< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث درحركت وضعي داشتيم كه وبراي اثبات آن موردي را فرض نموديم كه حركت هاي ديگر منتفي باشد وبتوانيم بگوييم حركت وضعي داريم، يكي از موارد كه نفي شد حركت مكاني است درفلك چنين وضعي داريم كه حركت مكاني منتفي است ودرعين حال حركت داريم.

فان قال قائل : ما درفلك حركت مكاني داريم حال يا حركت وضعي نداريم ويا داريم، چرا كه وقت اجزاي فلك را مشاهده مي كنيم مي بينيم كه هركدام جاي خود را رها نموده وطالب جاي ديگر است مثلاً اين جزء از فلك محوي محاذي است با يك جزء خاص از فلك حاوي ووقت فلك كه حركت مي كند جزء مذكور محاذي مي شود با جزء ديگر، وچون تك تك اجزاء چنين است پس كل فلك هم حركت مكاني دارد، بعبارت ديگر چون كل جزءٍ جزءٍ حركت مكاني دارد كل هم حركت مكاني دارد.

جواب خاص (1) : درفلك جزء نداريم كه حركت كند وازحركت شان حركت كل نتيجه شود، بله فلك اجزاي فرضي دارد ولي اجزا فرضي تغيير مكان نمي دهد. مثلاً فلك پاييني كه درجوف فلك با لايي واجزائش مماس با اجزاء فلك بالايي است، دراين صورت بايد ببنيم وقت كه فلك محوي حركت مي كند آيا مكان اجزاء فلك پاييني ومحوي عوض مي شود؟ اگر جزء فلك محوي را درضخامت آن فرض كنيم مي بينيم كه جاي آن عوض نمي شود واگر جزء فلك محوي را درسطح آن فرض نماييم مي بينيم كه يك قسمت آن كه مماس با جزء فلك حاوي است عوض مي شود ولي سه قسمت ديگر آن مكانش عوض نمي شود؛ يعني جزء از مكان كه مماس با جزء فلك حاوي است عوض مي شود ولي سه طرف ديگر مكان درضخامت فلك محوي است عوض نمي شود، وبا عوض شدن جزء از مكان مكان عوض نمي شود مثلاً آب كه داخل حوض است با اينكه هواي كه با سطح حوض مماس است عوض مي شود ولي چون جداره ها وكف حوض عوض نمي شود مكان آب هم عوض نمي شود.

جواب عام (2) : اگر جزء از چيزي تغيير كند لازم نيست كه كل آن هم تغيير كند چرا كه حركت جزء مستلزم كل نيست.

اين جواب عام است هم درفلك كه جزء ندارد جاري مي شود هم در غيرفلك كه جزء دارد، به اين كه مي گوييم فلك جزء ندارد واگر جزء هم داشته باشد تغيير جزء موجب تغيير كل نمي شود، همين طور درغيرفلك مثل كوپه اي از رمل كه درجاي محصور باشد وقت كه باد بيايد رمل ها را جابجا مي كند ولي از آنجا بيرون نمي برد دراين صورت جزء جابجا شده ولي كل جابجا نشده است.

متن : فإن قال قائل: إن‌ الفلك كل جزء منه متحرك فى المكان، و كل ما ( جسم ) كان ( صحيح : كل ) جزء منه متحرك فى المكان فالكل منه متحرك فى المكان، فالجواب عن هذا أن الأمر بخلاف ذلك. أما الفلك فلا جزء له بالفعل حتى‌ يتحرك‌ فى المكان‌ ، و لو فرضنا له أجزاء فليست تفارق أمكنتها، بل يفارق كل جزء منها ( اجزاء ) جزءا من مكان الكل إن كان كله فى مكان: و ليس مكان الجزء جزء مكان الكل ( يعني جزء مكان كل را نمي توانيم مكان جزء قرار دهيم مثلا مكان كل فلك هشتم فلك نهم است جزء فلك نهم مكان جزء فلك هشتم نيست )، بل عسى ( وقت كه مكان جزء ضخامت فلك باشد اصلا مكان جزء عوض نمي شود ولي اگر مكان جزء را درمحيط فرض كرديم دراين صورت چه بسا كه اين چنين است كه : ) أن يكون جزء مكان الكل ( جزء از فلك محيط مثلاً ) جزء مكان الجزء ( جزء كه درمحيط فرض شده فقط جزء مكانش جزء فلك محيط است؛ چرا كه اجزاء ديگر مكانش درخود فلك محاط است ). و ذلك لأن جزء مكان الكل لا يحيط بالجزء و المكان كما يعلم ( تعلم ن. ب يعني بعداً مي دانيد) محيط، بل عسى أن يكون‌ المتصل ليست‌ أجزاؤه فى مكان إلا بالقوة، بل ( اضراب از عسي ) قد صرح لهم بهذا ( متصل ليست... ) فى كتبهم‌

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo