< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجه شباهت منهج الهيين به برهان لمّ
بحث دروجوه داشتيم که برای شباهت منهج الهيين به برهان لمّ اقامه شده است. سه تا از اين وجوه را بيان کرديم.
وجه چهارم: اين وجه می تواند بيان ديگری برای وجه سوم باشد ومی تواند وجه مستقل باشد.
بيان اجمالی: علت هميشه بر معلول مقدم ومفيض وجود آن است وآنچه را كه به معلول داده نمي تواند از همان معلول استفاده كند، اما ممكن درجهتي ديگر از همان معلول استفاده كند، مثلا خداوند تعالي انسان را بوجود آورده و وقطعاً نمي تواند وجودش را از انسان اخذ كند ولي صفت عليت را كه اضافي وبيرون از ذات حق است از انسان وساير معلولات استفاده مي كند؛ يعني حق تعالي با دادن وجود به انسان متصف مي شود به صفت عليت كه امر اضافي است.
درمانحن فيه خداوند تعالي با وجود في نفسه يا علمش كه عين وجودش است ممكنات را بوجود مي آورد. پس وجود في نفسه حق تعالي علت است براي ممكنات وطبق قاعده وجود في نفسه خداوند نمي تواند مستفاد از ممكنات باشد، اما وجود اضافي خداوند تعالي كه مصداق بودن براي مفهوم وجود باشد مستفاد از ممكنات وغير است.
بيان تفصيلي: كبراي كلي: گاهي شي اول بلحاظ وجود في نفسه اش علت است براي شي دوم، ولي وجود اضافي شي اول كه انتساب به شي سوم باشد معلول شي دوم است، مثلا آتش كه شي اول باشد علت است براي شي دوم كه حرارت باشد، اما مؤثريت آتش نسبت به آب كه شي سوم است معلول شي دوم يعني حرارت است، آتش چون حرارت دارد بر آب تاثير مي گذارد.
درمانحن فيه خداوند تعالي شي اول است وممكن شي دوم ومفهوم جود شي سوم كه درخارج مطلق اعم از ذهن وخارج وجود دارد، وجود في نفسه خداوند تعالي علت وجود ممكن است، طبيعي است كه وجود ممكن نمي تواند سبب وجود في نفسه خداوند تعالي باشد، اما مي تواند علت وجود اضافي خداوند تعالي يعني مصداق بودن براي مفهوم وجود باشد.
خلاصه: اينكه خداوند تعالي مصداق مفهوم وجود است مستفاد است از وجود ممكنات؛ چرا كه مفهوم وجود بستگي به فهم ما از وجود دارد واگر ممكنات نبود مفهوم وجود هم نبود ودرنتيجه مصداق بودن براي مفهوم وجود هم نبود.
متن: وبعبارة أُخرى: ليس الاستدلال على وجود الواجب فى نفسه[قيدوجود]، بل على انتسابه[وجود] إلى هذا المفهوم و ثبوته[مفهوم] له[وجود] على نحو ما ذكره الشيخ في الاستدلال بوجود المؤلف من وجود ذي المؤلّف على ما مرّ في الأُمور العامّة، فوجود الواجب في نفسه[قيدوجود] علّة لغيره مطلقاً و وجوده الرابطي ـ أعني: انتسابه[واجب] إلى هذا المفهوم ـ معلول له[غير]، [كبراي كلي:]وقد يكون الشي‌ء[شي اول] في نفسه علّة لشي‌ء[شي دوم] وفي وجوده عند شي‌ء آخر[شي سوم] معلولا له[شي دوم] و لا محذور في ذلك.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo