< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

97/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان دو قسم از اختلافات بین زلازل

فن الخامس:المعدن و الآثار العلویة

و الزلازل تختلف فى قوة أوائلها و أواخرها، فليس يمكن أن تجرى على منهاج واحد. و إذا كانت حركات الرياح المحتقنة، منها ما يكون على الاستقامة إلى فوق، و منها ما يكون مع ميل إلى جهة، لم تكن جهات الزلازل متفقة؛ بل كان من الزلازل‌ رجفية، ما يتخيل معها أن الأرض تقذف إلى فوق، و منها ما تكون‌ اختلاجية عرضية رعشية، و منها ما تكون مائلة إلى القطرين كليهما و يسمى القطقط. و ما كان منه مع ذهابه فى العرض، يذهب فى الارتفاع أيضا، يسمى سلّميا. و لو لا الموانع، لكانت حركاتها كلها رجفية، لأن حركة الريح إلى فوق، و الموانع هى‌ فقدان التجاويف‌ و التعاريج، إلا فى جهة. اسباب زلزله را بیان کردیم. همچنین بیان کردیم که در بعضی از مواضع زلزله بیشتر و در بعضی مواضع کم تر است. همچنین در بعضی ازمنه زلزله بیشتر و در بعضی کم تر است. در ادامه می خواهیم اختلافات زلزله را بیان کنیم. زلزله از دو ناحیه اختلاف دارد. یکی از نظر شدت و ضعف و یکی از نظر کیفیت لرزش. شدت و ضعف دوجور هستند. یکی اینکه این زلزله ضعیف است و دیگری شدید این الآن توضیح داده نمی شود. زیرا این واضح است. اما یک نحوه ی دیگری اختلاف در شدت و ضعف داریم و آن این است که در یک زلزله پیش می آید که قسمتیش ضعیف باشد و قسمتی قوی که یک زلزله به قول ایشان علی منهاج واحد جاری نمی شود بلکه اولش شدیدتر است و بعد ضعیف می شود یا اولش ضعیف تر است و بعد شدید می شود. بالاخره اول و آخر آن باهم فرق می کند. به خاطر شدت و ضعف در یک زلزله. این یک اختلاف در زلزله ها که این را در یک خط بیان می کند و تمام می کند. اختلاف دیگری در زلزله ها وجود دارد که نحوه ی خروج زلزله و ظهور زلزله با نحوه ی خروج و ظهور زلزله ی دیگر متفاوت است. عرض کردیم عامل زلزله باد و بخار است. هر دوی اینها تمایلشان به سمت بالا است. یعنی دخان که تولید باد می کند و بخار که همراه باد می آید هر دوی اینها به سمت بالا تمایل دارند. بنابراین اگر خروج یک بخار و ریاح را بخواهیم حساب کنیم همیشه زلزله باید لرزش به سمت بالا داشته باشد یعنی این ریاح و بخار از زیر می کوبند به سقف آن قسمتی که هستند و زمین حرکت به سمت بالا می کند تا شکافته بشود. پس همیشه باید حرکت به سمت بالا باشد. اما می بینیم که گاهی چنین نیست. یعنی زلزله به صورت عرضی و لرزش به سمت عرضی است. زمین به سمت راست و چپ و جلو و عقب می رود هنگام لرزش. گاهی می بینیم مقداری به سمت بالا و مقداری به سمت عرض تکان می خورد. گاهی هم میبینیم به صورت لرزش است یعنی به همه طرف می لرزاند. دلیل چیست؟ چرا زلزله ها اینگونه می شوند با اینکه طبعیت باد و بخار که عوامل زلزله هستند به سمت بالا میل دارد و باید حرکت به سمت بالا باشد. ایشان می فرماید که جوف ها و شکاف هایی که درون زمین هستند و بخار و ریاح داخل در آن ها می شوند اینها گاهی کج هستند. یعنی مثل یک دودکش به سمت بالا نیستند. شکاف درون زمین یوقت مثل یک دودکش در زمین قرار گرفته و به سمت بالا است. بخارها وقتی وارد این قسمت می شوند و بالای دودکش را بسته می بینند فشار می آورند تا بیرون بیایند و زمین به سمت بالا می رود و مدام بالا پایین می آید تا بشکافد. اما تمام شکاف های درون زمین که به صورت دودکش نیستند. بعضی از آنها شعبه هایی به سمت شرق و غرب دارند. این بخارها در این شعبه ها پخش می شوند. وقتی پخش شدند همگی شروع به فشار آوردن می کنند و بر اثر فشار زمین هم به عرض می لرزد و هم به طول. گاهی از اوقات میبینید که به سمت دو قطب می لرزد. گاهی هم اتفاق می افتد که دو زلزله باهم شروع می کنند یکی از اینور می رود و دیگری از آنور می آید. این دو وقتی با هم برخورد می کنند شدتشان خیلی زیاد می شود و هرچی در مسیر آنها وجود دارد خراب می کنند. ایشان همه ی این موارد را ذکر می کند و برای آنها اسمی می گذارد. اسم هایشان هم لغوی نیست. تمام این اسامی به معنای لرزش است. یا لرزش به فوق یا لرزش به راست و چپ با مرکب از هر دو اینها دیگر در لغت نیامده. هر لغتی را که در معنا مفید لرزش هستند برای هر کدام به کار برده که جعل لغوی محسوب نمی شود بلکه اصطلاحی است. به جز سلّمی که به معنای نردبان است. اما اینجا اسم گذاشته برای زلزله ای که ابتدای آن عرضی است و بعد به صورت طولی به سمت بالا می رود درست مثل نردبان که عرضی و طولی است. یعنی هم پله های عرضی دارد و این پله ها در طول هم قرار گرفته اند. زلزله صوت هم حادث می کند و این صوت هاهم مختلف هستند که این اختلاف ها را هم بیان می کنیممتن خوانی:و الزلازل تختلف فى قوة أوائلها و أواخرها، فليس يمكن أن تجرى على منهاج واحد.این قسم اول اختلاف است. قسم دوم از خط بعد می آید. این اختلاف در شدت و ضعف را کوتاه بیان می کند. یک اختلاف دیگر هم هست که اختلاف در کیفیت است که مفل تر بیان می شود. این اختلاف شدت و ضعف در یک زلزله است که یا اولش ضعیف است و بعد قوی می شود و بالعکس. یکنواخت نیستند. ممکن نیست که این زلزله بر یک منهاج واقع بشوند. غالبا ضعیف و شدید دارند. تا اینجا اختلاف در شدت و ضعف بود از این به بعد اختلاف در کیفیت ظهور و خروج بخار را بیان می کنیم یا به تعبیر دیگر می خواهیم به کیفیت لرزش ها اشاره کنیم. گاهی لرزش زمین به سمت بالاست. گاهی طول و عرض است و گاهی هم مرکب از عرض و طول و بالا رفتن است.و إذا كانت حركات الرياح المحتقنة، منها ما يكون على الاستقامة إلى فوق، و منها ما يكون مع ميل إلى جهة، لم تكن جهات الزلازل متفقة؛ بل كان من الزلازل‌ رجفية، ما يتخيل معها أن الأرض تقذف إلى فوق، و منها ما تكون‌ اختلاجية عرضية رعشية، و منها ما تكون مائلة إلى القطرين كليهما و يسمى القطقط.اگر حرکات ریاحی که حبس شده اند چند قسم باشند، بعضی از آن حرکات مستقیم به سمت بالا است و بعضی دیگر به یک طرف دیگری غیر از فوق هم میل دارد. این را تعیین نمی کند که میل به کدام طرف است لذا تمام اقسام را شامل می شود. اگر حرکات ریاح محتقنه چنین است دیگر این طور نیست که تمام زلزله سمت خروج و حرکتشان یکی باشد. ممکن است سمت حرکت یکی به سمت بالا و دیگری به سمت طول و عرض و دیگری مرکب از این دو باشد. "من الزلازل" خبر کان نیست. اسم کان هم نیست. باید دید اسم کان چیست؟ "مایتخیل" را بگیریم یا خود "رجفیة" را بگیریم و "مایتخیل" را بیان بگیریم. "کان" را اگر تامه قرار بدهیم این طور می شود. تحقق پیدا می کند زلزله ی رجفی. زلزله رجفی چیست؟ مایتخیل. من سه تا نسخه را که نگاه کردم هر سه همین بود. یعنی هم رجفیه را دارد هم کلمه مایتخیل. هیچ کدامشان "ال" نداشتند. اگر داشت چون رجف به معنای لرزش است و من الزلازل رجفیه را هم می گفتیم صفت توضیحی است آنوقت مایتخیل را اسم کان یا فاعل کان می گرفتیم. اما چون به این صورت است نسخه ها باید اینچنین معنا کنیم که بعضی از زلازل رجفیه هستند. رجف به معنای جنباندن و لرزیدن و سخت جنباندن است. هم متعدی معنا می شود و هم لازم. همه ی زلزله ها رجفی هستند. رجفی در لغت به معنای زلزله است. ولی ایشان بعضی از زلازل را رجفی می داند. زلزله ای که زمین در آن زلزله به بالا افکنده می شود. یعنی لرزش به سمت بالا است. آدم احساس می کند که زمین زیر پایش آن را به سمت بالا پرتاب می کند. اختلاج به معنای جنبیدن و پریدن است. تقریبا همان رجف است منتها معنای پریدن هم می دهد. یعنی احساس می کند انسان که زمین پرش می کند و می جنبد. در اینجا به عرض می لرزد. عرضیة عرشیة یعنی لرزشی است که عرضی و افقی است نه عمودی به سمت بالا.این دو قسم. قسم سوم به سمت هر دو قطب می رود. این را دوجور می توانیم معنا کنیم. قطرین را به معنای عمق و عرض نگیرید چون عمق و عرض را خودش بعدا توضیح میده و اسمش را سلّمی می گذارد. قطرین را طول و عرض بگیرید که بگویید همم به طول و هم به عرض البته این کمی بعید است. می توانید هم قطرین را دو سر قطب بگیرید. یعنی وقتی حرکت می کند راست و چپ می رود. به راست می رود قطری و به چپ می رود به سمت قطر دیگر میل می کند. قطرین یعنی دو سر یک قطر. این هم البته شاید خلاف ظاهر باشد ولی دیگر چاره ای نداریم چون بعدا خود ایشان آنکه به عرض و فوق باشد را ذکر می کند و الا قطرین ظاهرش این است که که به عرض و فوق را می گوید. چون اول فوق را گفت بعد عرض و حالا می گوید قطرین. یعنی بالا و عرض. قطرین ظاهرش این است. اما چون بعدا خودش عرض و فوق را باهم ترکیب می کند و اسمش را سلمّی می گذارد من قطرین را حمل بر این نمی کنم که ترکیبی از عرض و بالا رفتن باشد. قِطقِط در لغت این طور ضبط شده. مفردش قَطقَطه ضبط شده. اما این قِطقِط را جمع گرفته اند. اما هیچ لغتی قطقط را زلزله معنا نکرده است. همه قطقط را به معنای تگرگ و باران ریز گرفته اند. اما خب ایشان این اسم را برای این زلزله استعاره آورده است. در مورد تگرگ که نکته ای است که تگرگ به زمین می خورد و بلند می شود. پس بالا و پایین می رود اگرچه باران ریز این کار را نمی کند.بعید نیست که به این مناسبت زلزله را قطقط گفته اند چون بالا و پایین می رود. البته باران به زلزله ربطی ندارد اما به مناسبت اینکه تگرگ وقتی زمین می خورد و دوباره بالا می رود این زلزله را هم که مائل به قطبین است اسمش را قطقط گذاشته است. و این قطقط شاید شاهدی باشد بر اینکه قطبین دلیلی بر بالا پایین رفتن باشد. البته اگر به معنای راست و چپ هم باشد همین است. بالاخره دوتا حرکت مختلف است همان طور که در تگرگ دو حرکت مختلف است. در این به سمت مشرق و مغرب رفتن و یا جلو رفتن هم دو حرکت مختلف است. یعنی با هر سه می سازد. اگر این مناسبت را لحاظ کنید قطبین همان گونه معنا می شود که بیان شد.و ما كان منه مع ذهابه فى العرض، يذهب فى الارتفاع أيضا، يسمى سلّميا. ضمیر "منها" به زلزله برمی گردد. آن زلزله ای که در عین ذهابش فی الارض، در عین رفتن به سمت زمین بخار و ریاحش هم عرشی حرکت می کنند هم به سمت بالا می روند. زمین را در عرض تکان می دهد و بعد بالاتر می رود و دوباره همان طور در عرض حرکت می دهد درست مثل پله های نردبان نه پایه ی نردبان که مستقیم بالا رفته. این پله پله بالا می رود. یعنی در عرض کار را انجام می دهد و دوباره بالاتر می رود و عرضا در آنجا هم لرزشی ایجاد می کند. یا اینکه الا اینگونه بگوییم که عرضا تکان می دهد و بعد بالا می رود که دیگر پله پله اش نکنیم. در هر صورت سلمّی نامیه می شود.و لو لا الموانع، لكانت حركاتها كلها رجفية، لأن حركة الريح إلى فوق، و الموانع هى‌ فقدان التجاويف‌ و التعاريج، إلا فى جهة. ایشان می فرماید اگر موانع نبود تمام زلزله ها رجفی بودند. زیرا جهت بادبه سمت بالا است و این باد است که عامل زلزله است پس جهت زلزله به تبع سمت حرکت باد باید به سمت بالا باشد. از این عبارت معلوم می شود که رجفی را به چه معنا می گیرد. یعنی تمام زلزله ها به سمت فوق بودند. در هر حالی که در لغت به صورت مطلق معنا شده است. ایشان در اسم گذاری تابع لغت نیست. بعد توضیح می دهد که موانع چیست. موانع عبارت است از آن شکاف هایی در زمین که همه به سمت فوق نیستند. بعضی به سمت مثلا شمال هستند. آن شکاف ها باعث می شود که بخارهایی که داخل آنها رفته اند در اثر فشار زلزله ایجاد کنند در همان جهتی که شکاف ها هستند. تجاویف جمع تجویف است. جوف داخل عضو را تجویف می گویند. یعنی همان شکاف های داخل زمین. تعاریج هم یعنی کجی ها. این شکاف ها همگی صاف به سمت بالا نیستند. کج هم هستند. اگر این موانع نبودند باد به طبیعت خودش عمل می کرد و به سمت بالا می رفت. دو قسم اختلاف بین زلزله ها را بیان کردیم. درباره ی صوتی هم که در زلزله ها حادث می شود هم اختلافی وجود دارد که بعدا بیان می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo