< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/05/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:ملک و جده

المبحث السابع: الملک والجده

هفتمين مقوله از مقولات نه گانه ی عرضی ملک است که به آن «جده» يا «له» هم گفته می شود.

تعريف جده: ملک عبارت است از نسبت جسم به چيزی که اولا حاصر تمام جسم يا بعض جسم است وثانيا با انتقال جسم منتقل می شود، مثل تقمص بمعنای پيرهن به تن داشتن، که نسبت بدن است به پيراهن که اولا تمام بدن را می پوشاند وثانيا با انتقال بدن منتقل می شود، ويا تعمم بمعنای عمامه به سرداشتن است، که نسبت سر است به عمامه که اولا بعض سر را می پوشاند وثانياً با انتقال سرمنتقل می شود.

بيان شيخ: براي من تا اين زمان جنس بنام جده روشن نشده است؛ چرا که تحت جنس انواع قرار دارند، واموری را که انواع برای جنس جده قرار می دهند انواع نيستند، تا اينکه جده بمعنای واحد جنسی برهمه صدق کند، بلکه آنچه را جده می نامند يا به اشتراک اسم بر اين انواع اطلاق می شود، ويا به تشابه درمعنا چرا كه احاطه بركل با احاطه برجزء فرق مي كنند ولي دراصل احاطه تشابه دارند. پس معناي واحد جنسي بنام جده نداريم، چنانکه وقتی گفته می شود شیء از شیء ديگر ناشی می شود، شیء درشیء ديگر قرار دارد، شیء روی شیء ديگر است وشیء با شیء ديگر است، نسبت حرفيه يك معناي جامع وطبيعت مشترك نيست كه براين امور اطلاق شود بلكه امر عتباري است كه بر امور فوق اطلاق شده است.

حيله ي ابن سينا: مي شود براي داشتن جده چاره ي انديشيده ومعناي جامع جنسي بيابيم وآن معنا نسبت جسم است به ملاصقِ كه منسوب اليه منتقل مي شود، اين معناي واحد بر تمام آنچه كه كالانواع اند براي جده اطلاق مي شود، مثلا تقمص نسبت جسم(يعني بدن) است به ملاطق (قميص) كه منسوب اليه (يعني بدن) منتقل مي شود وتنعل نسبت جسم(يعني پا) است به ملاصق( نعل) كه با منسوب اليه ( يعني پا) منتقل مي شود وهكذا.

تذكر: تعريف را كه لاهيجي وديگران بعد از شيخ براي جده آورده اند شايد براساس همين حيله ي ابن سينا باشد.

اقسام ملك: ملك ويا جده بلحاظ مختلف تقسيم مي شود

1. ملك بلحاظ كمال ونقص احاطه يا ملاصقت تقسيم مي شود به جزئي كه احاطه وملاصقت ناقص است وكلي كه احاطه وملاصقت كامل است.

2. ملك بلحاظ طبيعي وغيرطبيعي بودن احاطه وملاصقت تقسيم مي شود به ذاتي كه ملاصقت طبيعي است، مثل پوست گربه نسبت به آن، وعرضي كه احاطه وملاصقت غير طبيعي است، مثل قميص نسبت به بدن.

لاهيجي: چاره ي كه شيخ انديشيد و براساس آن تعاريفي براي جده اقامه مي شود براي داشتن جنس بنام جده كافي نيست.

دركشف المراد آمده كه ابن سينا لم يحصلّ معناي جده را ومصنف حصلّ معناي جده را « وهو نسبة التملك».

لاهيجي: شايد مراد از تحصيل خواجه همان حيله ي ابن سينا باشد كه توضيحش گذشت.

متن: المبحث السّابع فى الجنس السابع [يعني الملك‌]

على ما قال:‌ السابع: الملك‌ و يقال له الجدة و له أيضا و يفسّر بانّه نسبة الجسم الى امر حاصر له او لبعضه منتقل بانتقاله كالتقمص و التختم.

قال الشيخ: و امّا مقولة الجدة فلم يتفق لى الى هذه الغاية فهمها و لا اجد الامور التى تجعل كالانواع لها انواعا لها بل انّما يقال عليها باشتراك الاسم او تشابه و كما يقال الشي‌ء من الشي‌ء و الشي‌ء فى الشي‌ء و الشي‌ء على الشي‌ء و الشي‌ء مع الشي‌ء و لا اعلم سببا يوجب ان يكون مقولة الجدة جنسا لتلك الجزئيات لا يوجب مثله فى هذه المذكورة و يشبه ان يكون غيرى يعلم ذلك فليتامّل ذلك من كتبهم.

ثم قال: ما حاصله انّه ان احتيل فى تواطؤ هذه المقولة و عنى بها نسبته الى ملاصق ينتقل بانتقال ما هو منسوب إليه كالتقمص و التسلح و التغلّ ففيه مجال و يزول التشكيك و يكون منه جزئىّ و منه كلّى و أيضا يكون منه ذاتىّ كحال الهرّة عند اهابها و منه عرض كحال الانسان عند قبضه لكن ليس هذا المعنى من القدر ما يعدّ فى عداد المقولات.

و المصنف حصل معناه فقال:‌ و هو نسبة التملك‌ و لعلّ المراد هنا هو التفسير الّذي ذكرنا و هو الاحتيال المذكور فى كلام الشيخ.

وفى نسخة شرح العلّامة قوله و لخفائها عبّر المتقدمون عنها بعبارات مختلفة كالجدة و الملك و له»

 

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo