< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

حركت يا عدم حركت درمقوله اي ان يفعل وان ينفعل

بحث درحركت شي درمقوله ان يفعل وان ينفعل داشتيم كه برخي حركت دراين دومقوله واقع مي شود، لي وحق اين است كه حركت دراين دومقوله واقع نمي شود. وجوه سه گانه اي براي وقوع حركت دراين دومقوله بياشد كه بررسي وردّ گرديد، دروبالجمله... مطلب به صورت كلي بيان مي شود.از سه وجه كه براي حركت در مقوله اي ان يفعل وان ينفعل بيان شد، وجه وتصويراوّل كه شي به تدريج تبدل پيدا كند تا فعل وانفعال را داشته باشد، روشن است كه اين فرض حركت درمقوله اي ان يفعل وان ينفعل نيست، وجه وتصوير سوّم كه فعل ويا انفعال بطي به فعل ويا انفعال سريع تبديل شود اين استكمال دروصف فعل و انفعال است نه اينكه حركت درفعل وانفعال باشد، امّا وجه دوّم كه تبدل از تبرد به سوي تسخن است اين مي تواند مورد بحث واقع شود، وفرض هاي مختلف براي آن متصور است.

فرض هاي مطرح درمسأله :

اگر شيء مثلاً از تبرد به سوي تسخن برود درنگاه اوّل دو فرض مطرح است :الف) يااينكه تبردش باقي است وبه سوي تسخن مي رود؛ ب) يا اينكه شي تبرد را قطع مي كند وبه سوي تسخن مي رود؛

درصورت كه تبرد باقي باشد وبه سوي تسخن برود معني اش اين است كه شي به سوي دوضد حركت نمايد؛ چرا كه داشتن تبرد بمعناي اين است كه فرد از برودت را دارد و ميل به تبرد دارد و حركت به سوي تسخن وقت صادق است كه فرد از طبيعت تسخن را اخذ نمايد ووقت گفته مي شود طبيعت تسخن را دارد كه فرد از سخونت را بگيرد وميل به سوي تسخن داشته باشد. پس بايد شي برودت وحرارت ويا تبرد وتسخن را باهم قصد نمايد واين جمع بين ضدين است وممكن نيست[1] .

درصورت كه تبرد را رها كند وبه سمت تسخن برود، اين صورت هرچند امكان دارد ولي حركت نيست؛ چرا كه تبرد قطع مي شود وتسخن شروع مي شود وقطع وشروع حركت نيست، بعبارت ديگر وقت كه تبرد قطع شد تبرد صادق نيست همي طور تسخن هم صادق نيست چرا كه شروع نشده است، واين بخاطر اين است كه هردوحركت متضاد بين شان تخلل سكون است.

سؤال : در حركت كيفي هم مي توانيم همين حرف را بگوييم، به اين بيان كه وقت حرارت شروع مي شود يا برودت قطع مي شود ويا حرارت قطع نمي شود، اگر برودت قطع شود وقفه حاصل مي شود وحركت نيست واگربرودت قطع نشود بايد شي ميل به دوتا ضد داشته باشد كه صحيح نيست. پس بايد دركيف هم حركت نداشته باشيم، درحاليكه شما حركت كيفي را قبول داريد.

جواب : كيف چون در آن واقع مي شود دريك آن مي تواند برودت برود وسخونت بيايد بدون تخلل سكون ولي مقوله اي ان يفعل وان ينفعل تدريجي است در آن واقع نمي شود ولذا نمي توانيم در آن كه تبرد قطع شد بگوييم كه تسخن مي آيد بلكه بايد چند آن بگذرد تا بگوييم كه تسخن آمده، ووقت كه تسخن نيامده هم عدم تبرد صادق است چون قطع شده وهم عدم تسخن چون نيامده است.

متن : و بالجملة لا يجوز أن يكون فى طبيعة أن ينفعل و أن يفعل حركة على سبيل ما تقال الحركة فى المقولة ( كه متحركت در هر آن نوع ويا صنف از مقوله را داشته باشد )، فإنه إن جاز أن يكون انتقال من التبرد إلى التسخن يسيرا يسيرا، فلا يخلو إما أن يكون ( تامه يعني يتحقق ) ذلك‌ ( انتقال ازتبرد به تسخن ) و ( حاليه ) التبرد بعدُ تبردٍ ( يعني تبرد باقي است ) أو عند ما ينتهى التبرد ( يعني تبرد قطع مي شود ) . (الف) فإن كان ( انتقال ) عند ما التبرد بعد تبرد، و معلوم أن الانتقال إلى التسخن أخذ ( گرفتن وبدست آوردن ) من طبيعة التسخن‌ و فى طبيعة التسخن أخذ ( بدست آوردن ) من طبيعة السخونة، فيكون عند ما يقصد الحر يقصد البرد معا، و هذا محال. و (ب) إن كان ( انتقال ) عند منتهى البرد فهو ( انتقال به تسخن ) بعد الوقوف على البرد و بعد الانتهاء ( انتها برد )، كما ستعلم ( كه بين كل حركتين متضادتين لامحاله يتخلل السكون )،

 


[1] . اينكه شيخ فرد از برودت وحرارت را طرح مي كند شايد به اين جهت است كه تبرد وتسخن سيّال است ولذا تعيين فرد براي شان اسان نيست ودر اجتماع ضدين بايد دوضد درموضع واحد جمع شود واين وقتي است كه فرد دوضد معين باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo