< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

گفته شد كه درنسبت حركت به مقولات سه قول داريم؛ يكي اينكه حركت از مقوله اي ان ينفعل است، دوّم اينكه حركت تشكيكي است، ومقولات جنس براي حركت و سوّم آنكه حركت تشكيكي است، ولي نه حركت جنس مقوله است ونه مقولات جنس براي حركت تا حركت نوع از مقولات باشد.شيخ از « ليس يعجبني ...، ص94 ) قول اوّل درتشكيك بيان را بيان نمود، واز « وأما المذهب ... » قول دوّم درتشكيك را بيان مي كند ومي فرمايد اين قوّل هرچند اشكالي كه بر اصل مبناي تشكيك وارد است را دارد، ولي محكم تر از قول اوّل درتشكيك است، درقول دوّم گفته شد كه نه حركت جنس است براي مقولات ونه مقولات جنس اند براي حركت، حال آنهاي كه مي گويند عدد مقولات ده تا است، بايد يكي از دو امر را بپذيرد يا قبول كنند كه عدد مقولات از ده تا بشتر است ويا حركت را ملحق نمايند به مقوله اي ان ينفعل.اينكه حركت يكي از مقولات باشد وعدد مقولات بشتر از ده تا باشد، به اين صورت متصور است كه بگوييم مقولات لازم نيست جنس باشد بلكه مقوله عبارت است از عالي ترين محمول، كه ممكن است به حمل جنسي حمل شود مثل مقولات ده گانه وممكن است هم به حمل جنسي حمل نشود، دراين صورت حركت مقوله اي ديگر غير از مقولات ده گانه خواهد بود چرا كه عالي تراين محمول است كه حمل جنسي حمل نمي شود ووجود هم نيست. پس بايد مقوله اي ديگر باشد.اگر آنهاي كه معتقد اند مقولات ده تا است به عقيده شان پافشاري نمايند ومقوله اي ديگر را نپذيرند، بايد حركت را ملحق نمايند به مقوله اي ان ينفعل، دراين صورت اين اشكال مطرح خواهد شد كه مقوله اي ان ينفعل به تواطو بر مصاديقش صدق مي كند لي وحركت طبق منباي تشكيك حمل تشكيكي دارد. پس چگونه حركت مي تواند محلق به مقوله اي ان ينفعل باشد؟ از اين اشكال مي تواند دوجواب داد :جواب اوّل : اشكال ندارد كه خود همين قائل به ده تا بودن مقوله دربعضي از مقولات تشكيك را پذيرفته اند؛ مثلا درجده كه يكي از مقولات است تشكيكي است؛ چرا كه جده عبارت است از « كون الشي محاطاً بما ينتقل بانتقاله » يعني جده آن است كه شي محاط باشد به چيزي كه آن چيز با انتقال شي منتقل شود، مثل اينكه ماهم محاطيم به پوست بدن مان وهم به لباس كه پوشيديم وپوست بدن ولباس با انتقال ما منتقل مي شود. و مي بينيم كه محاط بودن بدن ما به پوست بدن شديد تر است از محاط بودن بدن ما به لباس كه پوشيديم، وصدق جده برپوست بدن ما اولي از صدق آن برلباس.

 

متن : وأما المذهب الآخر ( مذهب ديگر درتشكيك يعني قول دوم تشكيك كه از ههنامذهب ثالث شروع شد ) فهو أحصف ( محكم تر است ) من المذهب الأول‌ ( مذهب اول تشكيك ) ، و لا يلزمه إلا أمر مشترك يلزم المذهبين ( ايراد واشكال نمي شود برآن مگر همان اشكال كه برمبناي تشكيك وارد است )، و مبناه ( اين مذهب آخر) على أن الواضعين لعدد المقولات هذا العدد يلزمهم أحد أمرين: إما أنهم‌ يجوزوا ( اجازه دهد ) أن‌ تكون الحركة جنسا من الأجناس العالية و إما أن يزيدوا فى عدد المقولات زيادة ضرورية ( حتمي ) إذ كانت ( دليل زيادت حتمي ) أصناف الحركة لا تدخل فى جنس منها و لا فى مقولة أن ينفعل‌ ، و هى ( مقولات ) معان كلية مقولة على كثيرين قول الأجناس، فإن تشددوا فى عشرية المقولات، فواجب أن يسامحوا و يجعلوا مقولة أن ينفعل هى الحركة، و أن لا يطلبوا فى مقولة أن ينفعل من ( بيان ماي ما أراهم ) صريح التواطؤ ما أراهم يتعصبون فيه ( طلب نكند ... يعني دبنال تواطو درمقوله اي ان ينفعل نباشد ) و لا يحفظونه، فإنهم قد فعلوا فى مقولة الجدة بين ( من صحيح است ) المسامحة ما يحملهم‌ على أكثر من ذلك فى الحركة.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo