< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/09/15

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث دربيان اقوال درباب نسبت حركت به مقولات داشتيم، قول اوّل اين بود كه حركت از مقوله اي ان ينفعل است، مذهب دوّم مي گفت حركت مشترك لفظي است وبرهرمقوله اي كه حمل شود از سنخ همان مقوله است، قول سوّم حركت را تشكيكي مي دانست، كه دو تقرير داشت؛ يكي اينكه مقوله جنس حركت باشد وديگر آنكه جوهر موضوع حركت است وبقيه اي مقولات كه حركت درآن واقع مي شود مسافت حركت است.

مذهب ثلاثه : از ميان اين سه قول قول دوّم واضح البطلان است لذا به آن نمي پردازد وبلكه ناديده مي گيرد، قول اوّل را خود ابن سينا مي پذيرد ودو تقرير درباب تشكيك را به صورت دو قول بيان مي نمايد.

گروهي ديگر اقوال ثلاثه را طوري ديگر بيان نموده اند، به اين نحو كه قائلين به تشكيك درباب سواد وتسود دوگروه شدند ومذهب سوّم درباب تشكيك در « ههنا مذهب ثالث » بيان گرديد، لذا مذهب ثلاثه اين سه قول درباب تشكيك است؛ قول اوّل مي گويد كه فرق سواد وتسود به فصل است، قول دوّم فرق سواد وتسود را به امر عرضي مي داند وقول سوم كه مذهب ثالث باشد معناي ديگري درتشكيك است .خود شيخ اشاره نكرده كه مرادش از مذهب ثلاثه كدام يك از اين دو احتمالي است كه شارحين بيان نموده اند، ولي باتوجه مطرح شده مي توان احتمال اوّل را ترجيح داد. با پذيرش همين احتمال به توضيح عبارت مي پردازيم .شيخ مي فرمايد از ميان مذاهب ثلاثه از مذهب وسطي خوشم نمي آيد، وبلكه آنرا زشت مي دانم؛ چرا كه مدعي است كه تسود كيفيت است امّا كيفيت سيال نه ثابت؛ بعبارت ديگر تسود خود سواد است كه سيلان دارد ، و نمو كميت سيّال است، خود كم است كه سيّلان دارد، درحاليكه تسود تغيير دركيفيت است ونمو تغيير دركميت است؛ بعبارت ديگر تسود سيلان سواد، اشتداد سواد است، به بيان سوّم تسود اشتداد موضوع درسواد است، نه اينكه سواد سيال باشد، ونمو ازدياد دركم است، از دياد موضوع دركم است، نه اينكه كم متزايد باشد.

دليل شيخ : درسواد كه اشتداد پيدا مي كند دوحالت متصور است؛ يا سواد كه اوّل بوده باقي است ويا از بين مي رود، اگر ازبين برود وچيزي ديگري جايش بيايد، دراين صورت ديگر حركت نداريم؛ چرا كه حركت آن است كه چيز موجود باشد وتغيير نمايد، چيزي كه از بين رفته موصوف به صفت موجود يعني تغيير نمي شود . پس سواد مشتد نداريم، بلكه چند تا سواد داريم كه بوجود آمده وازبين رفته، كائن شده وفاسد . واگر باقي است وچيزي به آن اضافه مي شود، سواد قبلي ثابت است تغيير نكرده بلكه چيزي به آن اضافه شده، لايه هاي به آن اضافه شده، نه اينكه آن سواد مشتد شده باشد . پس سواد باقي است ولي اشتداد ندارد . خلاصه درهردوصورت سواد مشتد نداريم ولي تسود داريم بنابراين تسود نمي تواند سواد سيّال باشد كه از مقوله اي كيف است، بلكه تسود اشتداد موضوع درسواد است كه ا زمقوله ان ينفعل است .

متن : والمذاهب الملتفت إليها ( براي خروج اشتراك لفظي كه ملتفت نيست ) فى هذا المطلوب ( نسبه الحركه الي المقولات ) هى هذه الثلاثة، و ليس يعجبنى المذهب الأوسط أولا ( قيد ليس يعجبني / قيد المذهب الاوسط، به اين بيان كه مذهب ثلاثه يكي مقوله اي ان ينفعل است، ديگري تشكيك بمعناي اوّل وسومي تشكيك بمعناي دوّم است، تشكيك اوّل اوسط اولاً است، چرا كه خود همين تشكيك اوّل شعبي داشت؛ اوّل، اوسط وآخر، اوسط كه دراين شعب است اوسط اولاً نيست ) ، بل استكره ما يقال ( ص93، س12 ) فيه من أن التسود كيفية، و أن‌ النمو كمية. و بالحرى أن لا يكون التسود سوادا اشتد، بل اشتداد الموضوع فى سواده، و ذلك ( اينكه تسود سواد اشتدّ نيست، دليل برمدعاي خودش ) لأنه لا يخلو إذا فرضنا سوادا اشد إما ( الف ) أن يكون ذلك السواد ( سواد كه مشتد مي شود ) بعينه موجودا و قد عرضت له عند الاشتداد زيادة، أو ( ب ) لا يكون موجودا. فإن لم يكن موجودا فمحال أن يقال إن ما قد عدم‌و بطل هو ذا ( اينك ) يشتد، فإن‌ الموصوف بصفة موجودة بحب أن يكون أمرا موجودا ثابت بالذات، و إن كان السواد ثابت الذات‌، فليس بسيال كما زعموا من أنها كيفية سيالة، بل هو ثابت على الدوام ( قيد ثابت : درطول آن زيادات كه براو وارد مي شود ثابت است / قيد يعرض : علي الدوام يعرض )‌ يعرض عليه زيادة لا يثبت مبلغها ( مقدارزيادت)، بل يكون ( تامه اي يتحقق ) فى كل آن مبلغ آخر، فتكون هذه الزيادة المتصلة هى الحركة إلى‌ السواد فاشتداد السواد و سيلانه، أو اشتداد الموضوع فى السواد و سيلانه فيه، هو الحركة لا السواد المشتد ( چرا كه سواد موصوف به اشتداد نمي شود ).

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo