< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث درحركت وضعي داشتيم ومثالي را انتخاب نموديم كه از همه اي حركات خالي باشد بجز حركت وضعي تا مدعا ثابت شود، فلك چنين وضعي دارد كه همه اي حركات درآن متفي است بجز حركت وضعي، معترض اعتراض نمود كه فلك تغيير مكان مي دهد؛ چرا كه تك تك اجزاء فلك تغيير مكان مي دهد ولذا كل هم تغير مكان مي دهد.

جواب عام (2) : كبراي كلي قابل قبول نيست كه هرگاه تك تك اجزاء حكمي داشته باشد كل هم همان حكم را داشته باشد؛ چرا كه سه فرض متصور است؛ يكي اينكه حكم بر كل جزء جزء يعني كل افرادي مترتب شود كه تك تك اجزاء ملاحظه شود وحكم بر آن بار شود، ديگر اينكه حكم بر كل اجزاء يعني كل جمعي بار شود، كه كل اجزاء بدون اينكه واحد ملاحظه شود حكم را بپذيرد وسوّم اينكه حكم بر كل يعني كل مجموعي وارد گردد، كه مثلاً ده جزء را يكي ملاحظه نموده و حكم را بر آن مترتب نماييم .

از ميان اين سه فرض صورت سوم كه جاي بحث نيست چرا كه حكم روي كل رفته، فرض دوّم را هم مي شود پذيرفت يعني اينكه حكم كل اجزاء به كل داده شود خيل مخالفت نمي كنيم مگر اينكه مبناي ما فرق نمايد؛ چرا كه طبق يك مبنا كل اجزاء همان كل ست وطبق مبناي ديگر كل عبارت است از كل اجزاء به شرط هيئت اجتماعي، طبق مبناي اوّل مي شود حكم كل اجزاء را به كل نسبت داد. امّا فرض اوّل را قبول نداريم يعني حكم كل جزء جزء را نمي توانيم به كل سرايت دهيم؛ چرا كه جزء بماهو جزء با كل بماهو كل تفاوت دارد ونمي توانيم حكم جزء بماهو جزء را به كل بماهو كل سرايت دهيم مثلا يك حكم جزء اين است كه جزء جزء كل است ولي كل جزء كل نيست ويا مثلاًَ هرجزء عشره واحد است ولي خود عشره واحد نيست. پس كبراي كلي صحيح نيست.توجه داريم كه درجواب قبلي صغرا را مخدوش نموديم ودر اين جواب كبراي كلي نپذيرفته نشد درجواب قبلي گفتيم فلك جزء بالفعل ندارد وبرفرض جزء داشته باشد مكانش عوض نمي شود، دراين جئواب مي گوييم اگر چيزي داشته باشيم كه جزء بالفعل داشته باشد و مكان كل جزء جزء هم عوض شود مكان كل عوض نمي شود چرا كه حكم كل جزء جزء را نمي توانيم به كل سرايت دهيم؛ مثل اينكه درچهارديواري تپه اي از رمل داشته باشيم وقت كه رمل ها بجابجا مي شود مكان جزء عوض مي شود ولي مكان كل عوض نمي شود، درهمان چهار ديواري كه بود حالا هم است. تذكر : درجواب اوّل بحث صغروي مطرح شد كه « أما الفلك ... ص104 » عدل أما ... « بل نرجع ... ص105» است، كه دوباره بحث صغروي مي كند لذا گفته بل نرجع ...

متن : و بعد هذا ( علاوه براين يعني جواب دوم )، فليس إذا كان كل جزء يفارق مكان نفسه، فالكل ( كل جمعي يا كل مجموعي ) يفارق مكان نفسه، لأنه فرق بين قولنا كل جزء، و بين قولنا كل الأجزاء، و ذلك ( وجود فرق ) أن كل جزء قد يكون بصفة، و الكل لا يكون بتلك الصفة، لأن للكلية حقيقة خاصة مباينة لحقيقة كل واحد من الأجزاء. أ لا ترى أول ( يعني بدون اينكه رؤيت متقف برچيزي باشد يعني بديهي اولي است ) شي‌ء أن‌ كل جزء هو جزء الكل‌. و الكل ليس بجزء، و كل جزء من العشرة واحد، و العشرة ليست بواحدة.

بل نرجع ( بيان عدل امّا الفلك درص104، س19 ) إلى مسألتنا فنقول: إنه يجوز أن يكون مكان يشتمل‌ على شي‌ء ذى أجزاء بالفعل كالرمل و غير ذلك، ثم كل جزء منه يفارق مكانه، و الكل لا يفارق مكانه، بل ما نحن بسبيله‌ لا شك أنا و إن سلمنا فيه أن كل جزء منه ( مانحن فيه ) يفارق مكنه الخاص، فالكل لا يفارق‌ مكانه الخاص، فلم يقع الشك فى أن الكل غير متحرك فى المكان، و إن كان كل جزء متحركا، و عندى أن كل من يتأمل ما قلناه، ثم ينصف، سيعتقد يقينا أن الوضع فيه حركة

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo