود تمکنه من ضبطه» یعنی وقتی لیف مورب شئ را از همه جوانب احاطه کرد به خوبی او را نگه می دارد.

 

اگر «فی ذلک» که در قبل به آن اشاره شد را به ما به الامتیاز روده و معده برگردانیم، «کما ان آلة القوه» مطلب جدید می شود. اما اگر «فی ذلک» را تنها به معده برگردانیم، «کما ان آلة القوة الدافعه» مربوط به قبل می شود. یعنی مجموع قوه جاذبه و قوه دافعه و قوه ممسکه، به هر سه اشاره می کند درحالیکه مربوط به معده باشند.

 

مقدمه بحث در امعاء را گفتیم، در جلسه آینده خود بحث امعاء را مطرح می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo