< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

دراين فصل بحث مي شود كه حركت با مقولات چه نسبتي دارد، آيا مصداق مقوله اي خاص است يا به اشتراك لفظي برمقولات متعدد حمل مي شود وبا هرمقوله اي كه مرتبط شد از سنخ همان مقوله است ويا اينكه جنس است براي مقولات؟نوعاً به تسامح عبارت « نسبه الحركه الي المقولات » را اين طور معنا مي كنيم كه حركت مصداق كدام مقوله است، درحاليكه بايد همان معناي عام را كه بيان شد داشته باشيم؛ چرا كه نسبت ورابطه حركت با مقولات به سه صورت متصور است، ابن سينا هم هرسه صورت را طرح مي كند و درآخر همين معنا را مي پذيرد كه حركت از كدام مقوله است.

اقول دررابطه اي حركت با مقولات :

1. حركت از مقوله اي ان ينفعل است؛ يعني حركت يك نوع انفعال است، انفعال كه تدريجي باشد، كه همان ان ينفعل است؛ چرا كه حركت تدريجي است وچيزي كه حركت را قبول مي كند به تدريج منفعل مي شود. پس حركت از مقوله ان ينفعل است ( شيخ درآخر همين قول را مي پذيرد )2. حركت شان وحالت ثابت ندارد، بايد ببنيم كه درچه مقوله اي اجرا مي شود، اگر درمقوله اي كيف اجرا شد از مقوله اي كيف است، اگر درمقوله اي كم اجرا شد از مقوله اي كم است و ... پس حركت به اشتراك لفظي برمقولات صادق است. 3. حركت تشكيكي است مثل وجود با اين تفاوت كه اولاً وجود برهمه اي مقولات صدق مي كند ولي حركت بر چهار يا پنج مقوله صادق است وثانياً وجود بر هرمقوله اي كه صدق مي كند برتمام اصناف آن صدق مي كند ولي حركت برهمه اي اصناف مقولات داراي حركت صادق نيست، بلكه برخي از اصناف آن مقوله داراي حركت است؛ مثلاً همه اي اصناف كيف داراي حركت نيست، كيف سيال حركت است ويا سيلان دركيف حركت است.دلايلي داريم كه وجود مشترك معنوي است بين همه اي اقسام وجودات، همين دلايل را مي توانيم بر اشتراك معنوي حركت هم اقامه نماييم، هرچند شيخ متذكر اين مطلب نشده است. پس حركت مشترك معنوي است يعني اصل حركت كه تغيير تدريجي است درهمه اي اصناف حركت است، درست است كه دربرخي موارد اين تغيير تدريجي دركيف است ودربرخي موارد دركم ويا ... ولي اين موجب نمي شود كه حركت مشترك لفظي باشد ومعناي حركت در موارد مختلف فرق نمايد.

متن : إنه قد اختلف فى نسبة الحركة إلى المقولات، فقال‌ بعضهم‌: إن الحركة هى مقولة أن ينفعل ( يعني شي قابل كه حركت را مي پذيرد تدريجاً آنرا مي پذيرد؛ مثلاً اوّل كيفي را مي پذيرد وثانياً اين پذيرش به تدريج است. پس از مقوله اي ان ينفعل است )، و قال بعضهم: إن لفظة الحركة تقع على الأصناف التي ( صفت اصناف ) تحتها( حركت اصناف دارد؛ جركت دركيف، حركت دركم و... ) بالاشتراك البحت ( يعني هيچ جامعي ندارد پس به اشتراك لفظي است ): و قال بعضهم: بل لفظة الحركة لفظة مشككة مثل لفظة الوجود ( نسخه اي پاورقي كه ولعرض دارد صحيح است ) ، تتناول ( از اين جا تفسير تشكيك است؛ چرا كه صدق سه صورت دارد؛ به تباين صدق كند يا به تواطو ويا به تشكيك، واگر صدق به اشتراك لفظي وبه تباين نباشد به تواطو هم نباشد به تشكيك است، توجه داريم كه صدق را مطرح نمودم؛ چرا كه مشاء تشكيك را به صدق مفهوم برمصاديق به تشكيك معنا مي داند، برخلاف اشراق وصدرا كه تشكيك درمصاديق را هم مطرح مي كنند. ) أشياء كثيرة لا بتواطؤ و لا باشتراك بحت ( اشتراك لفظي )، بل بالتشكيك لكن الأصناف المدخلة تحت لفظة الوجود و العرض دخولا أوليا ( بدون واسطه ) هى المقولات و أما الأصناف الداخلة تحت لفظة الحركة فهى أنواع ( به تعبير تسامحي ) أو أصناف ( به تعبير دقيق ) من المقولات. فالأين‌ منه قار و منه سيال هو الحركة فى المكان، و لكيف منه قار ( مثل رنگ روي ديوار ) و منه‌ سيال ( مثل رنگ سيب ) هو الحركة فى الكيف أى الاستحالة، و الكم منه قار و منه سيال و هو الحركة فى الكم أى النمو ( نمو اصطلاحاً بمعناي رشد درسه جهت است كه با چاقي فرق دارد كه ممكن است دريك جهت باشد، ولي اين جا معناي عام نمو اراده شده كه اعم از نمو اصطلاحي وچاقي است ) و الذبول. و ربما تمادى بعضهم فى مذهبه حتى قال و الجوهر منه قار و منه سيال هوالحركة فى الجوهر أى الكون‌ و الفساد، و قال‌ إن الكم السيال نوع من أنواع الكم المتصل لإمكان وجود الحد المشترك فيه، إلا أنه يفارقه بأنه لا وضع له و للمتصل وضع و استقرار. قال و التسود و السواد من جنس واحد، إلا أن السواد قار و التسود غير قار

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo