< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كلام شيخ براي بيان اتقان فعل الهي

بحث درعلم واجب به ماعد بود، متكلمين دليلي بيان كرد كه صغراي آن اتقان فعل باري تعالي است اين صغرا مور اشكال قرار گرفت وپاسخ آن هم گذشت. حال مي خواهيم بيان حكماي مشاء را دراتقان فعل الهي بياوريم.

بيان ابن سينا: از آنجاي كه خداوند تعالي علم به نظام احسن دارد وعلمش هم فعلي وسبب معلوم است، تمام عالم كه فعل الهي است درغايت اتقان بوجود آمده؛ يعني با كمال لايقش آفريده شده است.

متن: و لا بدّ أن نذكر هاهنا شيئاً ممّا ذكره الحكماء في بيان حكمته تعالى في ترتيب هذا النظام المشاهَد، و أنّه[:ترتيب] في غاية الإتقان و نهاية الإحكام.

قال الشيخ في كتاب "المبدأ و المعاد": «و لمّا كان علم الأوّل بنظام الخير[:علم عنايي به نظام احسن] في الوجود علماً لا نقص فيه، و كان ذلك العلم[:علم عنايي فعلي] سبباً لوجود ما[:معلوم] هو علم به، [جواب لمّا:]حصل الكلّ في غاية الإتقان لا يمكن أن يكون الخير إلّا ما[:حالتي] هو[:كل] عليه، و لا شي‌ء ممّا يمكن أن يكون له[:كل] إلّا و قد كان له.

توضيح مطلب: بنظر مشاء علم الهي علم به نظام احسن است، به اين معنا كه هم به تمام موجودات آن گونه كه مي تواند باشند وغير آن ممكن نيست علم دارد وهم به روابط شان، واز طرفي اين علم فعلي است وسازنده ي معلوم ولذا تمام موجودات آن گونه خير شان است وغير آن ممكن نيست ساخته شده اند. پس افعال الهي درغايت اتقان اند. بنابراين هرشي را كه درنظربگيريم همان گونه ساخته شده است كه سزا وارش بوده مثلا اگر فاعل است فعلش همان گونه است كه سزا وارش است واگر منفعل است انفعالش همان گونه است كه سزا وارش است واگر مكاني است مكانش همان جاي است كه سزار وارش بوده است مثلا زمين كه درمركز است همانجا سزاروارش است وهكذا آب، هوا، نار واگر موجودي خيرش اين بوده كه قابل اضداد باشد بنحو علي البدل همان گونه آفريده شده است مثل موجودات مادي كه مي تواند قابل ضدين باشند علي البدل، به اين صورت كه وقتي يكي از ضدين بالفعل است ديگري بالقوه است ومي تواند بالفعل شود وزمانيكه بالفعل شد آن ديگري بالقوه است. پس اگر موجودي فاعل است فعلش سزا وارش است واگر منفعل است انفعالش سزا وارش است واگر مكان دارد مكانش سزا وارش است واگر انفعالش بنحوي قبول ضدين قوه ش قابل ضدين است. وبراي هريك از حالات چهار گانه هم اسباب ومعداتي وجود دارد. وچنانچه موجودي با قاسر مواجه شود وكمالش را از دست دهد قوه ي درآن قرار داد شده است كه دوباره به كمال برسد.

متن: فكلّ شي‌ء من الكلّ على جوهره الّذي ينبغى له، فإن كان فاعلاً فعلى فعله الّذي ينبغى[:يعني فعلش بايد همان طورباشد كه سزا وارش است]. و إن كان منفعلاً فعلى انفعاله الّذي ينبغى، و إن كان مكانيّاً فعلى مكانه الّذي ينبغى. و إذا كان الخير فيه[:كل شي] هو أن يكون منفعلاً قابلاً للأضداد فقوّته مقسومة بين الضدّين على البدل، إذا كان[:شي] أحدهما[ضدين] بالفعل فهو[:شي] الآخر بالقوّة، و الّذي بالقوّة حقٌّ أن يصير بالفعل مرّةً[يعني مرة اخري]. و لكلّ ذلك[:چهارحالت، فاعليت، منفعليت و...] أسباب مُعِدّةٌ و ما عرض له من ذلك أن يزول عن كماله بالقسر[:متعلق يزول]، فإنّ فيه[:ماعرض] قوّةً تردّهُ إلى الكمال.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo