< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

93/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی قول قدماء مشایین توسط مصنف و بیان جواب اول / آیا در تقسیم کردن جسم به جایی می رسیم که صورت نوعیه اش زائل شود یا نه؟/ فصل 12/ مقاله 3/ فن 1/ طبیعات شفا.
« و اما علی الاصول التی للمشائین فان هذا غیر لازم»[1]
کلام بعض: اگر جسمی زیاد تقسیم شود به جایی رسیده می شود که این جسم صورت نوعیه را از دست می دهد یعنی جزئی پیدا می شود که این جزء به خاطر کوچکی صورت نوعیه اولیه را ندارد.
دلیل: اگر صورت نوعیه جزء صغیر باقی بماند لازم می آید که از جزء صغیر و اجزاء صغیر، بتوان بدنی ساخت که کوچک باشد و فیل هم به اندازه پشه باشد.
جواب طبق نظر انکساغورس: بیان شد که این لازم، طبق مذهب انکساغورس پیش می آید.
جواب طبق نظر مشاء : مصنف بیان می کند که طبق قول مشاء، لازم نمی آید. در استدلال این گروه این مطلب، مهم به حساب آمد و استدلال بر روی آن بنا شد که استخراج اقل قبل از امتزاج اکثر است ما همین نکته را می خواهیم باطل کنیم اگر این نکته باطل شود دلیل آنها هم باطل می شود.
آنها گفتند امتزاجِ اقل مقداراً، قبل از امتزاجِ اکثر مقدارا است ما وقتی اقل و اکثر را لحاظ می کنیم می بینیم گاهی اقل عدداً و اکثر عدداً داریم و گاهی هم اقل مقداراً و اکثر مقداراً داریم. همانطورکه گفته شد نظر این گروه به اقل و اکثر مقداری است نه عددی.
ما قبول داریم که اقل عددی قبل از اکثر عددی امتزاج پیدا می کند یعنی تعدادِ کمتر قبل از تعداد بیشتر باید بیایند و ترکیبِ تعدادِ کمتر قبل از ترکیبِ تعداد بیشر انجام می شود ولی بحث آنها در اقل و اکثر عددی نیست. ما در مقدار قبول نداریم که اقل قبل از اکثر باشد بلکه اصلا اقل را قبول نداریم و موجود نمی دانیم بلکه معدوم می دانیم. نه انیکه قبلیت برای آن قائل نباشیم بلکه وجود هم برای آن قائل نیستیم چون اقل مقداراً در ضمن اکثر مقدارا است و تا جدا نشود موجود نمی شود اگر ما اقل مقداراً را از اکثر مقدارا جدا کردیم تازه موجود می شود و الا قبل از جدایی، به صورت بالقوه در اکثر موجود است وجودِ بالقوه یعنی در واقع معدوم است اینطور نیست که در جهان، خداوند ـ تبارک ـ اول اقل را آفریده باشد بعداً اکثر را آفریده باشد تا گفته شود اقل وجودِ بالفعل دارد و بعدا اکثر، وجود بالفعل پیدا می کند، خداوند ـ تبارک ـ در عناصر اربعه ـ کلیتِ خاک را آفریده است که اکثر است و کلیت هوا و کلیت نار را آفریده است که اکثر است و سپس خداوند ـ تبارک ـ باید از این اکثرها، اقل را جدا کند و ترکیب درست کند پس اقل بعد از اکثر است پس اقل در ضمنِ اکثر، بالقوه موجود است. بالقوه موجود است یعنی معدوم است. چگونه می گویید ترکیب اقل قبل از ترکیب اکثر است باید ثابت کنید خداوند ـ تبارک ـ از کلیتِ نار و خاک و هوا و آب، یک ذره انتخاب می کند بعداً ذره ی بعدی انتخاب می کند بعداً ذره دیگر را انتخاب می کند تا ثابت شود که اول اقل آمد بعداً اکثر آمد. پس می دانیم اکثر هست و از درون اکثر باید اقل انتخاب شود. آن اقل که انتخاب می شود آیا به اندازه بدن پشه است یا به اندازه بدن فیل است؟ تجربه و واقعیت و شهود نشان می دهد که به اندازه بدن فیل است پس آن اقل که می خواهد بدنِ فیل را به اندازه پشه بسازد وجودِ بالفعل ندارد بلکه وجود بالقوه دارد و وقتی وجود بالقوه داشت قبل از اکثر نیست بلکه بعد از اکثر می باشد پس آن مقدمه ای که تمام استدلال بر آن مقدمه سوار شد باطل گردید زیرا مقدمه این بود « اقل قبل از اکثر است » ما در عدد قبول داریم که اقل قبل از اکثر است چون اقلِ عددی، بالفعل موجود است و لذا اقلِ عددی در ضمنِ اکثر، بالفعل موجود است اما اقلِ مقداری در ضمنِ اکثر، بالقوه موجود است
نکته: اقل عددی درضمن اکثر، بالفعل موجود است چون انفصالِ آن به دست ما نیست اما در عدد، انفصالها حاصل است لذا اقلِ آن قبل از اکثر موجود است ولی در مقدار، انفصال نیست بلکه اتصال است اگر بخواهید اقل را موجود کنید باید آن را بِبُرید یعنی اقل، بالفعل موجود نیست بلکه بالقوه موجود است بعداً که اقل را جدا می کنید بالفعل موجود می شود. پس اقل در ضمن اکثر اگر عددی باشد موجودِ بالفعل است ولی اگر مقداری باشد چون مبتنی بر انفصالی است که ما باید ایجاد کنیم اقل مقداری در ضمن اکثر مقداری، بالقوه موجود است.
نکته: ابتدا کل عالَم آفریده شده نه اینکه ذره ذره آفریده شده باشد در خطبه اول نهج البلاغه که ملاحظه کنید حضرت می فرماید آسمان را ساخت که در ابتدا آب بود و بعداً آنها را با فشار جدا کرد.
تا اینجا ثابت شد که اقل لازم نیست قبل از اکثر باشد و چنین نیست که اقل قبل از اکثر باشد حال بالاتر حرف می زند و می گوید بلکه اکثر قبل از اقل است تا الان فقط قبلیتِ اقل را باطل کرد اما الان می خواهد قبلیت اکثر را ثابت کند که قبل از اقل است.
مدعا: اکثر قبل از اقل است.
دلیل: اکثر هم محصور و هم محصَّل است. اقل نه محصور و نه محصَّل است. محصّل نبودن اقل را الان بیان کردیم چون «بحث ما در اقل مقداری است نه عددی» اقل بالقوه در ضمن اکثر موجود است پس محصّل نیست ولی اکثر، بالفعل موجود است پس محصّل هست. اقل، محصور نیست. هر چقدر این جسم را کوچک کنید باز هم قابلیت کوچک کردن دارد زیرا جزء لا یتجزی نداریم پس اقل، محصور نیست و به سمت بی نهایت می رود اما اکثر محصور است زیرا برهان تناهی ابعاد بر آن اقامه شده. هیچ وقت نمی توان در اکثر به سمت بی نهایت رفت باید در یک جا توقف کرد.
محصور، موجود می شود و محصّل هم موجود است بنابراین اکثر موجود است و اقل موجود نیست بنابراین اکثر قبل از اقل موجود است این تمام جواب اول بود که طبق اصول مشائین داده می شود.
توضیح عبارت
«و اما علی الاصول التی للمشائین فان هذا غیر لازم»
«هذا»: یعنی «این که باید فیل به اندازه پشه آفریده شود» یا «بودن فیل به اندازه پشه امکان اکثری دارد».
ترجمه: این مطلب بنابر نظر مشاء لازم نمی آید.
«و ذلک لانه لا یجوز علی اصولهم ان امتزاج الاقل قبل امتزاج الاکثر»
اصول مشاء این است که این کرات از ابتدا کلی آفریده شدند و اگر بخواهد ترکیب عنصری انجام شود باید چیزی از این کرات جدا شود و با آن چیز، این مرکب عنصری ساخته شود و واضح است از ابتدا که جدا می شود آن تقسیماتِ بی نهایت بر روی این شیءِ جدا شده، هنوز انجام نشده است یعنی اگر بخشی جدا کردید باید این را ریز کنید تا به جایی برسد که شما می گویید صورت نوعیه باقی نیست ما می گوییم صورت نوعیه باقی است.
ترجمه: جایز نیست بنابر اصول مشاء که امتزاج اقل قبل از امتزاج اکثر باشد «چون جدا شدن اقل یا وجود اقل قبل از وجود اکثر نیست».
«و ذلک لان الاقل ان عنی به الاقل فی العدد صح و لم ینفعهم لان کلامهم فی الاقل فی المقدار»
«ذلک»: اینکه گفته می شود امتزاج اقل قبل از امتزاج اکثر نیست.
ترجمه: اینکه گفته می شود امتزاج اقل قبل از امتزاج اکثر نیست به این جهت است که اگر مراد شما اقلِ در عدد باشد صحیح است «یعنی امتزاجِ اقل عددی قبل از اکثر عددی است چون عدد اقل قبل از اکثر موجود است و وقتی موجود شد امتزاجش هم می تواند قبل از اکثر باشد» ولی به نفع این گروه نیست چون «بحث این گروه در اقل عددی نبود بلکه» بحث در اقل و اکثر مقداری است.
«و لیس یجب اذا کان الاقل فی العدد مزاجه قبل امتزاج الاکثر فی العدد ان یکون الاقل فی المقدار امتزاجه قبل امتزاج الاکثر فی المقدار»
«ان یکون» فاعل برای «لیس یجب» است. «فی العدد» متعلق به «اقل و اکثر» است. «فی المقدار» متعلق به «اقل و اکثر» است.
اگر اشکال شود و گفته شود که اگر در عدد، اقل قبل از اکثر است پس در مقدار هم اقل باید قبل از اکثر باشد. مصنف می فرماید این قیاس صحیح نیست یعنی واجب نیست که هر چه در عدد اجرا شد در مقدار هم اجرا شود بله گاهی چیزهایی در عدد اجرا می شود در مقدار هم اجرا می شود «الان قبول داریم که در عدد، اقل جلوتر از اکثر است ولی لازم نیست این مطلب رادر مقدار هم قبول کنیم».
ترجمه: زمانی که امتزاجِ اقلِ در عدد، قبل از امتزاج در اکثر باشد لازم نمی آید که امتزاجِ اقل در مقدار، قبل از امتزاج اکثر در مقدار باشد.
«فان وجود الاقل مقدارا فی الاکثر مقدارا وجود بالقوه المطلقه و وجود الاقل عددا فی الاکثر عددا وجود بالفعل»
چرا لازم نمی آید که امتزاج اقل در مقدار، قبل از امتزاج اکثر در مقدار باشد چون وجود آنها فرق می کند نمی توان حکم یکی را به دیگری سرایت داد. وجود اقل اگر عددی باشد بالفعل است و اگر مقداری باشد بالقوه است. بله اگر در جایی حکمی بود که به وجود بالقوه و بالفعل ارتباطی ندارد آن را می توان هم بر اقل مقداری حمل کرد هم بر اقل عددی حمل کرد اما در جایی که حکم مربوط به وجود بالفعل است اگر این حکم در اقل عددی جاری شد به خاطر اینکه وجود بالفعل دارد نمی توان انتظار داشت که در اقل مقداری هم جاری شود چون اقلِ مقداری، وجود بالفعل ندارد.
ترجمه: وجود اقلِ مقداراً در ضمن اکثر مقداراً، وجود بالقوه مطلقه است «مراد از بالقوه المطلقه یعنی اصلا بالفعل نیست» و وجود اقل عدداً در ضمن اکثر عدداً وجود بالفعل است «اگر چه نمود ندارد وقتی نمود پیدا می کند که کنار اکثر گذاشته شود. پس اصل وجودش هست ولی نمودش نیست. اما در اقل مقداراً و اکثر مقداراً نه وجودش و نه نمودش هست پس بالقوه المطلقه است».
از این بیان نتیجه گرفته شد که اقل مقداراً معدوم است و وقتی معدوم شد چه توقعی دارید که امتزاج پیدا کند زیرا معدوم، ممتزج نمی شود.
الان اکثر در اختیار است و اقل باید با تقسیم به وجود بیاید ولی در اینجا تقسیم واقع نشده لذا آن اقل که شما انتظارش را دارید موجود نشده است چگونه می خواهید آن را ترکیب کنید و با آن امتزاج درست کنید. امتزاج متوقف بر این است که آن اجزائی که می خواهند با هم ممزوج شوند وجود داشته باشند اما در اینجا اقل مقداراً وجود ندارد چگونه می خواهید ممزوج کنید.
«و اذا کان الاقل فی المقدار معدوما بعدُ بالفعل لم یجب له امتزاج بته»
اگر اقلِ در مقدار الان، بالفعل معدوم است برایش امتزاجی حاصل نمی شود قطعا.
نکته: این گروه می گوید «جزء ریزی که صورت نوعیه بر آن صادق است با جزء ریز دیگری که صورت نوعیه بر آن صادق است ترکیب می شود. تعبیر به جزء ریز می کند و «ریز» به معنای این است که مقدارش کم است. نمی گوید تعداد اجزائی که در بدن فیل بکار رفتند زیادند و در بدن فیل که به صورت پشه ساخته می شوند کم است بلکه می گوید اجزاء در آنجا ریزتر است و اجزاء در اینجا درشت تر است یعنی بحث این گروه که قولشان نقل شد در مقدار است نه در عدد.
«بل الاولی فی المقدار ان یکون الاکثر فی المقدار امتزاجه قبل امتزاج الاقل اذا الاکثر محصور فی المقدار محصل و اما الاقل فغیر محصور و لا محصل»
تا اینجا مصنف بیان کرد که اقل جلوتر از اکثر نیست الان با این عبارت می خواهد تقویت کند و لذا می گوید «بلکه اکثر جلوتر از اقل است» یعنی نه تنها اقل، جلوتر نیست بلکه اکثر جلوتر هست.
ترجمه: درباره مقدار، اولی این است که اینچنین گفته شود که اکثر در مقدار، امتزاجش قبل از امتزاج اقل است چون اکثر هم محصور در مقدار است «یعنی نمی توان آن را تا بی نهایت بُرد بالاخره بر اثر تناهی ابعاد باید متناهی شود» هم محصّل و موجود است اما اقل اولا غیر محصور است «چون هر چقدر که اقل را تجزیه کنید دوباره راه برای تجزیه کردنش است چون جزء لا یتجزی نداریم پس نمی توان اقل را به جایی رساند و گفت تمام شد» ثانیا وجود ندارد «چون گفتیم وجودش بالقوه است و وجود بالقوه به معنای معدوم بالفعل است».
«فان کل اقل من المقدار اقل بالقوه»
این عبارت، بیان برای «لا محصل» است. چرا اقل، محصل نیست؟ چون هر اقلِ در مقدار، اقلِ بالقوه است و وقتی اقل بالقوه شد وجود بالفعل ندارد. تا اینجا جواب اول بر طبق اصول مشائین بیان شد.


[1] الشفا،ابن سینا،ج4،.س242،س3،ط ذوی القربی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo