< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

درمذهب دوم تشكيك بحث داشتيم گفته شده آنهاي كه عدد مقولات را ده تا مي داند بنابرتشكيكي بودن حركت يا بايد قبول نمايند كه مقولات بشتر از ده تا است وبه عقيده اي شان پافشاري نداشته باشند ويا حركت را ملحق نمايند به مقوله اي ان ينفعل، دراين صورت اين اشكال پيش مي آيد كه مقوله اي ان ينفعل به تواطي بر مصاديقش صادق است چگون حركت كه تشكيكي است ملحق باشد به مقوله اي ان ينفعل، از اين اشكال دوجواب داده شده كه جواب اولش بيان شد، حال به جواب دوم مي پردازيم.

جواب دوّم : درجواب قبل با فرض تشكيكي بودن حركت وجود تشكيك دربرخي مقولات بيان گرديد دراين جواب تشكيكي بودن حركت نفي مي شود، به اين بيان كه حركت عبارت است از كمال خاص كه باكمال مطلق تفاوت دارد، كمال مطلق هرچند براصل مقولات صدق تشكيكي دارد ولي حركت كه كمال خاص ـ كمال اوّل لما بالقوه من حيث هو بالقوه ـ است صدقش بر اصناف حركت صدق به تواطي است.

توضيح مطلب اينكه وقت مي گوييم كمال، يك بار كمال مطلق مراد است، كه شامل فعليت و... مي شود دراين صورت كمال برمقوله جوهر ومقوله اي عرض به تشكيك صدق مي كند، صدق كمال برجوهر اولي است از صدق آن برعرض، چرا كه فعليت عرض بستگي دارد به فعليت جوهر، به تعبير ديگر جوهر كمال مستقل است وعرض كمال وابسته لذا كمال اوّلاً وبدون واسطه برجوهر صدق مي كند وثانياً وبالتبع بر عرض . وبار ديگر مراد از كمال كمال خاص است كه تعريف حركت است دراين صورت كمال خاص بر صناف حركت به تشكيك صدق نمي كند بلكه به تواطي صدق مي كند؛ چرا كه تشكيك آن است كه مفهوم واحد به مصاديق متعدد به اختلاف صدق نمايد، ولي حركت چنين نيست، حركت براصناف حركت كه حالات از مقولات است به تواطي صدق مي كند، امّا برخود مقولات اصلاً صدق نمي كند. وجه صدق تواطي حركت بر اصنافش اين است كه حركت اگر به تشكيك صدق نمايد بايد مثلاً حركت ايني دركمال بون سبب شود براي حركت كيفي دركمال بودن تا صدق تشكيكي داشته باشد، درحاليكه چنين نيست. بله دروجود ممكن است حركت ايني سبب شود براي حركت كيفي وصدق مفهوم وجود بر حركت ايني وحركت كيفي تشكيكي باشد.به بيان ديگر مصاديق حركت دوحيث دارد، يك بار وجودش ملاحظه مي شود وبار ديگر كمال بودنش، اگر وجودشان ملاحظه شود ممكن است يكي سبب ديگري باشد دراين صورت تشكيك است، امّا اگر كمال بودنش را لحاظ نماييم دراين صورت يكي سبب ديگري نمي شود ولذا تشكيك نداريم.

مثال اوّل : حركت ايني ممكن است وجودش مقدم باشد براي وجود كيفي ولذا مفهوم وجود برحركت ايني وحركت كيفي صدق تشكيكي دارد، امّا كمال بودن حركت ايني مقدم بر كمال بودن حركت كيفي نيست لذا صدق حركت بر حركت ايني وحركت كيفي به تواطو است.

مثال دوّم : اثنان وثلاثه اگر ملاحظه نماييم وجود ثلاثه وابسته است به وجود اثنين، چرا كه ثلاثه بلحاظ وجود اثنين است بعلاوه اي واحد ووجود اثنان مقدم است بر وجود ثلاثه، امّا ثلاثه بعنوان يك عدد متوقف نيست به اثنان، ثلاثه بعنوان يك عدد از سه واحد تشكيل شده وهريك از اعداد نوع مستقل است. پس مفهوم وجود صدق تشكيكي دارد بر وجود اثنان وثلاثه ولي كمال يعني مفهوم عدد صدقش تشكيكي نيست.

با توجه به بيان مذكور صدق كمال خاص براصناف ومصاديقش به تواطي است و كمّال معرِّف وحركت معرَّف است پس حركت هم به تواطي صادق است. بنابراين حركت مي تواند از مقوله اي ان ينفعل باشد.

متن : على أنه لا يبعد أن تكون لفظة الكمال و الفعل و إن كان وقوعهما ( صدق وحمل شان ) على الجوهر و التسعة الباقية وقوعا بالتشكيك، فإن ( يعني لكن؛ چرا كه فا بعد از ان وصيله بمعناي لكن مي آيد ) وقوعهما على أصناف الحركة لا يكون بالتشكيك الصريح. و ذلك ( اينكه صدق كمال وفعل بر اصناف حركت تشكيكي نيست ) لأن التشكيك هو أن يكون اللفظ واحد المفهوم، لكن الأمور التي يتناولها ذلك المفهوم يختلف‌ بالتقدم و التأخر فيه ( از هو...، تفسير تشكيك )، كالوجود فإنه للجوهر أولا و للأعواض ثانيا. و أما مفهوم الحركة و هو الكمال الأول لما بالقوة من حيث هو بالقوة، فليس ( كمال ) بما ( « مما » صحيح است ) يستفيده بعض ما ( حركت نقلي ) يسمى باسم الحركة من بعض (حركت كيفي )، فليس كون النقلة ( حركت دراين ) بهذه الصفة ( كمال اول لما... ) علة لكون الاستحالة بهذه الصفة، بل يجوز أن يكون وجود النقلة سببا لوجود الاستحالة، فيكون التقدم و التأخر فى المفهوم من لفظة الوجود لا فى المفهوم من لفظة الحركة،

 

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo