< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

91/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 كاالاحوال... ص91، س3 : مبداء ومنتهاي حركت فلك بالذات تضاد ندارد، ولي به اعتبار اينكه يكي وصف مبدائيت را دارد وديگري وصف منتهائيت را، واين دوصف تضاد دارند مبداء ومنتهاي حركت فلك بالعرض تضاد پيدا مي كند وبه همين خاطر جمع نمي شوند.
 ثم لقائل ... ( اشكال برلزوم مبداء ومنتها براي حركت) : مبداء ومنتها مقوم حركت نيستند؛ چرا كه اگر مبداء ومنتها مقوم حركت باشند بايد برخي از متحرك را ساكن بداينم، درحاليكه اين گونه نيست.
 توضيح مطلب اينكه مبداء ومنتها حد حركت يا حد مسافت اند، حال اگر حركت ومسافت متصل را برايش حد درنظر نگيريم حدي نخواهد داشت، واگر حد نداشته باشد مبداء ومنتها ندارد واگر مبداء ومنتها نداشته باشد حركت نخواهد بود، ولذا بايد حدود را خود ما فرض نماييم، والاً حركت نخواهيم داشت؛ مثلاً درحركت فلك مبداء ومنتها نداريم بايد نقطه اي را بعنوان مبداء ومنتها درنظربگيريم، درغيراين صورت ( طبق اينكه مبداء ومنتها مقوّم حركت باشند) حركت براي فلك نخواهد بود، درحاليكه فلك داراي حركت است، بستگي به فرض ما ندارد. پس مبداء ومنتها از مقوّمات حركت نيستند.
 اموري كه حد مي سازند : يكي از امور كه حد براي حركت مي سازد قطع است؛ مثلاً ما مسافت را قطع مي كنيم ومي گويم اين مبداء است وآن يكي منتها، امر ديگر برخورد دوجسم است، آنجاي كه برخورد جسم متحرك با جسم ديگر صورت مي گيرد، چه اين برخورد به صورت مماسه باشد يا موازات، مي تواند مبداء ومنتهاي حركت باشد، امرسوّم فرض است، ما مي توانيم يك نقطه را بعنوان مبداء ونقطه اي ديگر را بعنوان منتها درنظر بگيريم، يا يك ساعت از روز را بگويم مبداء وساعت ديگري را بگوييم منتها است ( توجه داريم كه ما فرض مي كنيم چيزي را كه درنفس الامر است، نه اينكه صرف اعتبار ما باشد وهيچ نفس الامريت نداشته باشد )، امرچهارم عرض است، يك مسافت را مي توانيم با پاشيد رنگ مبداء ومنتها برايش درست نماييم ويا مثلا تاريكي را بگوييم مبداء است وروشني را منتهاي حركت بگيريم، البته بستگي به ما ندارد اين امور درخارج است، برخي شان مبداء وبرخي ديگر منتهاي حركت اند.
 بيان اشكال به صورت قياس : اگر مبداء ومنتها مقوّم حركت باشد، وبا امور مذكور حد درست نشود نبايد حركت داشته باشيم، درحاليكه بدون اين حدود هم حركت داريم. پس مبداء منتها مقوّم حركت نيست.
 متن : ثم لقائل أن يقول: إن الحدود فى المتصل على مذهبكم ( بنابرمذهب شماي مشاء كه جسم را متصل ويك پارچه مي دانيد حدود بالفعل وجود ندارد، امّا بنابرمذهب ذي مقراطيس كه جسم را مركب از اجزاء صغار صلبه مي داند جسم حدود بالفعل دارد ) ليست موجودة بالفعل، بل بالقوة، و إنما يصير بالفعل إما بقطع و إما بموافاة محدودة كماسة أو موازاة أو بفرض أو بعرض كما سنذكره، فيكون إذن ( حال كه بواسطه اي اين اسباب حدود بوجود مي آيد ) ما لم يكن أحد هذه الأسباب بالفعل لا يكون مبدأ و لا منتهى و ما لم يكن ( تامه يعني لم يتحقق ) مبدأ و لا نهاية معنيين ( صحيح معينين )، عنه تبتدئ الحركة و تنتهى إليه‌ لا يكون ( تامه يعني لايتحقق ) حركة: فالفلك ما لم يكن له سبب محدد لا يكون متحركا، و هذا محال.
 فالذي نقول ... ( جواب) : مبداء ومنتها سه جور است، يكي مبداء ومنتهاي كه بالفعل موجود است، ديگري مبداء ومنتهاي كه بالقوه القريبه من لفعل است وسومي مبداء ومنتهاي كه بالقوه البعيده من لفعل است.
 توضيح مطلب اينكه هرگاه حدود ونقطات بالفعل موجود باشد ومتحرك آن حد را ترك نمايد اين حد مبداء بالفعل است ووقت كه به آن برسد منتهاي بالفعل است، امّا اگروقت كه حركت انجام مي شود، چه حركت مستقيم چه مستدير، حد و نقطه اي بالفعل نداشته باشيم مي توانيم يك يا دو نقطه اي را جدا نماييم درحركت هاي دوراني و يا دونقطه را جدا نماييم درحركت مسقيم، دراين صورت وقت كه متحرك مي خواهد آن حدونقطه را ترك نمايد ويا نزديك است به آن برسد حدود معين شده مبداء ومنتهاي بالقوه القريبه من الفعل است، ولي چنانچه آن حدود را درمسافت جدا نكرده باشيم ويا حدود جدا شده امّا متحرك درشرف حركت نيست دراين صورت حدود مورد نظر مبداء ومنتهاي بالقوه البعيده من الفعل است.
 با توجه به بيان مذكور وقت كه گفته مي شود مبداء ومنتها از مقوّما حركت اند مراد معناي عام مبداء ومنتها است كه شامل هرسه قسم، وآنچه را كه شماي مستشكل وجودش را نفي نموديد قسم اوّل از سه قسم است، وبانفي خاص عام نفي نمي شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo