< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/04/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعريف واقسام متي
دربحث اعراض چهار مبحث را تحت عنوان المبحث... بيان کرديم، حال رسيديم به المبحث الخامس فی المتی.
بحث هاي مطرح درمبحث پنجم: 1. بحثي درباره ي متي، 2. بحثي درباره ي زمان، 3. بحث درباره آن يا طرف زمان.
تعريف متی: متی نسبت شی است به زمان يا به طرف زمان، برخلاف أين که نسبت شی است به مکان، نه به طرف مکان.
دليل اختلاف: درخارج شی که درطرف مکان واقع شود نداريم بجز نقطه ولی نقطه جدا از جسم وجود ندارد. اما زياد داريم اشياء که در طرف زمان واقع می شود، مثل همه ی وصل ها وفصل ها، که با متی از آنها سوال می شود؛ مثلا می پرسیم «متی وصل» یعنی کی واصل شد.
بعبارت ديگر اشياء مادی خارجی یا تدريجی است ودر زمان واقع می شود نسبت به اين امور به زمان می شود متی ويا آنی است ودفعتا حاصل می شود مثل همه ی اموری که درآن واقع می شود. اما اشياء مادی که درطرف مکان واقع شود نداريم.
اقسام متی: متی يا نسبت به زمان تنها است ويا نسبت به آن تنها ويا نسبت به زمان وآن هردو است؛ چرا که اشياء که درزمان وآن واقع می شوند چهار قسم اند:
1. اشياء که فقط درزمان واقع می شود، مثل حرکت قطعيه که در زمان واقع می شود ودرآن حرکت قطعيه صدق نمی کند.
2. اشياء که فقط در آن واقع می شوند مثل وصول متحرک در حدود مسافت که دروسط است، اين وصول ها فقط درآن اند ودرزمان ادامه پيدا نمی کند والا حرکت تبديل به سکون می شود.
3. اشياء که هم درزمان واقع می شوند وهم در آن، که خود دوقسم است:
الف) اشياء که درهم درزمان واقع می شود وهم دارآن، چه آن که دروسط زمان فرض کنيم وچه آن که طرف باشد، مثل وصول که می تواند درآن اتفاق می افتد ودر زمان ادامه پيدا می کند، حال چه اين آن آن اول باشد يا آن وسط ويا آن آخر.
ب) اشياء که در هم زمان واقع می شوند وهم در آن که درزمان فرض می شود، نه آن که درطرف است؛ مثل حرکت توسطيه، که درمبدأ ومنتها حرکت نيست ولی دروسط درهر آن صدق می کند که « کون المتحرک بین المبدأ والمنتهی ».
خلاصه: اشياء چهار قسم اند يا وقوع شان تدريجی است مثل حرکت قطعيه ويا غير تدريجی که خود سه قسم: يا دفعی الوقوع است ويا غير دفعی با دوقسم که دارد.
تذکر: تقسيم اشياء بلحاظ وقوعش در زمان وآن به چهار قسم تا آنجای که ما اطلاع داريم از ابتکارات لاهيجی است. قبل از ايشان يا اشياء را تقسيم می کردند به تدريجی وغير تدريجی که منحصر بود به دفعی، اما ايشان غير تدريجی را اعم از دفعی وغير دفعی قرار دادند.
بحثی درباره ی زمان: 1. وجود زمان، 2.ماهيت زمان.
مدعا: a. وجود زمان ظاهر است، b. ماهيت زمان مخفی است.
دليل برمدعای اول: وجود زمان بديهی بالاحساس ومشاهده است به همين جهت همه مردم واز جمله حکما ومتکلمين قبول دارند که درخارج چيزی داريم که با ساعت، شب وروز، ماه وسال اندازه گيری می شود.
ابن سينا: وجود زمان بديهی است ولذا نياز به تنبيه دارد، نه استدلال، وآنچه که ما را نسبت به وجود زمان تنبيه می دهد توجه به چند امر است: 1. دراختلاف حركات به سرعت وبط چيز ديگري غير از مسافت وجود دارد، 2. وآن چيز ديگر درتمام حركات وجود دارد ومتصف مي شود به امكان، 3. آن چيز كه درتمام حركات وجود دارد ومتصف مي شود به امكان تقسيم پذير است.
1. بيان امراول: به اختلاف سرعت دوحرکت است که گاهی دومتحرک حرکت را باهم شروع وباهم تمام می کنند، اما يکی مسافت کمتر وديگری مسافت بشتری را طی می کند، بخاطر اختلاف درسرعت وبطء که دارند، وگاهی دومتحرک باهم حرکت را شروع ومسافت مساوی را طی می کند، اما وقتی که حرکت يکی به پايان رسيده ديگری هنوز درحال حرکت است، بخاطر اختلاف سرعت وبطء که دارند. درفرض اول ملاک سرعت وبط طی مسافت بشتر وکمتر است ولی در فرض دوم ملاک سرعت وبط اختلاف در چيزی ديگری است وآن چيز ديگر زمان است، و لی ابن سينا نام گذاری نمی کند بلکه اولا بيان می کند که آن چيز درهمه ی حرکت است وثانيا می گويند ويژگی آن چيز قسمت پذيری است تا در آينده بگويد که آن چيز که درهمه ی حرکات است وقسمت می پذيرد زمان است.
2.بيان امر دوم: تا اين جا ثابت شد که درصورت مساوی بودن مسافت، ملاک سرعت وبط اختلاف درچيزی ديگر است، که نمی دانيم نامش چيست، حال بيان می کند که وقتی ملاک سرعت وبط اختلاف درمسافت است هم بايد آن چيز ديگر هم وجود داشته باشد وهم مساوی وثابت باشد، بعبارت ديگر تا حالا بيان کرد که وقتی دوحرکت مسافت مساوی دارند ولی يکی سريع وديگری بطیء است ملاک سرعت وبط شان چيزی ديگری است، اما حالا بيان می کند که درصورت تساوی دوحرکت درسرعت وبط، ودرصورت که ملاک سرعت وبط اختلاف درمسافت است هم بايد آن چيز هم وجود داشته باشد وهم ثابت باشد:
هرحرکت را که درنظر بگيريم مسافت معين را با سرعت معين طی می کند، وامکان دارد که دقيقا همان مسافت را با همان سرعت متحرک ديگر هم طی کند ودوحرکت سرعت يکسان داشته باشد. هم چين امکان دارد که متحرک مسافت بشتر از مسافت مذکور را با سرعت بشتری طی کند، چنانکه امکان دارد مسافت کمتر را با سرعت کمتری طی کند. پس سه امکان وجود دارد، امکان دارد که دوحرکت سرعت مساوی داشته باشند امکان دارد که يک حرکت سرعت بشتری داشته باشد وامکان هم دارد که بطیء باشد، ودرهرسه صورت بايد يک چيز ثابت داشته باشيم که هم متصف مي شود به امكان وهم تساوی دوحركت در سرعت وبط واختلاف شان در سرعت وبط به آن سنجيده شود،
3. بيان امر سوم: آن چيز كه درهمه ي حركات وجود دارد ومتصف مي شود به امكان، زمان كه دوحركت سرعت وبط مساوي داشته باشند امتداد مساوي با مسافت دارد وچنانچه مسافت تقسيم شود آن چيز هم تقسيم مي شود، ولي ما چون اسم آن چيز را نمي دانيم مي گوييم امكان تقسيم مي شود.
وقتي كه متحركي مسافت معين را با سرعت معين طي مي كند امكان دارد كه متحرك ديگر يا همان متحرك با همان سرعت همان مسافت معين را طي كند ودوحركت سرعت مساوي داشته باشند، امكان هم دارد كه متحرك ديگر يا همان متحرك با همان سرعت نصف آن مسافت را طي كند يعني از ابتدا تا وسط مسافت را، وباز هم امكان دارد كه همان متحرك يا متحرك ديگر نصف ديگر با همان سرعت نصف ديگري همان مسافت يعني از وسط تا منتهاي مسافت را طي كند. دراين سه فرض سه امكان داريم كه دو امكان دوم وسوم هركدام نصف امكان اول است، بعبارت ديگر سرعت وبط درسه حركت يكي حركت دوم وسوم نصف حركت اول اند، يعني هم مسافت حركت اول دوبرابر مسافت حركت دوم وسوم است ومسافت حركت دوم وسوم هركدام نصف مسافت حركت اول است، وچنانكه بيان شد امر دخيل ديگر درسرعت وبط هم همين حكم را دارد يعني آن چيز كه متصف مي شود به امكان در حركت اول دوبرابرحركت دوم وسوم است و دريك از حركت دوم وسوم نصف حركت اول است. پس آن چيز ديگر كه متصف مي شود به امكان وما نام آن را امكان گذاشتيم تقسيم مي شود.
متن: المبحث الخامس فى مقولة الجنس الخامس من الاجناس التسعة للعرض [يعني متى‌]
على ما قال[خواجه]:
الخامس: متى و هو النسبة إلى الزّمان أو طرفه‌[زمان]، كما أنّ الأين هو النّسبة إلى المكان، كذلك متى: هو النّسبة إلى الزّمان إلّا أنّها[زمان] قد يكون بوقوع الشّي‌ء فيه[زمان]نفسه[زمان]. وقد يكون بوقوعه[شيء] في طرفه[زمان] الّذي هو الآن، [تعليل براي إلا أنها...:]فإنّ كثيرا ممّا يسأل عنه بمتى قد يقع في الآن كالوصول[متحرك] إلى منتصف المسافة مثلاً، فوقوع الشّي‌ء في الزّمان أو في الآن على ثلاثة اقسام‌:
الأوّل:‌ أن يكون الشّي‌ء واقعاً في نفس الزّمان دون الآن كالحركة القطعيّة، فإنّ لها[حركة قطعيه] هويّة اتّصالية منطبقة على الزّمان المتّصل ولا يمكن تعلّقها[حركة قطعيه] بالآن الغير المنقسم أصلاً[قيد لايمكن].
الثّاني:‌ أن يكون[شيء] واقعاً في الآن دون الزّمان ككون المتحرّك في أثناء الحركة في حدّ من حدود المسافة.
الثّالث‌: أن يكون[شيء] واقعاً في الزّمان و في الآن، و هذا على قسمين:
أحدهما: أن يكون واقعاً في الزّمان و في كلّ آن، سواء كان[كل آن] آن الطرف أو ان[آناً ظ] يفرض في أثناء الزّمان كالوصول إلى المنتهى مثلاً، فإنّه[وصول] يحصل في آن و يبقى في بعده[آن] و يتّصف الشّي‌ء في ذلك الزّمان و في كلّ آن يفرض فيه بأنّه واصل، كما أنه يتّصف بذلك في الآن الأوّل الّذي هو آن الطّرف.
وثانيهما: أن يكون[شيء] واقعاً في الزّمان وفي كلّ آن من آنات يفرض في ذلك الزّمان دون آن الطّرف كالحركة التوسطيّة.
فيئول الأقسام إلى أربعة. و الأوّل من هذه الاقسام الأربعة هو المسمّى بالتدريجى. والمقابل لهذا القسم ـ أعني: الغير التدريجي ـ شامل لكلّ واحدٍ من الاقسام الثلاثة الباقية. وأوّل هذه الأقسام الثّلاثة ـ أعني: ما يكون وقوعه في الآن دون الزّمان هو المسمّى بالدّفعي، صرّح بذلك الشيخ في "طبيعيات الشفاء" و قد مرّ في مبحث اتّصال الجسم.
ثمّ إنّ الزّمان ظاهر الإنيّة خفى الماهيّة. أمّا أنّه ظاهر الإنيّة، فلأنّ النّاس كلّهم يحكمون بأنّ هاهنا أمراً متقدّراً بالسّاعات و الأيّام و الشهور و الأعوام.
و قد نبّه الشيخ في "الشفاء" على وجوده: « بأنّ من الواضح البيّن أنّه يجوزأن يبتدئ متحرّكان بالحركة و ينتهيان[ينتهيا ن.ش] معاً، و[حاليه]أحدهما يقطع مسافة أقلّ و الآخر مسافة أكثر، لاختلافهما بالسّرعة و البطء. و يجوز أن يبتدئ اثنان و يقطعان[يقطعا ن.ش] مسافتين متساويتين، لكن أحدهما ينتهي إلى آخر المسافة، و[حاليه] الآخر بعد لم ينته للاختلاف المذكور[سرعت وبطء].
ويكون[اي يتحقق] في كلّ حال من الأحوال من مبدأ كلّ حركة إلى منتهاها [فاعل يكون]إمكانُ قطع تلك المسافة بعينها[معين] بتلك الحركة المعيّنة السّرعة و البطء، و إمكانُ قطع أعظم من تلك المسافة بالأسرع منها، و إمكانُ قطع أقلّ منها بالإبطاء، و أنّ ذلك لا يجوز أن يختلف البتّة. فقد ثبت بين المبدأ و المنتهى إمكان محدود[معين] بالقياس إلى الحركة و إلى السّرعة.
وإذا فرضنا نصف تلك المسافة و فرضنا السّرعة بعينها و البطء بعينه كان إمكان آخر من ابتدأ تلك المسافة و منتهى نصفها[مسافت] إنّما يمكن فيه قطع النّصف بذلك السّرعة و البطء، وكذلك بين هذا المنتهى المنصَِّف المفروض الآن و بين‌المنتهى الأوّل. فيكون الإمكان إلى النّصف[امكان كه از اول تانصف است] ومن النّصف[امكان كه ازنصف تا منتها است] متساويان، و كلّ واحدٍ منهما نصف الإمكان المفروض أوّلاً، فيكون الامكان المفروض أوّلاً منقسما».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo