< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

92/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان تصویر کردن قطر مربع به طوری که بزرگتر از مجموع ضلعین نشود/ دفاع متکلمین از اشکال سوم بر مذهبشان / بررسی رای حق در حالت اجسام در حال انفساشان
«و اما ما یقولون: ان هذا الخط لایکون مستقیما بل مضرسا»[1]
بحث در رد قول متکلمین بود که شکل مربع را مطرح کردیم و قطر آن را هم تعیین کردیم. فرض های متعددی ذکر شد که در تمام فرض های اشکال وارد می شد. اگر مربع مرکب از اجزاء لایتجزی باشد باید یکی از فرض هایی که مطرح کرده بودیم صحیح می شد در حالی که هیچکدام صحیح نشد معلوم می شود که مربع، مرکب از اجزاء لایتجزی نیست. آخرین مطلبی که گفتیم این بود که فرض کنیم اجزاء قطر از یکدیگر جدا و متباین باشند. گفتیم بین این اجزاء، یا جزئی واسطه می کنیم یا کمتر از جزء یا بیشتر از جزء واسطه می کنیم. در صورتی که کمتر از جزء باشد مبنای متکلمین رد می شد زیرا معلوم می شد که جزء، لایتجزی وجود ندارد بلکه تجزیه می شود اما در صورتی که یک جزء یا بیشتر گذاشتیم در بعضی احتمالات قطر مساوی با مجموع دو ضلع مربع می شد و در بعضی حالات قطر بزرگتر از مجموع دو ضلع می شد در حالی که قطر باید کوتاهتر از مجموع دو ضلع باشد و نباید مساوی یا بزرگتر باشد. اشکال را به اینجا رساندیم و بحث ما تمام شد. حال متکلمین قطر را طوری تصویر می کنند تا نتواند بلندتر یا مساوی با مجموع ضلعین شود بلکه حتما کوتاهتر باشد.
متکلمین می خواهند قطر را تصویر کنند و به اضلاع کاری ندارند زیرا هر کدام از اضلاع از 4 جز تشکیل شدند و مجموع آنها 7 جز یا 8 جزء می شود که توضیحات آنها را جلسه قبل بیان کردیم چون اگر جزء مشترک یکبار لحاظ شود مجموع دو ضلع 7 جز می شود و اگر جزء مشترک را دوبار لحاظ شود مجموع دو ضلع 8 جز می شود. و قطر در صورتی که در هر شکافش یک جزء قرار داده شود 7 جز می شود. در بحث امروز می خواهیم قطر را طوری تصویر کنیم که 7 جزء باشد ولی بلندتر از مجموع ضلعین یا مساوی با مجموع ضلعین نباشد یعنی 7 جزء که برای قطر است با 7 جزء که برای مجموع الضلعین است فرق کند.
فرق آنها به این نیست که جزءِ بکار رفته در قطر، کوچکتر است چون جزء کوچک و بزرگ ندارد و قابل قسمت نیست. همه آنها مثل هم هستند. فرق به نحوه قرار گرفتن اجزاء قطر است. اجزاء قطر به طوری قرار می گیرند که قطر به اندازه بیشتر از 4 جزء باشد.
بیان تصویر کردن قطر مربع: متکلمین جزئی را در جایی قرار می دهند. جزء دوم را مقداری بالاتر از آن قرار می دهند. جزء سوم را در ردیف جزء اول قرار می دهند. جزء اول و جزء سوم به یکدیگر نمی چسبند و بین آنها فاصله است اما جزء دوم این فاصله را پُر نمی کند. جزء دوم مقداری بالاتر می رود و منحرف می شود. سپس جزء چهارم را می آوریم و آن را هم منحرف می کنیم و مقداری بالا می بریم. سپس جزء پنجم را در ردیف جزء اول و جزء سوم قرار می دهیم. جزء ششم را متحرک می کنیم و مقداری بالا می بریم و جزء هفتم را در ردیف جزء اول و سوم و پنجم قرار می دهیم الان 7 جزء و دو ردیف داریم. یک ردیف مرکب از جزء اول و سوم و پنجم و هفتم است. ردیفی که بالاتر از آن قرار گرفته مرکب از جزء دوم و چهارم و ششم است.
این 4 جزء پایین را طوری قرار دادیم که به یکدیگر نچسبند «الان می گوییم که به هم نچسبند اما بعدا در اشکال بیان می کنیم که به هم بچسبند» چون اگر به هم بچسبند 4 جزء به هم چسبیده می شوند وقطر با ضلع مساوی می شود فاصله ای بین آنها می گذاریم تا قطر بزرگتر از ضلع شود اما سه جزء دیگر را درون حفره هایی که بین جزء اول و جزء سوم و بین جزء سوم و جزء پنجم و بین جزء پنجم و جزء هفتم، این سه جزء را قرار نمی دهیم بلکه کمی منحرف می کنیم و به این صورت قرار می دهیم .
متکلمین فقط گفتند «4 جز را در خط مستقیم قرار بده و 3 جز را منحرف کن» بقیه توضیحات را استاد بیان کردند.
در اینجا این نکته مهم است که مصنف می فرماید هر 7 جزء در قطر بکار رفتند و در قطر هم شکاف وجود ندارد. 4 جزء به هم چسبیدند و 3 جزء هم به یکدیگر چسبیدند. مصنف می گوید قطر مرکب از 7 جزء است اما نه 7 تا که در امتداد هم قرار گرفته باشند تا لازم بیاید که با مجموع ضلعین مساوی باشد و اینطور هم نیست که قطر از 4 جزء تشکیل شود تا لازم بیاید قطر با احدالضلعین مساوی باشد پس نه قطر با احد الضلعین مساوی است و نه با مجموع احد الضلعین مساوی است. هم 4 جزء و هم 7 جزء دارد. وقتی که 4 جزء دارد با احد الضلعین مساوی نیست چون احد الضلعین 4 جزء خالص دارد ولی این قطر 4 جزء به علاوه 3 جزء دارد. هم با مجموع ضلعین مساوی نیست چون مجموع الضلعین 7 جزء پشت سر هم دارند ولی این قطر 7 جزء پشت سر هم ندارد. پس قطر را طوری تصویر می کنند که نه 4 جزء شود تا مساوی با احدالضلعین شود و نه 7 جزء شود تا مساوی با مجموع الضلعین شود. در عین اینکه هم 4 جزء و هم 7 جزء است. به این صورت که جزء اول و سوم و پنجم و هفتم در یک ردیف قرار گرفتند و به آن، ردیف مستقیم می گوییم و جزء دوم و چهارم و ششم هم در یک ردیف قرار گرفتند و به آن، ردیف منحرف می گوییم. یا به تعبیر خود مصنف گفته می شود: مُرتِّب مستقیم و مرتب منحرف «در نسخه کتاب به صورت ـ مرتبه مستقیم و مرتبه منحرف ـ آمده است» متکلمین با این نحوه بیانی که برای ترسیم قطر کردند و اشکال را جواب دادند چون طبق این بیان، هم لازم آمد که قطر مساوی با احد الضلعین نشود و هم لازم آمد که قطر مساوی با مجموع الضلعین نشود.
مصنف می گوید اشکال آنها را عن قریب می گویم و شروع به اشکال می کند در ابتدای اشکال به همین نحوه در نظر می گیرد که جز اول و سوم و پنجم و هفتم را در یک ردیف به هم می چسباند و جزء دوم و چهارم و ششم را هم در یک ردیف به هم می چسباند و بحث می کند. در بحث بعدی مفصل تر وارد می شود و برای 4 جزء مستقیم و 3 جزء منحرف، 4 فرض مطرح می کند که فرض سوم . چهارم را در همان جا باطل می کند و فرض اول و دوم را بعدا باطل می کند.
تصویر دفاع متکلمین به دو نحوه شد یک نحوه همان است که الان بیان کردیم و یک نحوه هم بعدا بیان می کند که مشتمل بر 4 فرض است.
توضیح عبارت
«و اما ما یقولون ان هذا الخط لایکون مستقیما بل مضرسا علی صوره هکذا »
مراد از «هذا الخط»، قطر است.
ترجمه: این خط و قطر، مستقیم نیست «تا بگویید که یا 4 جزء دارد یا 7 جزء دارد. اگر 4 جزء دارد با احدالضلعین مساوی می شود و اگر 7 جزء دارد با مجموع الضلعین مساوی می شود» بلکه دندانه دندانه است بر این صورت البته دقت شود که بین نقطه ها هیچ شکافی نیست ما برای بهتر فهمیدن به این صورت کشیدیم والا باید تمام این اجزا به یکدیگر بچسبند.
«اعنی ان یکون جزء»
«یکون» تامه است یعنی جزئی در جایی وجود بگیرد.
«و جزء آخر منحرف عنه الی جهه»
و جزء دوم بیاید و از جزء اول به سمتی منحرف شود. ما در بیان خودمان گفتیم به سمت بالا منحرف شود اما شما می توانید فرض کنید که به سمت پایین باشد به این صورت یا به سمت جلو و عقب هم می توان فرض کرد. بالاخره باید طوری باشد که جزء دوم در ردیف جزء اولی نباشد.
نکته: این نحوه از تصویری که بیان کردیم را در ذهن بسپارید چون بعدا اشکال می کنیم و می گوییم طبق کلام متکلمین لازم می آید بیش از 6 جهت داشته باشیم یعنی 6 جهت عبارتند از فوق و تحت و قدام و خلف و یمین و یسار. ولی با تصویری که متکلمین کردند بیش از 6 جهت می شود زیرا ممکن است متکلمین بگویند جزء دوم را در شمال شرقی و شمال غربیِ جزء اول قرار می دهیم زیرا وقتی جهات سته را رسم می کنید زوایای قائمه درست می شود و شما می توانید داخل آن زوایا، اضلاع دیگری قرار دهید و بی نهایت جهات درست کنید که توضیح این را بعدا بیان می کنیم.
«ثم جزء آخر فی سمت الاول»
سپس جزء سوم بیاید که در ردیف و امتداد و سمت جزء اول قرار داده می شود نه اینکه در ردیف جزء دوم باشد یعنی اگر جزء اول و سوم و پنجم و هفتم را به همدیگر بچسبانید به صورت یک خط مستقیم در می آید.
«ثم جزء منحرف عنه»
کلمه «یکون» در تقدیر می گیریم یعنی به این صورت است «ثم یکون جزء منحرف عنه» یعنی جزء چهارم را طوری فرض کن که منحرف از جزء سوم است. ضمیر «عنه» به جزء سوم بر می گردد.
مصنف تا اینجا 4 جزء را مطرح کرد شما تا 7 جزء ادامه بدهید همانطور که بیان کردیم.
«کان کل منحرف موضوع فی الفصل المشترک بین المُرتَّبَتَین فی سمت واحد»
«فی سمت واحد» متعلق به «مرتبتین» است.
مصنف توضیح بیشتری می دهد تا مطلب دقیق تر روشن شود.
هر یک از این جزءهای منحرف «که جزء دوم و چهارم و ششم است» نهاده شده در فصل مشترک ین مرتبتین در یک سمت.
مراد از «المرتبین فی سمت واحد» همان جزء اول و جزء سوم و پنجم و هفتم است که هر کدام از جزء های منحرف «جزء دوم و چهارم و ششم» در فصل مشترک بین جزء اول و جزء سوم و فصل مشترک بین جزء سوم و جزء پنجم و فصل مشترک بین جزء پنجم و جزء هفتم واقع شده اند.
نسخه خطی «مُرتَّبین» است نسخه کتاب را هم اگر به صورت «المرتَّبَتَین» بخوانیم صحیح خواهد بود. ولی اگر نقطه باشد «المرتبتین» می گوییم و اگر جزء باشد «المرتبین» می گوییم که فرق آنها فقط از لحاظ تذکیر و تانیث خواهد بود.
«فانه یظهر فساده و بطلانه عن قریب»
این عبارت جواب برای «اما ما یقولون» در سطر 9 است.
مراد از «عن قریب» یعنی به نزدیکی فساد و بطلانش ظاهر می شود و با عبارت «و ذلک لانه اما ان تکون» شروع به بیان فساد و بطلان آن می کند اما اینکه چرا از لفظ «عن قریب» استفاده کرده شاید به خاطر این است که حدود دو صفحه طول می کشد یعنی تا این دو صفحه را بخوانیم فساد این مطلب روشن می شود نه اینکه همین الان فسادش معلوم شود.
مصنف شروع به اشکال می کند و در اشکال ابتدا اینطور می گوید که آن اجزاء مستقیم و اجزاء منحرف را به یکدیگر می چسبانید به طوری که یک خط مستقیم و یک خط منحرف درست می شود. حال سوال می کنیم این دو خط که یکی از سه جزء و یکی از 4 جزء درست شده آیا مماس به هم هستند یا جدای از هم هستند. دو مطلب در اینجا است
1ـ این اجزاء 4 گانه پایین به یکدیگر چسبیدند یا نچسبیدند و این اجزاء 3 گانه بالا به یکدیگر چسبیدند یا نچسبیدند.
2ـ بعد از اینکه اجزاء پایین به یکدیگر می چسبند و اجزاء بالا به یکدیگر می چسبند و دو خط درست می شود آیا این خطها هم به یکدیگر چسبیدند یا نچسبیدند.
هر دو مطلب را بیان می کنیم یعنی اجزاء را هم به می چسبانیم و دو خط درست می کنیم و این دو خط یا مماس اند و به هم چسبیدند یا جدا هستند.



[1] الشفا، ابن سینا، ج4، ص191، س9، ط ذوی القربی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo