< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اتحاد عاقل ومعقول

عقل بسیط بودن خداوند تعالی: خداوند تعالی عقل بسیط است به این معنا که صورتی واحدی است که تمام اشیا را نشان می دهد با تمام ویژگی هایش.

اتحاد عاقل ومعقول: اکثر قریب به اتفاق حکما معتقد اند که علم ومعلوم بالذات یک واقعیت اند، اما دراتحاد عالم با علم اختلاف است. لاهیجی تفصیل داده است درحق تعالی وعقول مفارق اتحاد عاقل ومعقول را می پذیرد ولی درانسان ها اتحاد عاقل ومعقول را باطل می داند.

اتحاد عاقل ومعقول درحق تعالی: باتوجه به عقل بسیط بودن حق تعالی اتحاد عاقل ومعقول روشن است؛ چرا که حق تعالی خود عقل بسیط است یعنی صورت واحدی است که تمام اشیا را نشان می دهد. این صورت واحد هم عاقل است وهم معقول بالذات وحاکی از تمام اشیا خارجی.

اتحاد عاقل ومعقول درعقول مفارق: عقول مفارق هم عقل بسیط اند، هرکدام صورتی اند که تمام معقولات را نشان می دهد. پس هرکدام از عقول صورتی اند که هم عاقل است وهم معقول بالذات.

نفوس انسانی: نفوس انسانی خود عقل بسیط یعنی صورتی نیستند که حق تعالی، مبادی عالیه ومعلولاتش را نشان دهند، بلکه از طریق صورمعقوله به حق تعالی، مبادی عالیه ومعلولاتش علم دارند.

شاهد از کلام شیخ: شیخ هم درموارد مختلف به اتحاد عاقل ومعقول درحق تعالی تصریح می کند.

کلمات شیخ درتعلیقات:

تعلیق: علم حق تعالی به ذاتش عین ذاتش است یعنی ذات هم عاقل است وهم معقول، از طرفی مبدأ بودن هم عین ذات الهی است. پس علم حق تعالی به ذاتش عین علم به مبدأ بودن ذاتش است وعلم به مبدأ بودن ذاتش علم به غیر است بنابراین علم به غیر هم عین علم به ذات الهی است. وعلم به ذات الهی عین ذات الهی است یعنی ذات الهی هم عاقل است وهم معقول. پس حق تعالی چه درعلم ذات به ذات وچه درعلم ذات به غیرعاقل ومعقول یکی است، چرا که معقول ذات الهی است، اما درماسوی الله درعلم به غیر معقول ذات شان نسیت درنتیجه عاقل با معقول متحد نیست.

تعلیق: هرموجودی که تعقل می کند از ذات خودش، نه از بیرون، هم عقل است هم عاقل وهم معقول. وچنین موجودی فقط حق تعالی است.

محال بودن اتحاد عاقل ومعقول درنفوس انسانی: نفوس انسانی معقول شان از بیرون ذات شان می آیند ولذا نمی توانند با معقول شان متحد باشند؛ مثلا وقتی نفوس انسانی حق تعالی را تعقل می کنند با حق تعالی یکی نمی شوند. ( درمقابل معقول ذات الهی که ذات الهی ومبدئیت ذات الهی است، ومبدأیت ذات هم عین ذات الهی است عاقل با معقول متحد اند).

متن: فإذا عرفت ما ذكرناه فمعنى كونه تعالى عقلاً بسيطاً بالأشياء هو كون ذاته تعالى نفس العلم بالموجودات بلا تكثّر صور في ذاته، وهذا يمكن أن يكون مرادَ من قال باتّحاد العاقل و المعقول، فالاتّحاد [1]معقول في علمه تعالى بالأشياء، وبالجملة في كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته. [1]وغيرُ معقول في عقلنا الأوّل تعالى و[:عطف برالأول]بالمبادىء المفارقة ومعلولاتها. وهذا[:تفصيل كه دراتحاد عاقل ومعقول دادم] ما وعدناك سابقاً في «مبحث ابطال الاتحاد» من «مسألة العلم». وأمّا أنّه كيف يمكن ذلك ـ أعني: كون ذاته تعالى علماً بالأشياء المستلزمَ لمطابقتها[:اشيا] إيّاها[:ذات] ـ فسيأتي منّا بيانه إن شاء الله.

و الشيخ أيضاً غير غافل عن ذلك ـ أعني: عن اتحاد العاقل و المعقول بالمعنى المذكورـ بل صرّح به في "التعليقات" حيث قال:

تعليقٌ: «لامحاله أنه تعالى يعقل ذاته و يعقلها[ذات] مبدأً للمحوادت، فالموجودات معقولات و هي[:موجودات معقوله] غير خارجةٍ عن ذاته؛ لأن ذاته مبدأ لها[:معقولات] فهو[:حق تعالي] العاقل و المعقول. ويصحّ هذا الحكم[:عاقل ومعقول بودن] فيه[:حق تعالي]، و لا يصحّ في ما سواه[:حق تعالي] فإنّ ما سواه يعقل ما هو خارج عن ذاته.

تعليقٌ: كلّ ما يعقل عن ذاته[درمقابل خارج عن ذاته] فإنّه هو العقل و العاقل و المعقول. وهذا الحكم[:عقل وعاقل ومعقول بودن] لا يصحّ إلّا في الأوّل[:اول تعالي].

و أمّا ما يقال ـ إنّا إذا عقلنا شيئاً فإنّا نصير ذلك المعقول ـ فهو محال؛ فإنّه[:تعليل محال بودن] يلزم أن يكون إذا عقلنا الباري نتحد معه و نكون هو. فهذا الحكم[:اتحاد عاقل ومعقول] لا يصحّ إلّا في الأوّل[:اول تعالي]؛ فإنّه يعقل ذاته، وذاتُه مبدأ المعقولات، فهو يعقل الأشياء من ذاته، فكلّ شي‌ء حاصلٍ له حاضرٌ عنده، معقولٌ له بالفعل».

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo