< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

94/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بیان اشكال دوم بر نظریه دوم « قول به جذب » در جایی كه متحرك حركت كند به حركت قسری به شرطی كه محرك همراه آن نباشد/ بیان حركت قسری/ فصل 14/ مقاله 4/ فن 1/ طبیعیات شفا.

و ما بال الاشياء التي يتفق حصولها مع في هذا الهوا اللصيق بالسهم ترسب و لا يحملها الهواء[1]

بحث در اين بود كه آيا ممكن است متحركِ به حركت قسري كه از محركِ قاسر جدا شده است به توسط جذب هوا حركت كند يا نه؟ مذهب دومي كه در اين باب مطرح شد اين بود كه هوا مي تواند اينچنين متحرك قسري را جذب كند و به حركت وا دارد ولي مصنف بر اين مذهب اشكالاتي وارد كرد الان مي خواهد اشكال ديگري وارد كند.

بيان اشكال: مصنف اينگونه فرض مي كند كه تيري در فضا رها شده است اين تير حركت مي كند. به نظر اين قائل هواي جلو آن را مي كِشد. اطراف اين تير هم هوا وجود دارد هواي اطراف تير به خود تير چسبيدند و شايد به نظر برسد كه راكد مي باشند. آنها حركتي ندارند تا تير را حركت بدهند. در هواي لصيق « يعني هوايي كه به بدنه ي تير چسبيده » يك شئ سنگيني مثل سنگ قرار دهيد. اين هوايي كه تير را مي كِشيد آن سنگ را نمي كِشد و سنگ سقوط به سمت پايين مي كند. از اينجا فهميده مي شود كه علت سقوط نكردن تير آن حركت شديدي است كه در اين هوا دارد و الا تير هم مثل سنگ سنگین است و باید سقوط کند و پایین بیاید همانطوری که آن سنگ سقوط مي كند اما آن سنگ در مسير حركت شديد قرار نگرفت بلكه در هواي لصيقِ به تير كه بمنزله ي هواي راكد است واقع شد. چون حركت شديد در اين هوا نبود آن سنگ نتوانست با هوا حركت كند لذا به سمت پايين سقوط كرد ولي تير چون حركت شديد به همراهش بود سقوط نكرد و در هوا به سير خودش ادامه داد.

از اينجا معلوم مي شود كه اگر حركت شديدي واقع شد و آن جسم سنگين در آن حركتِ شديد واقع شد پايين نمي آيد « ولي آن سنگ چون در حركت شديد نيفتاده بلكه در بخشِ راكدِ هوا افتاده لذا به سمت پايين مي آيد » و همين حركت شديد، مقاومت در برابر رسوب تير مي كند و اجازه نمي دهد كه تير رسوب كند و به سمت پايين بيايد.

اين مطلبي كه گفته شد را در ذهن نگه داريد. مطلب ديگري كه بايد بيان شود اين است كه هوا حركت شديد پيدا مي كند و به شاخه هاي درخت برخورد مي كند مي بينيم شاخه ي درخت را شكست. در همين باد شديد، اگر سنگي انداخته شود آن سنگ رسوب مي كند و به سمت پايين مي آيد. اين هواي متحرك به حركت شديده « يعني هوايي كه مبتلا به باد شده » نتوانست اين سنگ را حفظ كند و سنگ به سمت پايين افتاد با اينكه حركت شديد واقع شد. به حدي شديد بود كه توانست شاخه ي درخت را بشكند پس شايد بايد براي نگه داشتن سنگ در هوا بايد حركت شديدتري انجام مي شد از اينجا معلوم مي شود كه شايد حركت هوايي كه تير را در خودش نگه مي دارد و آن را رسوب نمي دهد و به پايين نمي اندازد شديدتر از اين هوا باشد پس هوايي كه تير در آن حركت مي كند حركتش شديدتر از آن هوايي است كه نتوانسته سنگ را نگه دارد.

سپس ملاحظه مي كنيم آن هوايي كه نتوانست سنگ را نگه دارد درخت را شكست پس انتظار داريم آن هوايي كه تير در آن حركت مي كند چون حركتش شديدتر است به طريق اولي درخت را بشكند در حالي كه تير از كنار درخت عبور مي كند و برگ درخت هم تكان نمي خورد تا چه رسد به اينكه شاخه ي درخت را بشكند.

توضيح بيشتر: مصنف ابتدا درباره همین قول بحث کرد که هیچ نیرویی در هوا وارد نشده و هيچ نيرويي در تير وجود ندارد و دفعي هم در كار نيست. تولدِ حركت پشتِ حركت هم نيست فقط جذب وجود دارد. در اين حالت كه هوا، تير را جذب مي كند سنگي كنار تير گذاشته شد ديديم كه سنگ به سمت پايين آمد. در اینصورت گفته شد اين سنگ چون در قسمت متحرك هوا قرار نگرفت بلكه در قسمتي از هوا كه لصيق به تير است و راكد مي باشد قرار گرفت، حركت نداشت و به سمت پايين افتاد پس اگر حركت شديدي بود اين سنگ پايين نمي افتاد همانطور كه با حركت شديد، تير پايين نمي افتاد. از اينجا كشف مي شود كه اگر جسمي بخواهد در هوا باقي بماند بايد حركت شديد كند تا بتواند در هوا باقي بماند.

سپس مصنف وارد مساله ي ديگر شد. در آن مساله هواي شديدي را فرض كرد كه درخت را مي شكند. سنگ را در اين هواي شديد قرار داد. ديد كه سنگ پايين مي آيد. معلوم مي شود كه هنوز اين هوا به آن شدت نرسيده كه بتواند سنگ را در خودش نگه دارد. اگر چه توانست به آن شدتي برسد كه تير را در خودش نگه دارد. از اينجا معلوم شد حركت هوايي كه تير در آن حركت مي كند شديدتر از حركت اين هوايي است كه درخت را شكست. وقتي اينگونه است پس بايد آن هوايي كه تير در آن حركت مي كند به طريق اولي بتواند درخت را بشكند. در حالي كه نگاه مي كنيم و مي بينيم اين تير از كنار درخت حركت مي كند آن هوا هم از كنار درخت حركت مي كند و به قول اين قائل چنان حركت شديدي مي كند كه تير را هم با خودش مي برد در عين حال كاري به درخت ندارد و درخت را نمي شكند. از اينجا معلوم مي شود كه تير به خاطر حركت شديد هوا، حركت نمي كرد والا اگر هوا شدت حركت داشت درخت را مي شكست. پس معلوم مي شود كه شدت حركت هوا نبود كه تير را به حركت انداخت بلكه نيروي قاسر بود كه تير را به حركت انداخت و به هوا ربطي ندارد. ممكن است كه هوا هم حركت مي كرد ولي اين هوا كاري به تير نداشت.

اين تمام حرف مصنف در ترسيم اشكال بود. توجه كنيد مصنف نتيجه نمي گيرد كه علت حركت تير، محرك قاسر بوده اين مطلب را بنده ـ استاد ـ مي گويم مصنف فقط نتيجه مي گيرد كه حرف اين شخصی كه قائل به جذب هوا است باطل مي باشد وقتي اين، باطل شد مي توان نتيجه گرفت كه نيروي محرك اين تير را حركت داد و در هوا هم نگه داشت و نگذاشت اين تير پايين بيفتد. از طرفي سرعت حركت هم باعث شد كه تير نيفتد ولي نه سرعت حركت هوا بلكه سرعت حركت تير باعث شد. اگر كمي حركتِ تير كُند شود پايين می افتد اما « سرعت خود تير » دخالت دارد نه « سرعت هوا » پس هوا در حركت تير، دخالتي ندارد.

نكته: كسي ممكن است اينگونه بگويد: حجم هوايي كه با هواي شديد « و باد » حركت مي كند طوري است كه تمام درخت را در خودش قرار مي دهد ولي هوايي كه در اطراف تير حركت مي كند حجمش به اندازه خود تير است و كاري به درخت ندارد تا بتواند درخت را بشكند. اين حرف، حرف خوبي است ولي براي اينكه اين اشكال مطرح نشود طوري فرض مي كنيم كه تير به نحوي عبور كند تا هوايي كه در اطرافش است به يكي از شاخه هاي نازك درخت برخورد كند و آن شاخه در هواي متحرك، غرق شود. آن شاخه، تر و مرطوب نباشد زیرا شاخه ی نازک اگر مرطوب باشد در مقابل باد مقاومت مي كند و خم مي شود اما نمي شكند. پس شاخه بايد خشك باشد تا در مقابل باد مقاومت نكند در اين صورت وقتي تير عبور مي كند شايد بدنه تير به آن شاخه ي خشك برخورد كند لذا آن هوايي كه تير در آن شناور است به شاخه ي نازك برخورد كرده و شاخه ي نازك را در خودش غرق كرده و عبور مي كند ولي شاخه درخت نمي شكند. اگر هوا خيلي سريع است بايد شاخه درخت را بشكند ولي نمي شكند.

نكته: ماشيني حركت مي كند و هوا را بالقسر حركت مي دهد. هوايي هم كه بالقسر متحرك شده محرك براي برگ شده و برگهای کف خیابان را حرکت می دهد. اينها قسر مي باشد نه جذب. قاسر نيرويي در هوا وارد كرده و هوا نيرويي در برگ وارد كرده است و همه حركت كردند. در اينجا هم جذب هوا نيست.

توضيح عبارت

و ما بال الاشياء التي يتفق حصولها مع هذا الهواء اللصيق بالسهم ترسب و لا يحملها الهواء

لفظ « مع » بايد خط بخورد و حذف شود. لفظ « و لا يحملها الهوا » عطف تفسير بر « ترسب » است.

ترجمه: چه مي شود اشيايي را كه اتفاق مي افتد كه اين اشياء حاصل مي شوند در هوايي كه به تير چسبيده و به منزله ي هواي راكد است، و اين اشياءِ اينگونه ای، رسوب مي كنند و پايين مي آيند « و با تير همراهي نمي كنند و در جريان هوا جاري نمي شوند » و هوا، آنها را حمل نمي كند « و مانند تير آنها را جلو نمي برد ».

فان الهواء انما يمانع الثقال المحموله فيه عن الرسوب شديده

« عن الرسوب » متعلق به « يمانع » است. نسخه صحيح « عن الرسوب بحركه شديده » است و متعلق به « يمانع » می باشد.

مصنف از اينجا شروع به جواب دادن از اين سوال مي كند.

ترجمه: زيرا هوا مي تواند اجسام سنگيني كه محمول در هوا هستند را منع از رسوب و سقوط كند به توسط حركت شديده « هوا نمي تواند اجسام سنگين را از رسوب منع كند. هر جسم سنگيني در هوا قرار داده مي شود آن جسم رسوب مي كند و پايين مي آيد اگر جسم سنگين را منع مي كند با حركت شديده منع مي كند » كه اين هوا به سبب حركت شديده، مقاومت مي كند تا آن ثقل بتواند هوا را خرق كند « يعني هوا به سبب حركت شديده در مقابل خرقِ آن ثقل مقاومت مي كند. اگر حركت شديده نبود آن ثقل يعني جسم سنگين هوا را مي شكافت و پايين مي آمد اما چون حركت شديده هست هوا به توسط حركت شديده، مقاومت مي كند در مقابل آن خَرقي كه ثقل بر آن وارد مي كند. آن حركت شديده به هوا اجازه مي دهد كه نگذارد خرق شود ».

مصنف جواب آن سوال را بيان كرد. ایشان از اين جواب استفاده برد كه حركت شديده مانع سقوط است پس هر چقدر كه حركت شديدتر شود احتمال سقوط كمتر مي شود.

و الرياح اذا هَبت علي اغصان الشجر هَشَمتها مع انها لا تحمِلُ سهما لو وضع فيها

از اینجا مصنف وارد مورد بعدي مي شود.

ضمير « انها » به « رياح » برمي گردد. اگر مذكر مي آورد به « هواي متحرك » برمي گشت.

« هَشَمَ » به معناي « خورد كردن » است اينكه به حد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم، هاشم مي گفتند به خاطر اين بود كه شتر را مي كُشت و آبگوشت درست مي كرد و نان هاي خشك را مي شكست و داخل آبگوشت مي ريخت و به مردم مي داد تا بخورند. به او هاشم گفتند يعني شكننده ي نان ها در آبگوشتِ شتر است.

ترجمه: باد وقتي بر شاخه هاي درخت مي وزد آنها را مي شكند با اين كه رياح نمي تواند تير را حمل كند اگر اين تير در رياح قرار داده شود « پس معلوم مي شود آن سرعت لازم براي حملِ تير پيدا نشده است، و الا تير را نگه مي داشت و نمي گذاشت پايين بيايد ».

فهذا الهواء الذي ينقل الحجر الكبير بالحري ان يكون اختباره بقرب الاجسام الصغار مما يوجب كسرها

نسخه صحيح به جاي « اختباره »، « اجتيازه » است.

مصنف تا اينجا دو مورد را بيان كرد الان مي خواهد بين اين دو مقايسه كند لذا مي فرمايد: آن هوايي كه سنگ بزرگ را نقل مي دهد « در مثالي كه بيان شد تیر را نقل مي ده د» سزاوار است كه اجتيازش « يعني عبورش از نزديك اجسام صغار »، از امور و عواملي باشد كه موجب كسر اين اجسام صغار مي شود « يعني عبور هوايي كه سنگ سنگين را در خودش نگه مي دارد سزاوار است كه اگر از نزديك اجسام صغار عبور كرد از عواملي باشد كه موجب كسر اجسام صغار شود يعني هوايي كه توانسته تير را حركت بدهد و سرعتش در حدي بوده كه تير پايين نيفتد به طريق اولي بايد اجسام صغاري كه از كنارش عبور مي كند را بشكند ».

مصنف تا اينجا اشكال را بيان كرد. در پايين اينگونه گفته مي شود: در حالي كه نمي شكند پس معلوم مي شود كه عامل حركت تير در هوا، سرعتش نبوده است مسلما سرعت رياح بيشتر بوده است. عامل حفظ تير در هوا و حركتش، سرعت نبوده است بلكه نيرويي بوده كه در اين تير وارد شده و در تيري كه بر روي هواي مبتلا به باد گذاشته مي شود آن نيرو وارد نشده است لذا آن تيري كه در هواي معمولي حركت مي كند رسوب و سقوط نمي كند. اما آن تيري كه در رياح گذاشته شده حركت نمي كند و سقوط مي كند.

نكته: در تمام مواردي كه نقض وارد مي شد فشاري تصور مي شد كه اين فشار به توسط باد قسراً ايجاد شده است و اين فشار يا از جوانب مي آمد يا نمي آيد. حجمش سنگين بود يا نبود؟ اين فشار، شاخه را مي شكند و مقداري با خودش مي برد. ما اينها را قبول داريم. در اينجا نيرويي وارد مي شود كه در متحرك وارد شده.

اين مطلب از بحث ما بيرون است. شما فرض كنيد كه فقط جذب باشد و هيچ نيروي خارجي دخالت نكند در اين صورت چه عاملي باعث مي شود كه تير نيفتد؟ « توجه كنيد كه حتي نيروي محرك هم نيست فقط سرعت هوا وجود دارد ». مصنف مي گويد اگر در جايي كه فقط سرعت هوا باشد بايد اين حادثه اتفاق بيفتد در حالي که اتفاق نمي افتد. « اگر نيروي قاسر وارد شود و تير را حركت دهد مشكلي نيست و مصنف آن را قبول مي كند » يعني اگر سرعت هوا شاخه ي درخت را مي شكند وقتي سرعت بيشتر شود بايد به طريق اولي شاخه را بشكند ولي نمي شكند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo