< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

92/03/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه دلیل دوم بر نفی وجود زمان / ادله نفی وجود زمان

«صفحه 150 سطر 3 (قوله فاذا کانت الحرکات)»

بحث در استدلال دوم نافین مکان بود. قسمتی از این استدلال را بیان کردیم. گفتیم اگر زمان وجود داشته باشد لازمِ حرکت خواهد بود اما همراهی حرکت دیگر با این حرکات لازم نیست. از این بیان نتیجه گرفتیم که برای هر حرکتی زمان لازم است اگر زمان داشته باشیم هر حرکتی خودش مستقلا زمان دارد و سپس به اینجا رسیدیم که اگر دو حرکت با هم همراه شدند چون هر یک از این حرکتها، لازم خودش که زمان است را دارد پس دو زمان با هم همراه می شوند و اگر چند حرکت با هم اتفاق بیفتد چند زمان با هم موجود می شوند.

(از اینجا مربوط به درس امروز است) حال این زمانها که با هم هستند در چه چیزی با هم هستند. آیا در مکان یا شرف یا موضوع یا زمان با هم هستند؟ معیتِ غیر زمان را رد می کنیم ومعیت زمانی را اثبات می کنیم یعنی می گوییم این زمانها در یک زمانی با هم هستند و نتیجه می گیریم که زمانها در زمان واقع می شوند (این که زمانها در زمان واقع می شوند محذور دارد ولی ما به این محذور توجه نمی کنیم و بحث را ادامه می دهیم و می گوییم) پس خود آن زمان که ظرف این زمانها واقع شده آن هم با این زمانها است و معیت با این زمانها دارد. حال این مجموعه ای از زمانها که با هم هستند در چه چیز با هم هستند. تا الان مظروفها را می گفتیم که در چه چیزی با هم هستند اما الان می گوییم مظروف و ظرف در چه چیزی با هم هستند؟ باز نتیجه می گیریم که در زمان با هم هستند و همینطور ادامه می دهیم که لازم می آید بی نهایت زمان با هم باشند و چون زمانها، لازم حرکت هستند لازم می آید بی نهایت حرکت با هم باشند و چون هر حرکتی متحرک می خواهد لازم می آید که بی نهایت متحرک با هم باشند. (ما حرکت و زمان و محترک بی نهایت داریم که از ازل شروع شدند و تا بی نهایت ادامه دارند اما با هم بودن آنها را نداریم) که محذور دارد و باطل است پس این استدلال ما باطل است و بطلان آن به خاطر این است که در ابتدای استدلال فرض کردیم که زمان داریم و زمان، لازم حرکت است و ادامه دادیم.

توضیح اینکه این زمانها در چه چیزی معیت دارند؟

مقدمه: دو چیز ممکن است که در مکان با هم باشند. این، چگونه تصویر می شود آیا اگر زید در این نقطه از مکان در ساعت اول ایستاد و بعداً این مکان را تخلیه کرد و عمرو در همان نقطه آمد و در ساعت دوم در آنجا ایستاد. آیا می توان گفت این دو نفر (زید و عمرو) در مکان با هم هستند و معیت دارند یا نمی توان گفت؟

به ظاهر در طول هم هستند و با هم نیستند زیرا یکی در ساعت قبل بود و الان نیست و یکی در ساعت بعد است و الان هم هست. پس در طول هم هستند ولی آیا می توان گفت که این دو با هم هستند؟ در اینجا ما یکبار زمان را لحاظ می کنیم و یکبار زمان را لحاظ نمی کنیم. اگر زمان را لحاظ کنیم از نظر زمان معیت ندارند زیرا یکی در ساعت قبل و یکی در ساعت بعد است اما سوال این است که به لحاظ مکان آیا می توان صفت معیت به این دو داد؟ اگر زمان را هیچگونه لحاظ نکنیم و زمان را در مکان نیاوریم و فقط مکان را لحاظ کنیم صدق می کند که این دو با هم هستند.

شروع جواب: اگر معیت، معیت مکانی باشد می تواند بعضی از این زمانها قبل باشد که الان موجود نیستند و می تواند بعضی از این زمانها، بعد باشند که الان موجود باشند ولی در عین حال می گوییم هر دو در یک مکان هستند. در این مقدمه که مثال برای معیت مکانی زدیم برای معیت زمانها هم کمک می کند و اینطور می گوییم که این 4 تا زمان مثلاً، با هم هستند که سه تا از آنها رفته است و یکی از آنها باقی مانده است ولی در مکان با هم هستند در این صورت صدق معیتِ در مکان می کند چون آن سه تا که رفته اند، به لحاظ زمان رفته اند و به لحاظ مکان نرفته اند. هر 4 تا، در مکان واحد هستند (با قطع نظر از زمان) پس در مکان معیت دارند بنابراین معیت مکانی، منافات ندارد که بعضی از این «مع» ها باشند و بعضی نباشند. آن معیت زمانی است که منافات دارد بعضی از این «مع» ها باشند و بعضی نباشند. پس معیت مکانی با زوال بعضی از این «مع» ها و وجود بعضی از این «مع» ها سازگار است. ولی معیت زمانی با زوال بعضی از این «مع» ها و وجود بعضی از این «مع« سازگار نیست همه باید وجود داشته باشند تا «معِ» زمانی صدق کند.

معیت های غیر زمانی، با قبل و بعد جمع می شوند اما معتیهای زمانی با قبل و بعد جمع نمی شوند. این مطلب، روشن است حال ما بگوییم ازمنه با هم اند می گوییم اگر در مکان با هم هستند می تواند بعضی از آن رفته باشد و بعضی باقی بماند اگر در شرف با هم هستند باز می تواند بعضی از آن رفته باشد و بعضی باقی بماند اما اگر بگویی در زمان با هم هستند نمی توانی بگویی بعضی از آن رفته است و بعضی باقی مانده بلکه همه باید باشند.

یعنی اگر این 4 تا زمان را در یک زمان معیت بدهید باید این 4 تا زمان با هم باشند و زمان پنجمی که ظرف برای این 4 تا هست باید باشد و دوباره این 5 تا زمان باید معیت در یک زمان دیگر داشته باشند و همینطور زمانها اضافه می شوند یعنی همین الان بی نهایت زمان داریم و بی نهایت حرکت و بی نهایت متحرک داریم.

توضیح عبارت:

(فاذا کانت الحرکات معا کانت ازمنتنا لامحاله معا)

نسخه صحیح (از منتها) است که اسم برای (کانت) است و (معا) خبر است.

اگر حرکات با هم انجام شوند از منه این حرکات هم با هم خواهند بود

(و لا یخلو اما ان تکون معیتها فی المکان او فی الموضوع او فی الشرف او فی الطبع او فی شی آخر غیر المعیه فی الزمان)

ضمیر در (معیتها) به ازمنه بر می گردد (که در فرض ما 4 تا ازمنه بود). (غیر المعیه) صفت برای (شی آخر) است.

اما سوال این است که این ازمنه در چه چیز با هم هستند؟ می فرماید این ازمنه خالی نیست از اینکه یا معیت آنها در مکان است (هر 4 تا یک مکان را اشغال کردند اما در طول هم هستند اگر قید «در طول» را برداری معیت، معیت خالص می شود و ما می خواهیم معیت خالصاً را داشته باشیم پس باید قید «در طول» را برداریم) یا هر 4 زمان در یک موضوع حلول کردند یا در شرف یادر طبیعت یکسان بودند یا در شی دیگری غیر از معیت زمانیه معیت پیدا کردند.

(لکن جمیع وجوه «معا» لایمنع ان یکون بعضها قبل و بعضها بعد ای بعضها یکون موجودا و بعضها معدوما)

ضمیر در (بعضها) به (از منه) بر می گردد که استاد همه را به «مع»ها بر می گرداند.

تمام فرض هایی که برای معیت داریم هر کدام را که نگاه کنی (چه معیت در مکان چه در موضوع چه در شرف چه در طبع چه در چیز دیگر باشد، فقط معیت زمانیه نباشد آن معیت مانع نمی شود که بعضی از این «مع»ها قبل باشد و بعضی ها بعد باشد (یعنی در طول هم باشند).

(فبقی ان تکون معیتها المعیه التی بالزمان)

حالا که معلوم شد هیچ یک از «مع» ها مانع از قبل و بعد نیستند و فقط «مع» زمانی است که با قبل و بعد نمی سازد. پس باقی ماند که معیت این ازمنه معیت بالزمان باشد یعنی قبلیت و بعدیت نداشته باشند بلکه فقط معیت داشته باشند. در جاهای دیگر اگر معیت را آوردی با قبلیت و بعدیت می سازد و منافات ندارد اما در زمان است که اگر معیت را آوردی با قبلیت و بعدیت نمی سازد. این ازمنه اگر معیت دارند (یعنی قبلیت و بعدیت ندارد) باید معیت در زمان داشته باشند تا بتوانیم بگوییم قبلیت و بعدیت ندارند. حال اگر بخواهد معیت در زمان داشته باشند معنایش این است که هیچکدام از زمانها از بین نرود و همه همین الان باشند. که «الان» ظرف برای همه زمانها می شوند یعنی 4 تا زمان است و «الان» که ظرف برای همه آنها می شود زمان پنجم می شود. دوباره همه این 5 زمان در «الان» هستند و «الان» زمان ششم می شود و هکذا بی نهایت زمان داریم.

ترجمه: باقی ماند که بارها معیت ازمنه، معینی که به زمان است. و معیت بالزمان معنایش این است که همه این اشیا در زمانِ واحدند یا در «آنِ» واحدند که لازم می آید هم این زمانها در زمانِ واحد یا در «آنِ» واحد باشند.

(و المعیه التی بالزمان هی ان تکون اشیاء کثیره فی زمان واحد او فی آن واحد هو طرف زمان واحد)

و معیتی که بالزمان است این است که اشیا کثیره در زمان واحد یا در «آنِ» واحدی که طرفِ زمانِ واحد است قرار بگیرد.

(فیجب من ذلک ان تکون للازمنه الکثیره زمان واحد)

(ذلک) یعنی از اینکه زمانهای متعدد در زمان واحد قرار گرفتند

پس لازم می آید از آن که برای ازمنه کثیره، زمانِ واحد باشد یعنی برای این 4 تا زمان، زمان واحدی باشد که آن زمان واحد، ظرف برای آنها باشد.

(و یکون الکلام فی جمیع ذلک الزمان معها فی هذا المعنی کالکلام فی التی هی مجموعه فیه)

این زمان واحد را که ظرف برای این 4 تا است با خود آن 4 تا جمع می کنیم (چون همه با هم هستند زیرا آن 4 زمان که مظروف هستند با آن زمان واحد که ظرف هست موجودند)

پس وقتی همین زمان را که ظرف برای این 4 تا شد با خود آن 4 تا معیت دادیم لازمه اش این است که دوباره زمان دیگری به نام زمان ششم درست شود و هکذا زمان هفتم و هشتم و... هزارم درست شود و بی نهایت زمان داشته باشیم مصنف می فرماید همان کلامی که ما در آن 4 تا زمان داشتیم که در یک زمان قرار دادیم حال همان کلام را با این زمان ظرفی و آن 4 تای مظروف خواهیم داشت که این ظرف را با آن مظروفات، «مع» می کنیم (همانطور که آن 4 تا را «مع» کردیم و برای آنها ظرف درست کردیم) و یک ظرف جدید برای آن درست می کنیم.

(ذلک الزمان) یعنی آن زمانی را که ظرف قرار دادیم.

مراد از (جمیع ذلک الزمان) زمان واحد که ظرف است و 4 زمان که مظروفند می باشد.

(معها) ضمیر به 4 ازمنه بر می گردد. ضمیر (فیه) به ذلک الزمان بر می گردد. یعنی: کلام در آن زمانی که ظرف است با آن 4 از منه جمیعاً مثل کلام در آن 4 تایی است که به طور مجموع در آن زمان هستند.

یعنی کلام در این 5 تا که یکی ظرف است و 4 تا مظروف است مانند کلام در همان 4 زمانی است که مظروفند. چطور معیتی که در آن 4 تا بود معیت زمانی بود و مستلزم این بود که زمان پنجمی به عنوان ظرف داشته باشند حالا معیتی که بین این 5 تا است معیتی است بین مظروفهایی که یک ظرف داشته باشند به نام ظرف ششم.

( فی هذا المعنی) وجه شبه است یعنی در این معنی که معیت زمانیه داشتن است یا به زمان دیگری که ظرف آنها باشد احتیاج دارند.

(فیلزم ان تکون ازمنه بلا نهایه معا)

(معا) خبر برای تکون است.

ترجمه: لازم می آید که زمانهای بی نهایت با هم باشند. (زمانهای بی نهایت را داریم و این اشکال ندارد اما اینکه زمانهای بی نهایت با هم باشند اشکال دارد)

(و عندکم ان الازمنه تتبع الحرکات فیلزم ان تکون حرکات لانهایه لها معا)

و نزد شما از منه تابع حرکات است و اگر بی نهایت زمان و بی نهایت تابع داریم پس بی نهایت متبوع و حرکت داریم چون هر زمانی تابع یک حرکت است نه اینکه زمانهای بی نهایت تابع یک حرکت باشند.

ترجمه: و نزد شما ازمنه تابع حرکات است و لازم می آید که حرکاتِ بی نهایتی با هم باشند.

(فیلزم ان تکون متحرکات لانهایه لها معا)

(معا) حبر برای تکون است

چون هر حرکتی، متحرکی لازم دارد (نه اینکه چند حرکت در یک متحرک جمع شود) پس لازم می آید که حرکات بی نهایتی با هم باشند.

(فیلزم ان تکون الاجسام لانهایه لها معا)

اگر متحرکات بی نهایتند (متحرکات، جسم اند) پس لازم می آید که اجسامِ بی نهایتی واقع شوند.

(و هذا من المستحیل الذی یدفعونه و یمنعون وجوده)

اینکه اجسام بی نهایتی با هم باشند همچنین حرکات و متحرکات بی نهایت داشته باشیم محال است محالی که خود مثبتین زمان آن را دفع می کنند و وجودش را منع می کنند. پس برای اینکه این محال لازم نیاید باید از همان ابتدا که فرض کردیم هر حرکتی دارای زمان است بگوییم هر حرکتی دارای زمان نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo