< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شبه ي ديگروجود قدرت

فخررازی درمحصل شبه ی را نقل کرده که خواجه را بعنوان دلیل سوم نافین قدرت بیان کرد وپاسخ گفت، همان شبه را درنقد المحصل هم بیان کرده وپاسخ گفته است که لاهیجی هم تقریر شبه وهم جواب آنرا نقل کرد. فخررازی شبه ی دیگری هم در محصل نقل کرده، که خواجه آنرا درتجرید نیاورد فقط درنقد المحصل پاسخ گفته است لاهیجی این شبه وپاسخ آنرا هم در این جا نقل می کند.

شبه ی دوم : اگر خداوند تعالی قادر است یا درازل قادر بوده ویا قدرتش حادث است وقدرت چه ازلی باشد وچه حادث محذور دارد. پس خداوند تعالی قادر نیست.

مقدمه ی اول بدیهی است ولی مقدمه ی دوم نیاز به اثبات دارد ولذا فخررازی دوشق آنرا اثبات می کند.

اثبات مقدمه ی دوم: 1. اگر قدرت ازلی باشد باید تمکن از تاثیر در ازل باشد وتمکن از تاثیر بستگی دارد به صحت وامکان اثر، اما امکان اثر درازل نیست پس تمکن از تاثیر ودرنتیجه قدرت در ازل وجود ندارد.

درقیاس استثنایی فوق ملازمه بین مقدم وتالی روشن است، اما بطلان تالی نیاز به اثبات دارد وفخررازی هم آنرا اثبات می کند.

اثبات بطلان تالی: فلاسفه معتقد اند که امور حادث ممکن بالذات اند واین امکان حادث نیست، بلکه در ازل ممکن بوده ودرلایزال که شرایط وجودش فراهم شد ممکن موجود می شوند. اما متکلمین معتقد اند که اثر حادث امکانش هم حادث اند. حال با توجه به این مبنا: امکان حادث یا اثر مثل خود حادث یا اثر مسبوق به عدم است ولی ازل وامورازلی مسبوق به عدم نیست. پس امکان وصحت حادث یا اثر در ازل نیست.

2. اگر قدرت خداوند ازلی نباشد بلکه حادث باشد باید موجودی دیگری این قدرت را به او داده باشد وطبعاً آن موجود دیگر خدا خواهد بود، واين اولا خلاف فرض است وثانيا آن موجود دیگر یا مختار است ویا موجب، اما هم مختار بودنش موجب تسلسل و باطل است؛ چرا كه موجود مختارقدرت دارد وسوال عود مي كند كه آيا قدرتش ازلي است ويا حادث وهكذا فيتسلسل. وهم موجب بودنش؛ چرا كه مبدأ اول چنانكه بيان شد موجب نيست.

متن: ثمّ إنّ الإمام حكى شبهة أُخرى محصولها: «أنّ الباري تعالى لو كان قادراً لكانت قادريّته: إمّا أن تكون أزليّة أو لا يكون.

و الأوّل[:ازلی بودن قدرت] محال: لأن التمكّن من التأثير ليستدعى صحّة[:امكان] الأثر لكن لا صحّة في الأزل، لأنّ الأزل عبارة عن نفي الأوليّة و الحادث[:اثر] ما يكون مسبوقاً بغيره، و الجمع بينهما محال.

و الثّاني[:حادث بودن قدر] أيضاً محال: لأنّ قادريّته إذا لم تكن ازليّة كانت حادثة، فافتقرت إلى مؤثّر، فإن كان المؤثّر مختاراً عاد البحث كما كان، و إن كان[:موثر] موجَباً كان المبدأ الاوّل موجباً»

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo