< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

97/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تشبیه چاه و قنات به عیون راکده و سیاله و بیان تفاوت این دو

فن الخامس: المعادن و الآثار العلویه

و نسبة القنى إلى الآبار، نسبة العين السيالة إلى العين الراكدة. و السيالة أفضل، لأن هذه الحركة تلطفها. و مع ذلك فإن مدتها، فى الاختلاط فى حركتها إلى البروز بالأرضية المتولدة من اختلاطاتها بعفونات‌ ، تقصر. و أما النز فهو أردأ المياه، و إنما يتولد من بخارات لها مادة كثيرة، و ليس لها من قوة الاندفاع ما يخرق الأرض بقوة؛ بل اندفاعها متيسر، و أرضها رخوة يتحلل عنها أكثر ما يتبخر و الذي يبقى و يحتبس، تطول مدة مخالطته للأرض إلى أن‌ يبرز؛ لأن حركته إلى البروز بطيئة، فيعفن و يتغير فى طريقه عند مخالطته للأرضية.بحثمان در منابع آبهای روی زمین بود. گفتیم پنج منبع داریم. چهارتای آنها را توضیح دادیم. عیون سیاله و راکده و چاه ها و قنات ها رابیان کردیم. ایشان می خواهد بین قنات و چاه نسبت گیری انجام بدهد و بگوید که کدام یک بهتر است. چون تشبیه می کند نسبت این دو را به نسبتی که عیون سیاله و عیون راکده دارند، قهرا حکم عیون سیاله و راکده هم از حکمی که برای قنوات و آبار ذکر می کند روشن می شود. چون شبیه می کند حکم یک طرف تشبیه را می گوید، حکم طرف دیگر هم روشن می شود.می فرماید که عیون سیاله دوتا امتیاز دارند که این دو امتیاز در عیون راکده نیست. همچنین قنات ها دوتا امتیاز دارند که در چاه ها نیست. قنات به منزله ی عیون سیاله است و چاه به منزله ی عیون راکده است. حکم عیون سیاله و راکده گفته می شود، حکم قنات و چاه هم از اینجا فهمیده می شود. عیون سیاله آبهایشان در حرکت هستند. حرکت آب باعث می شود که خود آب لطیف شود. پس عیون سیاله آبشان لطیف تر از عیون راکده است. یعنی چی حرکت اقتضای لطافت آب را می کند؟ وقتی آب حرکت می کند، علی الخصوص اگر شکن داشته باشد، مثلا برخورد کند به سنگی و ناچارا باشداز روی سنگ رد شود هوا از داخل آن رد می شود. و هوا لطیف تر از آب است. این آب سیاله به خاطر حرکت با هوا ممزوج می شود و لطافتش بیشتر می شود. اما آب راکده هوا در سطح آن وجود دارد اما درون آن نمی رود زیرا حرکتی ندارد که هوا را درون خودش جا بدهد. بنابراین از آن لطافتی که عیون سیاله دارد محروم است. این امتیاز اول برای عیون سیاله که همین امتیاز در قنات هم است. چون قنات آبهایش در مسیلی که زیر چاه ها کنده شده است میریزید و این آبها جریان پیدا می کنند. مثل آب چاه نیستند که بایدآنها را بیرون کشید خودشان جریان دارند و با جریان هوا داخل آنها می شود و آن لطافتی که چاه ندارد، این قنات ها بدست می آورند. این اولین امتیاز. امتیاز دوم، آب اگر در زمین بماند، با اجزاء ارضیه مخلوط می شود. آنها را در خودش حل می کند. حل شدن اجزاء ارضیه در آب باعث تعفن آب می شود. اما اگر این آب مرور کند آنچنان فرصت حل کردن زمین را پیدا نمی کند. اختلاطش با اجزاء ارضیه کم می شود و نتیجتا تعفن آن هم کم می شود. اگر مدت کوتاهی آب با این زمین تماس داشته باشد، همان طور که اشاره شد نمی تواند این زمین را در خودش کثیرا حل کند، فقط یک مقداری حل می کند. و چون عبور می کند اجازه نمی دهد که متعفن بشود. اما در آن آب هایی که می مانند، اینها مدت مدیدی زمین را می مکند و در خودشان حل می کنند و با اجزاء ارضیه مخلوط می شوند و چون مدت زیادی می مانند و عبور هم نمی کنند این آب متعفن می شود. در چشمه های سیاله این تعفن نیست برخلاف چشمه های راکده. این هم امتیاز دوم. پس توجه کردید که در عیون سیاله دوتا امتیاز هست. یکی اینکه بر اثر حرکت آبشان لطیف می شود. دوم اینکه آب یکجا نمی ماند و با اجزاء ارضیه مخلوط می شود منتها اختلاط آن طولانی نیست. زمان باقی ماندن آب در ارض در عیون سیاله کم است لذا تعفن برای آنها خیلی کم اتفاق می افتد و شاید اصلا اتفاق نیفتد برخلاف عیون راکده. چاه را مثل عیون راکده بگیرید و از هر دو امتیاز محرومش کنید و قنات را نیز مثل عیون سیاله گرفته و هر دو امتیاز را به آن بدهید. این خلاصه ی حرفی است که ایشان در نسبت گیری بین قنات و چاه میگوید که این مثل نسبت گیری در عیون سیاله و راکده است.

سوال: نمی توان گفت آب زمانی که حرکت می کند موادی که روی زمین هست را نیز با خودش می برد و زمانی که راکد است مواد درون آن ته نشین می شوند؟

جواب: چشمه ها غالبا اینطور هستند. زمانی که می خواهد برای اولین بار بر روی زمین حرکت کند خاک های زمین را می شوید و با خود می برد، اما سنگ های روی زمین را باقی می گذارد. جریان های بعدی روی این سنگ ها هستند. دیگر خاکی باقی نمانده است و اگر هم باقی مانده باشد چندان چیزی نیست. یا سنگ است یا ماسه. کف رودخانه را که نگاه کنید پر از سنگ است. آنهایی هم که کف آنها گل است غالبا عمیق هستند. آبی که از روی رد می شود خیلی کاری به آن گل ها ندارد. بار اولی که گل می کند، گل ها را سفت می کند و گل ها لزج می شوند و با آب دیگر همراه نمی شوند. در صورتی که این اتفاقات نیفتد خاک ها را با خوشد می برد اما باز هم چون آب جریان دارد وجود این خاک ها چندان تاثیری در آب ندارند. یک رودخانه هایی هستند که از ابتدا تا انتها آب آنها گل آلود هستند. اینها مورد بحث ما نیستند. آنها به جایی رسیدند و آب آنها در اثر عوامل خارجیه گل آلود شده اند. ما داریم چشمه ها ی سیاله را با چشمه های راکده مقایسه می کنیم درحالی که اتفاق خارجیه نیفتاده باشد.

متن خوانی:و نسبة القنى إلى الآبار، نسبة العين السيالة إلى العين الراكدة.

یعنی نسبت قنات ها به چاه مانند نسبت چشمه ی سیاله است به چشمه ی راکده. این تشبیه تمام شد حالا باید حکم را بیان کرد. ایشان می فرماید چشمه ی سیاله فضیلت دارد پس قناتی هم که به منزله ی چشمه ی سیاله است فضیلت دارد. چشمه ی راکده مفضوله، پس چاهی هم که به منزله چشمه راکده است مفضول است.

و السيالة أفضل، لأن هذه الحركة تلطفها. و مع ذلك فإن مدتها، فى الاختلاط فى حركتها إلى البروز بالأرضية المتولدة من اختلاطاتها بعفونات‌ ، تقصر.

اما چشمه ی سیاله افضل است به دو دلیل. "هذه" اسم "ان" است. "هذه" عینی چشمه ی سیاله. سیاله چشمه ایست یا آبی است که حرکت آن را لطیف می کند. به خاطر اینکه باعث می شود هوا که لطیف تر از آب است وارد آب بشود از این جهت آب لطیف تر می شود. در قنات هم همین است. آب در قنات برخلاف چاه حرکت می کند. چون حرکت می کند آبش لطیف تر از آب چاه است. علاوه بر این لطافتی که گفتیم، مدت سیاله کوتاه است. یعنی مدت و دوامش در زمین و مخلوط شدن با اجزاء زمین کوتاه است. چون مدت مخلوط شدنش کوتاه است تعفن تولید نمی کند. برخلاف چشمه ی راکده که مدت مکث آن در زمین زیاد است و با اجزاء زمینی مخلوط می شود و تولید تعفن می کند. عبارت تا "المتولدة" مثل بقیه ی نسخه هاست. در این نسخه بعد از "اختلاطاتها" "بها" آمده. "بعفونات" را هم به "العفونات" تبدیل کرده اند. نسخه ی تهران صحیح ترین نسخه ی چاپی این کتاب است. معنا با این نحو خواندن آسان تر است. فعلا نسخه ی تهران را معنا می کنم. "بالارضیة" متعلق به "اختلاط" است. "المتولدة" صفت برای "الارضیه" است. ضمیر "اختلاطها" به آب چشمه ی سیاله رجوع می کند. ضمیر "بها" به ارضیه رجوع می کند "العفونات" هم فاعل "المتولدة" است. معنای عبارت با توجه به این ترکیب اینگونه می شود مدت این سیاله در اختلاطی که به ارضیه پیدا می کند، یعنی اجزاء ارضیه، در آن وقتی که به سمت زمین حرکت می کند، تا وقتی که زیر زمین است که بخار است، وقتی هم که تبدیل به آب می شود زیر کوه می ماند، زمین اطراف خود را در خودش حل نمی کند ولی وقتی از این منفذی که بخار ایجاد کرده بیرون می آید، آنجا با اجزاء ارضیه مخلوط می شود. مدت اختلاط آن با اجزاء ارضیه کوتاه است. ارضیه چه حالتی دارد و چه اثری؟ ارضیه ای که متولد می شود از اختلاط آن آب، بوسیله ی این ارضیه عفونات متولد می شوند. یعنی اختلاط آب با آن اجزاء ارضیه باعث عفونت می شود. این اختلاطی که منشا عفونت است در چشمه های سیاله مدتش کوتاه است. یعنی اختلاط خیلی زیاد نمی شود و منجر به عفونت نمی شود. اما در چشمه های راکده اختلاط زیاد است چون آب می ماند و جریان پیدا نمی کند. در نتیجه عفونت در آنها پیدا می شود.

اما معنای عبارت " بالأرضية المتولدة من اختلاطاتها بعفونات‌" ، "متولدة" را صفت برای چشمه ها بگیرید. چشمه هایی که از اختلاطشان به عفونات، آن چشمه ها متولد می شد. عبارت ما سخت معنا می شود. ترجیح می دهم معنایش نکنم. طبق عبارت صحیح معنایش کردیم. حتی اگر "بعفونات" را متعلق به "اختلاطاتها" هم بگیریم معنا جور در نمیاید. عبارت به نظر می رسد غلط باشد.

و أما النز فهو أردأ المياه، و إنما يتولد من بخارات لها مادة كثيرة، و ليس لها من قوة الاندفاع ما يخرق الأرض بقوةپنجمین آبی که منبعش در زمین است و روی زمین ظاهر می شود، نزّ است. شما در قسمتی از بیابان می بینید که خیسی وجود دارد. یک رگه های آب از داخل زمین آمده بیرون، بارانی هم نباریده و گاهی هم میبینید یک جریانات مختصری هم دارد. وقتی پا می گذارید روی این قسمت ها میبینید که خیلی هم لیز است. علتش این است که این آبها مدت ها آمده اند و چون فشار خاصی هم نداشتند که بتوانند خاک را با خود ببرند، همین طور مانده اند و گندیده اند. بوی تعفن در آن نقاط می آید. به این می گویند آب نزّ. این آب چگونه متولد می شود؟ می خواهیم منابعشان را بگوییم نه اینکه حکمشان را بگوییم. حکمشان را مشاهده می کنیم یعنی می بینیم تراوشات ضعیفی از آب در اینها است و بوی تعفن هم میدهند. اینها نیاز به دلیل ندارد.باید در مورد عامل تکون این آب ها صحبت کرد. ایشان می فرماید بخارهای زیادی زیر زمین هستند. آنجایی که این آب ها وجود دارند، آنجا زمین سفت و کوهستانی نیست بلکه هموار و سهل است. رخو و خاکی است. بخارات نمی توانند زیر این چنین زمینی حبس بشوند چون منافذ زیادی وجود دارد که آنها از منافذ بیرون بیایند. ماده بخار زیاد است اما مشکل این است که حبس نمی شود. اگر حبس می شد فشار می آورد و زمین را می شکافت و مثل چشمه بیرون می آمد. اما چون حبس نمی شود آن فشار را ندارد علی رغم اینکه ماده اش زیاد است. سالیان سال این بیابان همین جور از آن آب میاید و خشک هم نمی شود. پس ماده زیاد است با اینکه مقدار زیادی از بخار از منافذ خاک بیرون می آید، مقدار دیگه ی آن تبدیل به آب می شود و بیرون می آید اما فشار ندارد که بتواند زمین را بشکافد و آب را با فشار و شدت بیرون بریزد. این مقدار نیرو برای بخارات زیر زمین هست، نیروی کامل نیست. اگر نیروی کامل بود بخار فشار می آورد و آب ها را به صورت کثرت بیرون می ریخت و چشمه تولید می شد. این آب ها چون با اجزاء ارضیه قاطی می شوند و مدت زیادی می مانند تا بالاخره موفق به خروج شوند لذا مشاهده می کنند آب های آن نقاط متعفن هستند. آب ها در زیر زمین متعفن نمی شوند اما وقتی می خواهند بروز کنند متعفن می شوند زیرا با شتاب بیرون نمی آیند و مدت اختلاطشان با اجزاء ارضیه زیاد است. تعفن به خاطر آبی که در بسترش زیر زمین قرار گرفته نیست. تعفن به خاطر حل شدن اجزاء ارضیه در آن است. بل اندفاعها متيسر، و أرضها رخوة يتحلل عنها أكثر ما يتبخر و الذي يبقى و يحتبس، تطول مدة مخالطته للأرض إلى أن‌ يبرز؛ لأن حركته إلى البروز بطيئة، فيعفن و يتغير فى طريقه عند مخالطته للأرضية."متیسر" از ماده یسیر یعنی اندفاع آن کم است. در بعضی از نسخه ها "منتشر" آمده. اندفاعش پخش است یعنی در آنجا که چشمه تولید می شود این بخار می خواهد تمام آب را از یک سوراخ بیرون بدهد، آن آب با فشار بیرون می آید. اما این زمینی که سست است همه جای آن منفذ است، منتها منافذ ریز. این فشاری که بخار می آورد پخش می شود و به اندازه ی خود آن زمین می شود. وقتی فشار پخش می شود نیروی آن کم می شود بر خلاف حالتی که در یک جا متمرکز بشود. این نیرو در چشمه های معمولی متمرکز می شود بر روی آن سوراخی که بخار ایجاد کرده و تمام آب با فشار از آن سوراخ بیرون رانده می شود. اما در زمین سست که پر از منفذ است بخار زمانی که می خواهد فشار بدهد فشارش چون منتشر و پخش می شود نیروی خود را از دست می دهد و آب به تدریج بیرون می آید. "منتشر" بهتر از "متیسر" است. زمین آب های نزّ سست است. از این زمین ها تحلیل پیدا می کند اکثر آنچه که به صورت بخار در می آید. یعنی بخارها حبس نمی شوند. بسیاری از این بخارات که یواش یواش بیرون می آیند و نمی مانند که بخواهند آبی تولید کنند یا زمین را در خودشان حل کنند تا متعفن بشوند، اما مقداری از اینها بیرون می آیند و مدت طولانی مجاور زمین هستند و زمین را با خودشان مخلوط می کنند و تا بخواهند آشکار بشوند طول می کشد و نتیجه اش این می شود که متعفن می شوند. این آب چون با زمین مخلوط شده تغییر می کند. یعنی وقتی در زمین و منبع هست تغییر نمی کند بلکه وقتی در زریق خروج است در اثر اختلاط با اجزاء ارضیه تغییر می کند. گفتیم پنج نوع آب در زمین متکون می شوند و هر پنج نوع را هم توضیح دادیم.یک نکته ای را ایشان اشاره می کند که این جلسه از خارج بیان می کنیم. ما از آب چاه مقداری آب می کشیم یا چشمه های راکده، فرقی نمی کند چون گفتیم این دو حکم واحد دارند. فرض کنید آب چاه از کف تا جایی که آب ایستاده دو متر است. مثلا بیست سانت از آن را می کشیم. آبی که روی هم هست الان صد و هشتاد سانت است. چاه شروع به جوشیدن می کند و آب را از زیر زمین وارد چاه می کند. می آید و تا سر دو متر می ایستد و بالا نمی آید. چرا؟ چون آن آب زیر زمینی چندان فشار ندارد که بیش از دو متر را تحمل کند. این دو متر سنگین است و روی کف چاه می آید و آبی که می خواهد از چاه بیرون بیاید تحت فشار این دو متر است. وقتی از دو متر کم شود و سبک شود به اندازه ی اختلافی که کم شده آبی که در کف هست به این اندازه نیرو دارد تا آن را جبران کند. اما وقتی دو مرتبه این آب رسید به دو متر دوباره سنگین می شود، وقتی سنگین شد بخار کف زمین انقدر توانایی ندارد که بیش از دو متر را تحمل کند لذا فشاری نمی آورد و آب همان مقدار باقی می ماند و بالا نمی آید. مثل زمانی که چاه را نکنده بود مانع خروج خاک بود حالا مانع خروج آبی است که به لحاظ قطرش سنگین است که رو قرار گرفته است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo