< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

دلايل قائلين به خلاء :

قائلين به بُعد دو دسته شدند؛ گروهي معتقد شدند كه اين بُعد مي تواند خالي باشد وگروه ديگر گفتند اين بُعد نمي شود خالي باشد، واگر خالي شود بايد پُر گردد، از اين جا بود كه وارد بحث خلاء شديم وبعد از بيان معناي خلاء به بررسي دلايل قائلين به خلاء پرداختيم كه دليل اوّل گذشت.

دليل دوّم : ظرفي را پُر از خاكستر مي كنيم بطور كه جا براي چيزي ديگر نماند وقت كه آب را در ظرف پر از خاكستر بريزيم مي بينيم كه در آن جا مي گيرد وچون قاعده داريم كه جسم در جسم ديگر داخل نمي شود بايد بگوييم خلاء وجود داشته كه آب وارد خلاء شده است.

اين دليل تا اين جا تمام است برخي اضافه نموده اند كه آب به اندازه اي است كه تمام گنجايش ظرف را پُر مي كند بگونه اي كه اگر ظرف خالي بود همان قدر آب را در خود جاي مي داد. پس كأنه ظرف كاملاً خالي بوده است.

جواب : وقت كه آب مي ريزيم خاكستر را مي شويد ودرخود حل مي كند، نه اينكه خلاء وجود داشته وآب خلاء را پُر نموده است.

دليل سوّم : خمره اي را پُر از شراب مي كنيم وآنگاه شراب آنرا در مشك مي ريزيم ودوباره مشك را داخل خمره قرار مي دهيم باز هم مي بينيم كه در خمره جا مي گيرد وچيزي اضافه نمي آيد، واين بخاطر اين است كه وقت در خمره شراب رخته بوديم خلاء وجود داشته ولي ما متوجه نبوديم وحالا مشك آن خلاء را پُر كره است والاّ مشك در داخل خمره جا نمي گرفت ويا مقداري از شراب بيرون مي ريخت.

دليل چهارم : جسمي كه نمو دارد مثل درخت ويا بدن انسان درحقيقت از بيرون غذاي ر جذب مي كند واين غذاي جذب شده درجاي قرار مي گيرد كه خالي بوده باشد، نه درجاي كه جسم است چرا كه تداخل اجسام مي شود كه محال است. پس خلاء وجود داشته است.

تذكر : تداخل اجسام اين است كه جسمي درجسم ديگر وارد شود بدون اينكه درجسم تغيير پيش بيايد وبزرگ شود. پس از اين قانون نمي توانيم در استدلال مذكور استفاده نماييم چرا كه در نمو جسم بزرگ مي شود.

جواب : اگر غذا وارد جاي شود كه خالي است نبايد رشد حاصل شود؛ چرا كه جاي خالي را پُر كردن رشد نيست. ( اين دليل در ظاهر واضح البطلان است براي توجيه بگوييم : شايد منظور مستدل اين بوده كه هوا با بدن انسان مثلا مماس نيست ولذا در بيرون بدن خلاء بوده و غذا آنر پُر نموده است. اين توجيه هم صحيح نيست چرا كه هوا با بدن مماس است وخلاء وجود ندارد )

همين دليل چهارم را برخي بطور كلي بيان نموده اند و مي شود آنرا به صورت دليل مستقل بيان نماييم، البته ابن سينا دليل مستقل قرار نداده ولي برا تكثير دليل مي شود مستقلاً بعنوان دليل پنجم مطرح نماييم.

دليل پنجم : يك شيء كه حركت مي كند درفضاي حركت مي كند، حال آيا درملاء حركت مي كند ويا درخلاء طبيعي است كه متحرك در ملاء حركت نمي كند بلكه در جاي كه خالي است حركت مي كند. پس خلاء وجود دارد.

دليل ششم : شيشه اي خالي را مك مي زنيم وبلا فاصله با دهانه در آب قرار مي دهيم ومي بينيم كه يك مقدارد از آب را جذب مي كند به سمت بالا، معلوم مي شود كه در شيشه خلاء بوده كه آب در آن جاي گرفته است، حتي اگر با مك زدن هوا بيرون بيايد بازهم مدعاي ما ثابت مي شود؛ چرا كه در همان يك لحظه كه فاصله اي بيرون آمدن هوا وارد شدن آب است خلاء اتفاق مي افتد.

متن : (2) قالوا: و نحن نرى إناء مملوا من رماد يسع ملاؤه ماء فلو لا أن هناك ( در داخل ظرف ) خلاء لاستحال‌ أن يسع ملاؤه ماء. (3) وقالوا أيضا: و الدن ( خمره ) يملأ شرابا، ثم يجعل ذلك الشراب بعينه ( همان شراب ) فى زق‌ ( مشك )، ثم يجعلان ( مشك وشراب ) فى ذلك الدن بعينه، فيسع‌ الدن الزق‌ و الشراب معا. فلو لا أن فى الشراب خلاء قد انحصر فيه مقدار مساحة الزق، لاستحال أن يسع ( جاي بدهد، گنجايش داشته باشد ) الزق و الشراب معا ما ( يعني دن، فاعل يسع ) كان يملأه الشراب وحده. (4) وقالوا : إن النامى أيضا إنما ينمو بنفوذ شي‌ء فيه فلا شك أن ذلك الشي‌ء ينفذ لا فى الملاء ( چون كه تداخل اجسام ) ، و لكن فى الخلاء. (5) وبعضهم جعل هذا الاحتجاج كليا ( اي سواء كان نامياً او غير نامياً، محشين/ چه غذا باشد يا غير غذا، استاد ) فقال: إن المتحرك ( مطلقا اي بلا اختصاص بالنامي، محشين/ اي بلا اختصاص بالغذا، استاد ) لا يخلو إما أن يتحرك فى خلاء أو يتحرك فى ملاء، لكنه إن تحرك‌ فى الملاء دخل ملاء فى ملاء، فبقى أن يتحرك فى الخلاء. (6) و من ذلك ( استدلالهاي كه كرده اند ) احتجاجهم بالقارورة التي تمص ( مكيده شود ) ثم تكب على الماء ( قرار داده شود بادهانه بر آب )، و لو كانت مملوة لما وسعت شيئا آخر يدخل فيها

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo