< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/03/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت عقل بالفعل ما با عقل فعال

درمراتب چهارگانه ی عقل، عقل بالفعل همه ی معقولات را دارد ولذا به تمام نظام عالم وما فیها عالم است وبعبارت دیگر هم به نظام عالم علم دارد وهم به اجزای نظام واز آنجای که تفاوت مبادی عالیه با مفعول شان به تفاضل است مبادی عالیه هم به تمام نظام عالم ومافیها دارد منتها به نحو اعلی واشرف. به همین خاطر است که گفته اند: مبادی عالیه که فاعل عقل ما ست همه ی اشیاء را تعقل می کند به نحو اعلی واشرف، وعقل ما همه اشیاء را تعقل می کند به نحو انقص واخس، چرا که عقل ما احتیاج دارد به ابزارحسی. وبه دلیل همین احتیاج :

الف. اگر انسان حسی را فاقد باشد علم مبتنی برآن حس را هم نخواهد داشت؛

ب. اگر کسی فاقد حس هم نباشد ولی به هردلیلی نتواند چیزری احساس کند نمی تواند آن چیز را تعقل کند وعلم به آن چیز از طریق شهرت خواهد بود؛

ج. اشیاء زیادی برای انسان مجهول است امّا عقل فعال به آنها علم دارد؛ چرا که انسان ابزار درک آن اشیا را ندارد ولی عقل فعل که محتاج به ابزار نیست به آنها عالم است. هیمن جهل انسان دلیل وجود رویا، اخبار غیبی وانذار وتبشیر است؛ کسی که درخواب به عقل فعال متصل می شود رویا می بیند وکسانی مثل ابنیا که دربیداری به عال عقل متصل می شوند اخبار غیبی و انذار وتبشیر دارند.

از بیان فوق روشن شد که تفاوت عقل بالفعل انسانی با مبادی اشیا یا عقول فعاله دراشرفیت واخسیت معقولات است نه درسعه وضیق معقولات، اما تفاوت عقل انسانی ( نه عقل بالفعل انسانی) مبادی عالیه یا عقول فعاله درنقص هیولانی انسانی است ولذا ست که انسان به امورجاهل است ولی عقول یا مبادی عالیه که ناقص نیست به همه ی اشیا عالم است.

متن: و لمّا كان العقل الّذي بالفعل منّا[:يعني عقل ما كه بالفعل شده] ليس شيئاً أكثرَ من تصوّر الترتيب و النظام الموجود في هذا العالم، و في جزء جزء منه، و[:عطف برتصوّر] معرفةِ شي‌ء شي‌ء ممّا فيه بأسبابه البعيدة و القريبة حتّى العالم بأسره، وجب[:جواب لمّا] ضرورةً[:بداهتاً] أن لا تكون العقل الفاعلُ لهذا العقل منّا[:عقل بالفعل ما] غيرَ تصوّر هذه الأشياء. ولذلك ما قيل: إنّ العقل‌ الفاعل يعقل الأشياء الّتي هنا لكن يجب أن يكون تعقل هذه الأشياء بجهةٍ أشرف، وإلّا[:اگرشرافت فارق نباشد] لم تكن بيننا و بينه[:عقل فاعل] فرق، و تصور العقل الّذي فينا احتاج في عقله إلى الحواسّ. ولذلك[:كه عقل ما درتعقلش احتياج به حواس دارد] متى عَدِمْنا حاسّةً ما، عدمنا معقولَها.

و كذلك متى تعذر علينا حسّ شي‌ء مّا[:به دليل دوري مثلا]، فاتنا معقولُه، ولم يكن حصوله[:معقول] لنا إلّا على جهة الشهرة.

و كذلك يمكن أن تكون هاهنا أشياءُ مجهولةُ الأسباب بالإضافة إلينا هي موجودة في ذات العقل الفعّال، و بهذه الجهة[:اشيا مجهوله اسباب براي ما] أمكن إعطاء أسباب الرؤيا و غير ذلك من الإنذارات الآتية و إنّما كان هذا القصور لنا لمكان الهيولى.

 

موضوع: تفاوت عقل بالفعل ما با عقل فعال

درمراتب چهارگانه ی عقل، عقل بالفعل همه ی معقولات را دارد ولذا به تمام نظام عالم وما فیها عالم است وبعبارت دیگر هم به نظام عالم علم دارد وهم به اجزای نظام واز آنجای که تفاوت مبادی عالیه با مفعول شان به تفاضل است مبادی عالیه هم به تمام نظام عالم ومافیها دارد منتها به نحو اعلی واشرف. به همین خاطر است که گفته اند: مبادی عالیه که فاعل عقل ما ست همه ی اشیاء را تعقل می کند به نحو اعلی واشرف، وعقل ما همه اشیاء را تعقل می کند به نحو انقص واخس، چرا که عقل ما احتیاج دارد به ابزارحسی. وبه دلیل همین احتیاج :

الف. اگر انسان حسی را فاقد باشد علم مبتنی برآن حس را هم نخواهد داشت؛

ب. اگر کسی فاقد حس هم نباشد ولی به هردلیلی نتواند چیزری احساس کند نمی تواند آن چیز را تعقل کند وعلم به آن چیز از طریق شهرت خواهد بود؛

ج. اشیاء زیادی برای انسان مجهول است امّا عقل فعال به آنها علم دارد؛ چرا که انسان ابزار درک آن اشیا را ندارد ولی عقل فعل که محتاج به ابزار نیست به آنها عالم است. هیمن جهل انسان دلیل وجود رویا، اخبار غیبی وانذار وتبشیر است؛ کسی که درخواب به عقل فعال متصل می شود رویا می بیند وکسانی مثل ابنیا که دربیداری به عال عقل متصل می شوند اخبار غیبی و انذار وتبشیر دارند.

از بیان فوق روشن شد که تفاوت عقل بالفعل انسانی با مبادی اشیا یا عقول فعاله دراشرفیت واخسیت معقولات است نه درسعه وضیق معقولات، اما تفاوت عقل انسانی ( نه عقل بالفعل انسانی) مبادی عالیه یا عقول فعاله درنقص هیولانی انسانی است ولذا ست که انسان به امورجاهل است ولی عقول یا مبادی عالیه که ناقص نیست به همه ی اشیا عالم است.

متن: و لمّا كان العقل الّذي بالفعل منّا[:يعني عقل ما كه بالفعل شده] ليس شيئاً أكثرَ من تصوّر الترتيب و النظام الموجود في هذا العالم، و في جزء جزء منه، و[:عطف برتصوّر] معرفةِ شي‌ء شي‌ء ممّا فيه بأسبابه البعيدة و القريبة حتّى العالم بأسره، وجب[:جواب لمّا] ضرورةً[:بداهتاً] أن لا تكون العقل الفاعلُ لهذا العقل منّا[:عقل بالفعل ما] غيرَ تصوّر هذه الأشياء. ولذلك ما قيل: إنّ العقل‌ الفاعل يعقل الأشياء الّتي هنا لكن يجب أن يكون تعقل هذه الأشياء بجهةٍ أشرف، وإلّا[:اگرشرافت فارق نباشد] لم تكن بيننا و بينه[:عقل فاعل] فرق، و تصور العقل الّذي فينا احتاج في عقله إلى الحواسّ. ولذلك[:كه عقل ما درتعقلش احتياج به حواس دارد] متى عَدِمْنا حاسّةً ما، عدمنا معقولَها.

و كذلك متى تعذر علينا حسّ شي‌ء مّا[:به دليل دوري مثلا]، فاتنا معقولُه، ولم يكن حصوله[:معقول] لنا إلّا على جهة الشهرة.

و كذلك يمكن أن تكون هاهنا أشياءُ مجهولةُ الأسباب بالإضافة إلينا هي موجودة في ذات العقل الفعّال، و بهذه الجهة[:اشيا مجهوله اسباب براي ما] أمكن إعطاء أسباب الرؤيا و غير ذلك من الإنذارات الآتية و إنّما كان هذا القصور لنا لمكان الهيولى.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo