< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث درحركت جوهري داشتيم، دوّمين دليل كه اقامه شد اين است كه جوهر ضد ندارد كه حركت از ضد به ضد ديگر انجام شود وحركت اشتدادي وتنقصي حركت از ضد به ضد ديگر است.براي بررسي اين دليل بايد ببنيم كه منضور ضدان چيست، اگر درتعريف تضاد موضوع را اخذ نماييم كه ضدان امران وجوديان باشند كه بر موضوع واحد علي التعاقب وارد مي شود دراين صورت جوهر ضد ندارد؛ چرا كه موضوع ندارد، اگر درتعريف ضدان محل مطلق را اخذ نموديم وگفتيم ضدان دو امر وجود اند كه بر محل واحد علي التعاقب وارد مي شود دراين صورت جوهر ضد دارد. گفته شده است كه فلك حركت اشتدادي ندارد؛ چرا كه صورت فلكي ضد ندارد لذا حركت اشتدادي كه حركت از ضد به ضد ديگر است ندارد. به همين بيان فلك تكون وكون وفساد ندارد؛ چرا كه تكون چه با كون وفساد باشد وچه با حركت بايد متكون ضدي را رها كند وضد ديگر ديگر را بگيرد وصورت فلكي چون ضد ندارد لذا كون وفساد ندارد.باتوجه به بيان فوق چون عناصر تكون دارد بايد تضاد داشته باشد؛ چرا كه آتش تبديل مي شود به هوا وهوا تبديل مي شود به آب وآب وقت كه از سرچشمه دور شود تبديل مي شود به املاح وسنگ. خلاصه عناصر اربعه تكون دارد وبه هم ديگر تبديل مي شود يا باواسطه مثل تبديل شدن آتش به آب ويا بدون واسطه مثل تبديل شدن آتش به هوا وبالعكس. پس بايد تضاد داشته باشد، واز آنجاي كه عناصر جوهر اند پس جوهر تضاد دارد.

سوال : حال كه ثابت شد جواهر تضاد دارند؛ چرا كه حركت را درجواهر نمي پذيريد، درحاليكه حركت اشتدادي مبتني است بر تضاد؟

جواب : بايد ببنيم كه ضدان كه درحركت مهم است ملاكش چيست؛ الف) اگرگفتيم كه ملاك ضدان كه درحركت مهم است غايت خلاف داشتن است؛ يعني دوچيز كه بين شان تضاد است بايد غايت خلاف داشته باشد وغايت خلاف درجاي است كه بين دوضد واسطه باشد، چرا كه واسطه با هر يك از طرفين اختلاف كمي دارد ولي دوطرف اختلاف شان زياد است. پس غايت خلاف دارند، حال ممكن است بين دو ضد استمرار وحركت هم باشد. طبق اين مبنا عناصر كه بين شان واسطه نيست تضاد ندارند. ترتيب عناصر را كه ملاحظه نماييم به اين صورت است كه دروسط خاك است، آب دراطرف آن است بعد از آب هوا است و بعد از هوا نار است، با توجه به مبناي فوق درتضاد بين آب وخاك تضاد نيست هم چنين بين هوا ونار؛ چرا كه واسطه نيست، امّا آب ونار تضاد دارند همين طور خاك ونار وهوا وخاك تضاد دارند؛ چرا كه بين شان واسطه است.

ب) ممكن است كه ضدان كه درحركت مهم است مبنايش تعاقب بر موضوع واحد باشد ولي تعاقب دو ضد كه غايت خلاف دارد، طبق اين مبنا ممكن است بين دو ضد واسطه باشد ومي تواند هم واسطه نباشد، ولي استمرار لازم است؛ چرا كه دوضد كه غايت خلاف دارد تعاقبش بر موضوع واحد بنحو استمرار است.اگر مبناي دوم را درضدان پذيرفتيم در عناصر وجواهر تضاد نيست چون كه عناصر با استمرار تبديل به هم ديگر نمي شود، بلكه عناصر دفعتا تبديل به هم ديگر مي شود چه عناصر كه بين شان واسطه نيست مثل آب وهوا كه آب دفعتاً تبديل به هوا مي شود وهوا دركوره آتش دفعتاً تبديل به نار مي شود. وچه عناصر كه بين شان واسطه است؛ چرا كه مثلا آب دفعتاً تبديل به هوا مي شود درهوا مكث مي كند وبعد دفعتاً تبديل به آتش مي شود.

متن : و لهذا ( معناي « لهذا ما » درعبارت شيخ : بخاطر اين جهت است كه ) من الشأن ( بيان مشار اليه هذا ) ما اشتغل من بين أن الفلك لا يتكون لأنه‌ ( متعلق اشتغل ) لا ضد لصورته، كأنه‌ وضع ( كسي كه مي گويد فلك تكون ندارد قرار داده، فرض نموده ) أن كل متكون فلصورته ضد و إليه يكون انتقاله، فيجعل النار و الهواء و الماء و الأرض متضادة الصور. فلم أنكر أن يكون للصورة الجوهرية ضد البتة ( يعني چرا انكار كرده كه براي صورجوهري ضد باشد )، ( الف ) فيشبه‌ أن يكون الضد الذي ذكر هاهنا ( درباب حركت ) هو الذي بينه ( ضد ) و بين شي‌ء آخر غاية الخلاف و إنما يكون بينه ( شي اوّل ) و بين ذلك ( شي آخر ) غاية خلاف إذا كان لشي‌ء ثالث معه ( شي اول‌ ) خلاف دونه ( يعني كمتر از شي آخر ) و هو ( شي ثالث ) الواسطة، بحيث ( مربوط به اذا كان ) يحتمل استمرارا فيه كالاستمرار فى بعد ( يعني فاصله ) بين شيئين‌ و ليس بين الصور الجوهرية التي فيها الاستحالة الأولية ( بين هوا ونار استحاله اولي است ولي بين نار وآب استحاله اي اولي نيست ) واسطة بهذه الصفة ( واسطه اي كه اختلافش كمتر از اختلاف شي آخر باشد )، كما ليس بين النار و الهواء واسطة.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo