< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

92/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلیل پنجم بر بطلان مذهب متکلمین/ رد مذهب متکلمین/ بررسی رای حق در حالت اجسام در انقسامشان.
«و کذلک لذا اوقعنا خطا مستقیما کاوتر علی زاویه قائمه احد ضلعیها اقصر»[1]
نکته1: حکما قائلند که جزء لا یتجزی نداریم از طرفی هم قائل اند که نقطه وجود دارد و در تعریف نقطه می گویند جزء لا یتجزی است. پس از طرفی جزء لا یتجزی را منکر می شوند و از طرفی قائل می شوند که وجود دارد. این دو کلام چگونه با هم جمع می شوند.
جواب: درباره نقطه دو قول است:
1 ـ امری عدمی است
2 ـ امری وجودی است.
اگر نقطه امر عدمی باشد اشکال وارد نیست چون معتقدند در جایی که خط، تمام می شود. نقطه است یعنی نقطه، تمام شدن و معدوم شدن خط را می گویند.در اینصورت این اشکال وارد نیست که نقطه وجود دارد پس جزء لا یتجزی وجود دارد.
اما اگر نقطه امر وجودی باشد نمی توان گفت نقطه وجود ندارد بلکه نقطه وجود دارد و اشکال وارد می شود. جواب همان است که بارها گفته شد که نقطه، بالقوه موجود است یعنی جزء لا یتجزی، بالقوه موجود است نه بالفعل. مشکل متکلمین این است که جزء لا یتجزی را بالفعل می کنند اما اگر بالقوه می کردند مشکلی پیش نمی آمد. ما نقطه را بالفعل موجود نمی دانیم بلکه بالقوه موجود نمی دانیم بلکه بالقوه موجود می دانیم و می گوییم اگرخط، پایان پذیرفت نقطه تشکیل می شود و این نقطه را نمی توان جدا کرد اگر کسی بتواند نقطه را جدا کند لا یتجزی خواهد بود. این مطلب با «اگر» گفته شده یعنی نمی توان نقطه را جدا کرد. متکلمین معقدند جزء لا یتجزی، بالفعل موجود است ولی حکماء معتقدند جزء لا یتجزی، بالقوه موجود است که نمی توان آن را بالفعل کرد.
نکته2: فرق امر عدمی با امر بالقوه چیست؟
امر عدمی مانند عمی، و امر وجودی بالقوه مثل ما انسانها که چشم داریم ولی احتمال اینکه در آینده نابینا شویم هست. ما با اعمی فرق داریم زیرا اعمی این عمی را الان دارد ولی ما آن را بالقوه داریم. امری عدمی، موجود نیست اما امر بالقوه، موجود است.
بحث امروز: متکلمین معتقد بودند که جزء لا یتجزی وجود دارد. 4 دلیل بر رد آنها اقامه شد. الان دارد دلیل پنجم می شود. در این دلیل پنجم از حرکت بحث می کند همانطور که دلیل چهارم مبتنی بر حرکت بود. اما دلیل سوم مبتنی بر حرکت نبود زیرا گفته شد بنابر جز لا یتجزی لازم می آید بسیاری از اَشکال هندسی را نداشته باشم.
دلیل پنجم: مصنف در دلیل پنجم 5 مثال می آورد و در هر 5 مثال، حرکت موجود است و جزء لا یتجزی را هم باطل می کند اگر کسی خواست می تواند این 5 مثال را 5 دلیل مستقل حساب کند ولی ظاهر کلام مصنف این است که این 5 مثال را کنار هم گذاشته و همه را یک دلیل حساب کرده است.
مثال اول: اگرخطی در دهانه دو خطی که برهم عمود هستند قرار بگیرد قهراً این خط، وتر زاویه قائمه ی آن دو خط می شود.
هر خطی که دو ضلع زاویه را به هم وصل کند وتر آن زاویه به حساب می آید و در نتیجه یک مثلث قائم الزاویه تشکیل می شود. مصنف مثال را عوض میکند و میگوید تنه درختی را به دیوار تکیه بدهید. دیوار به طور عمود بر روی زمین قرار گرفته پس دیوار با زمین زاویه قائمه ساخته حال سر تنه درخت را روی سر دیوار قرار بدهید و ته تنه درخت را بر روی زمین قرار بدهید در اینصورت مثلث قائم الزاویه ای تشکیل می شود که یک ضلع آن دیوار است ویک ضلع آن بخشی از زمین است و تنه درخت هم ضلع دیگر می شود.
تنه درخت را بر روی زمین به اندازه یک جزء حرکت بدهید و آن را بکشید به طوری که ضلع مثلث قائم الزاویه ای که روی زمین بود مقداری بزرگتر شود. فاصله بین دیوار تا انتهای تنه درخت، یک ضلع از مثلث بود وقتی تنه درخت به اندازه یک جزء کشیده شود به همان مقدار، این ضلع مثلث که بر روی زمین قرار دارد به اندازه یک جزء بزرگتر می شود. سوال این است که بر روی دیوارچه اتفاقی می افتد؟ این درخت وقتی از روی دیوار پایین می آید آیا به اندازه یک جزء کشیده می شود و به سمت پایین می آید یا کمتر از آن کشیده می شود؟ اگر بگویید یک جزء کشیده می شود لازم می آید اندازه حرکتی که درخت بر روی زمین کرده با اندازه حرکتی که درخت بر روی دیوار کرده یکی باشد در حالی که یکی نیست. البته مصنف این مطلب را به وضوحش موکول می کند و توضیح نمی دهد. حرکت بر روی زمین با حرکت بر روی دیوار فرق دارد. و اگر به یک اندازه نباشد باید کمتر باشد بنابراین کمتر از جزء وجود دارد.
البته دقت شود که فرض مصنف به این صورت است که باید یکی از دو ضلع زاویه قائمه کوتاهتر از ضلع دیگر باشد. در ما نحن فیه هم فرض می کند دیوار کوتاهتر از فاصله بین درخت و زاویه است یعنی ضلعی که بر روی زمین خوابیده بزرگتر از ضلعی است که بر روی دیوار قرار گرفته است. چون اگر ضلع دیوار بلندتر باشد از ضلعی که بر روی زمین خوابیده در اینصورت وقتی درخت به اندازه یک جزء بر روی زمین کشیده شود درخت بر روی دیوار مقدار بیشتر از یک جزء حرکت می کند اما اگر دیوار کوتاهتر باشد درخت بر روی دیوار مقدار کمتر از یک جزء حرکت می کند.
اگر تنه درخت بر روی زمین، یک جزء حرکت کند، بر روی دیوار هم یک جزء حرکت کند در اینصورت محذور خواهد داشت.
بیان محذور: فرض کنید ضلعی که بر روی زمین قرار گرفته 6 سانتی متر (6 جزء) است ضلعی که دیوار می باشد 4 سانتی متر (4 جزء) است از قانون شکل عروس (قضیه فیثاغورس) که شکل 47 مقاله اول کتاب تحریر اقلیدس می باشد استفاده می شود که می گوید مربع وتر برابر با مجموع مربع دو ضلع دیگر است. در اینصورت مربعِ 4 می شود 16 و مربعِ 6 می شود 36 و 36 را با 16 جمع کنیم 52 می شود یعنی خود وتر عبارت از جذر 52 می باشد.
وقتی درخت را یک جزء پایین آوردیم که یک جزء به ضلع روی زمین اضافه می شود و یک جزء از ضلعی که دیوار می باشد کم می گردد یعنی ضلع روی زمین عبارت از 7 سانتی متر می شود و ضلع دیوار برابر با 3 سانتی متر می شود. حال اگر 7 را مربع کنیم می شود 49 و اگر 3 را مربع کنیم عدد 9 بدست می آید و 49 را اگر با 9 جمع کنیم وتر قائم الزاویه جذر 58 می شود یعنی در قبل جذر 52 بود اما الان جذر 58 شد. یعنی رابطه ای که در مثلث قبلی بود در این مثلث جدید نیست. باید عدد 52 حفظ شود و برای حفظ شدن عدد 52 باید اینطور گفت که وقتی ضلعِ بر روی زمین عدد 7 شد ضلع بر روی دیوار کمتر از عدد 4 شود مثلا سه و نیم شود. اگر سه و نیم را مربع کنید. دوازده و بیست و پنج صدم می شود و اگر با 49 جمع شود شصت و یک و بیست و پنج صدم می شود. و این غلط است چون چگونه مربع تنه درخت که 52 سانت بود یکدفعه تبدیل به شصت و یک و بیست و پنج صدم یا 58 شد. این تنه درخت فقط مقداری حرکت کرد و حرکت کردن باعث بزرگ شدن تنه درخت نمی شود.
پس باید گفت اگر درخت بر روی زمین یک جزء حرکت کرده باید روی دیوار به مقدار بیش از یک جزء حرکت کند یعنی عدد 4 که ضلع بر روی دیوار بود تبدیل به عددی شود که اگر آن را مربع کنید عدد 3 بدست آید تا جمعِ 3 و 49، عدد 52 را بدست بیاورد.
پس تنه درخت بیش از یک جزء حرکت می کند و اینطور نیست که فقط دو جزء یا سه جزء که عدد صحیح است حرکت کند بلکه عدد اعشاری می آورد یعنی مثلا دو ونیم جزء یا یک و نیم جزء حرکت می کند. یعنی عدد اعشاری خواهد داشت. پس می توان نتیجه گرفت که یک جزء، تقسیم شد.
نکته3: در اینجا نسخه کتاب مختلف است.تمام نسخی که بنده دیدم کلمه «اقل» دارد ولی نسخه کتاب چاپ مصر کلمه «اکبر» دارد. با این بیان که شد معلوم می گردد نسخه چاپ مصر صحیح است اگر چه نسخه «اقل» هم نتیجه می دهد ولی شکل عروس این اقل را نتیجه نمی دهد.
البته به ترجمه کتاب شفا که توسط فروغی شده به معنای «کمتر» ترجمه کرده یعنی نسخه «اقل» داشته. اما پاورقی زده که «یا نسخه غلط است یا شیخ اشتباه کرده است»
توضیح عبارت
«و کذلک اذا اوقعنا خطا مستقیما کالوتر علی زاویه قائمه احد ضلعیها اقصر»
«کذلک»: مثل دلیل قبل است که جزء لا یتجزی، یتجزی می شود.
ترجمه: و همچنین اگر واقع بسازیم خط مستقیمی را مثل وتر بر زاویه قائمه ای که یک ضلعش کوتاهتر باشد.
«فجررنا طرف ذلک الخط»
بکشیم طرف آن خط را «و خط را حرکت بدهیم»
«و لیکن جدعا احد طرفیه علی حائط و الآخر علی الارض و ارتفاع الحائط اقصر من البعد بین الارض و الزاویه»
نسخه صحیح «جذعا» است که به معنای تنه درخت خرما است.
فرض کن آن خط که وتر است یک تنه درخت است که یکی از دو طرفش بر روی دیوار است و دیگری بر روی زمین است و ارتفاع دیوار کوچکتر از بُعدی است که بین زمین و زاویه است «مراد ضلعی از مثلث است که بر روی زمین قرار گرفته»
«فاذا جررنا هذا الخط من الطرف الذی علی الارض جزءا فکان ینجز الطرف الآخر جزءاً وجب من ذلک ان یکون ما یقطع من الجانبین سواء»
نسخه صحیح «ینجر» است. «فکان» جواب «اذا» نیست بلکه تفریع است جواب «اذا»، «وجب» است.
وقتی این تنه درخت را بکشیم از آن طرف که بر زمین قرار گرفته اما به چه مقدار کشیده شود؟ مصنف با عبارت «جزءاً» بیان می کند که به اندازه یک جزء کشیده شود و نتیجه این کشیدن این شد که طرف دیگری که بر روی دیوار است یک جزء به سمت پایین کشیده شد از چنین کشیدنی لازم می آید آن که از هر دو طرفِ طی شده باید یکی باشد «یعنی از این طرف زمین یک جزء طی شد از آن طرف دیوار هم باید یک جزء طی شود یعنی ضلعِ بر روی زمین باید یک جزء بزرگتر شود و ضلعِ بر روی دیوار باید یک جزء کوچکتر شود در حالی که اینگونه نیست.
«ولیس کذلک»
در حالی که اینگونه نیست به خاطر شکل عروس.
«بل یکون القطع من الجانب الاقصر اکبر»
بلکه طی کردن تنه درخت از طرف اقصر «یعنی دیوار» بیشتر است یعنی باید بیش از یک جزء حرکت کند. در مثالی که بیان کردیم باید به اندازه دو جزء و خورده طی کند نسخه های خطی به جای «اکبر»، «اقل» دارد.



[1] الشفا، ابن سینا، ج4، ص194،س3، ط ذوی القربی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo